پرسش :
آیا دین یک مقوله خشنی است ؟ یا اینکه دین سرشار از لطافت و زیبایی است ؟
پاسخ :
پاسخ از حجت الاسلام رنجبر:
همه کرامت و لطف است شرح یزدان . حافظ لطیف می گوید : دین خدا سراپا لطف است . سراپا لطیف است . دقیقا مثل گل نرگس است . شما گل نرگس را دیده اید . هیچ تیغی ندارد . به امام زمان گل نرگس می گویند . یک جهت به خاطر مادرشان است ولی یک جهت هم بخاطر این است که وقتی این مرد پا به عرصه عالم می گذارد ، هیچ رنجی با خودش به همراه ندارد . سراسر رحمت است . مایه آسایش و آسودگی خیال بندگان خداست . به همین خاطر مردم او را روی چشم می گذارند . حافظ می گوید : هر کجا آن شاخ نرگس بشکفد ، گلرُخانش دیده نرگس دان کند . گل نرگس را در گلدان های شیک و خاص می گذارند و به آن نرگسدان می گویند . امام زمان گل نرگس است و دین هم دقیقا ، شبیه امام زمان است . یعنی مثل گل نرگس هیچ تیغ و تاری ندارد . مثل حریر است . ولی متاسفانه ما آن را جوری عرضه می کنمی که حریر نیست مثل برزنت می ماند . برزنت خشک و خسن است و هیچ کس از برزنت کت و شلوار درست نمی کند . یک کاربرد خاصی دارد . مثلا برزنت را روی وانت می کشند تا اثاثیه محفوظ بماند و باد و باران در آن نفوذ نکند . یا در صحرا از برزنت چادر درست می کنند تا از گزند باد و سرما و باران در امان باشند . متاسفانه برای بعضی از افراد ، دین این وضعیت را دارد . هرگاه گرهای در کارهایمان می افتد یک حادثه ای و طوفانی از بلا برمی خیزد ، دست به آسمان می شویم و سراغ دین می رویم . سراغ تسبیح ، سجاده ، نماز ، حرم امام رضا ، نذر و نیاز می رویم . این بخاطر بدعرضه کردن دین و کج فهمی ما است . ولی بیشتر بخاطر این است که عرضه صحیحی از دین صورت نمی گیرد . چون اگر دین خوب عرضه بشود ، همه شوق و ذوق و اشتیاق نشان می دهند . چه کسی است که از آب بدش بیاید ؟ شما یکنفر را در دنیا پیدا کنید که از آب نفرت داشته باشد . این محال است . به دین شریعت می گویند . شریعت همان شریعه عربی است که به آب راه می گویند . یک نهر بزرگ آب است و یک قسمتهایی را درست کرده اند که شما می توانید راحت به آب دسترسی پیدا کنید . به این شریعه می گویند . شریعه فرات هم یعنی همان قسمت هایی که از آنجا می توان به آب دسترسی پیدا کرد . دین را شریعت می گویند . یعنی دین شما را به آب حیات می رساند . چه کسی است که از آب بدش بیاید ؟ ولی اگر شما همین آب را ، در یک ظرف آلوده بریزید ولو آب زمزم باشد یا آب چشمه باشد و در یک ظرف آلوده بریزید و این آب همراه خاشاک و گرد و غبار باشد ، اگر طرف تشنه هم باشد به آن لب نمی زند و از آن فاصله می گیرد . اگر ما دین را به همان زلالیتی که هست و رنگ و لعابی که دارد عرضه کنیم ، مردم به آن رو می آورند . و استقبال می کنند . سعدی کسی است که دین را حقیقتا ، به همان اندازه ای که درک کرده ، حریر وار و زلال بیان می کند . امام خمینی می فرماید: شاعر اگر سعدی شیرازی است بافت های من و تو بازی است . امام خودش شاعر بود و شاعر ، شاعر را خوب می شناسد . قدیم سنت خوب سعدی خوانی بود . دور هم جمع می شدند و گلستان و بوستان سعدی را می خواندند . ما می توانیم در این برنامه سعدی خوانی را رواج بدهیم که هم سنت را احیا کرده باشیم و هم با منابع خودمان آشنا بشویم . خیلی ها هستند که می آیند ، مطالب ما را بر میدارند و یک رنگ و لعابی به آن می دهند و دسته بندی می کنند و همین را به خودمان بر می گردانند و ما مشتری آنها می شویم . در پشت این رنگ و لعاب ، منطق و حرفهای خودشان را میزنند و نکته دیگر سعدی خوانی این است که ما می توانیم ، دین را لطیف و زلال دریافت کنیم . شما یک قطعه از سعدی را بیت بیت بخوانید و از آن استفاده می کنیم .
قدیم ها خانها گلی بود ولی باور مردم ، سیمانی بود . محکم بود . ولی امروز متاسفانه وضعیت معکوس است . خانه ها سیمانی شد و ضد زلزله شد ولی ایمان و باور بعضی ها گلی شد . و با یک ضربه فرو می ریزد . می گویند : در زمان ظهور امام زمان ، طرف صبح ایمان دارد و شب ایمان ندارد . در گذشته خیلی با احتیاط زندگی می کردند . در بچگی که به مغازه قصابی می رفتیم و صد گرم گوشت می گرفتیم ، یک تکه گوشت هم اضافه روی آن می گذاشتند و می گفتند : این هم برای برکتش . به لقمه ها حساس بودند . الان این طوری نیست . نه تنها از آن خبرها نیست ، بلکه طرف ترازو را هم دست کاری میکنند تا کمتر نشان بدهد . چرا در گذشته آن طور بوده و الان این جور است ؟ زیرا در گذشته مردم به دین ، باور بیشتری داشتند . چون دین به آنها خوب عرضه شده بود . دین روان و مفهوم بود .ضُمُخت و خشک نبود . مردم هم استقبال می کردند . متاسفانه الان آن جذابیت در تعلیم دینی وجود ندارد . به همین دلیل در بعضی جاها از آن اقبال نمی کنند . ما باید دین را از زبان کسانی بفهمیم که دین را با لطافت بیان کرده اند . به عبارت دیگر توانسته اند ، لطافت دین را خوب عرضه کنند. یکی از این آدمها سعدی است که خیلی ملموس و روشن حقایقی را بیان کرده است . و چه پندهای گوش نوازی دارد . من نمونه ای عرض می کنم . بسیار کاربردی است و به درد زندگی ما می خورد . یک فرمول است .
www.ch3.ir
پاسخ از حجت الاسلام رنجبر:
همه کرامت و لطف است شرح یزدان . حافظ لطیف می گوید : دین خدا سراپا لطف است . سراپا لطیف است . دقیقا مثل گل نرگس است . شما گل نرگس را دیده اید . هیچ تیغی ندارد . به امام زمان گل نرگس می گویند . یک جهت به خاطر مادرشان است ولی یک جهت هم بخاطر این است که وقتی این مرد پا به عرصه عالم می گذارد ، هیچ رنجی با خودش به همراه ندارد . سراسر رحمت است . مایه آسایش و آسودگی خیال بندگان خداست . به همین خاطر مردم او را روی چشم می گذارند . حافظ می گوید : هر کجا آن شاخ نرگس بشکفد ، گلرُخانش دیده نرگس دان کند . گل نرگس را در گلدان های شیک و خاص می گذارند و به آن نرگسدان می گویند . امام زمان گل نرگس است و دین هم دقیقا ، شبیه امام زمان است . یعنی مثل گل نرگس هیچ تیغ و تاری ندارد . مثل حریر است . ولی متاسفانه ما آن را جوری عرضه می کنمی که حریر نیست مثل برزنت می ماند . برزنت خشک و خسن است و هیچ کس از برزنت کت و شلوار درست نمی کند . یک کاربرد خاصی دارد . مثلا برزنت را روی وانت می کشند تا اثاثیه محفوظ بماند و باد و باران در آن نفوذ نکند . یا در صحرا از برزنت چادر درست می کنند تا از گزند باد و سرما و باران در امان باشند . متاسفانه برای بعضی از افراد ، دین این وضعیت را دارد . هرگاه گرهای در کارهایمان می افتد یک حادثه ای و طوفانی از بلا برمی خیزد ، دست به آسمان می شویم و سراغ دین می رویم . سراغ تسبیح ، سجاده ، نماز ، حرم امام رضا ، نذر و نیاز می رویم . این بخاطر بدعرضه کردن دین و کج فهمی ما است . ولی بیشتر بخاطر این است که عرضه صحیحی از دین صورت نمی گیرد . چون اگر دین خوب عرضه بشود ، همه شوق و ذوق و اشتیاق نشان می دهند . چه کسی است که از آب بدش بیاید ؟ شما یکنفر را در دنیا پیدا کنید که از آب نفرت داشته باشد . این محال است . به دین شریعت می گویند . شریعت همان شریعه عربی است که به آب راه می گویند . یک نهر بزرگ آب است و یک قسمتهایی را درست کرده اند که شما می توانید راحت به آب دسترسی پیدا کنید . به این شریعه می گویند . شریعه فرات هم یعنی همان قسمت هایی که از آنجا می توان به آب دسترسی پیدا کرد . دین را شریعت می گویند . یعنی دین شما را به آب حیات می رساند . چه کسی است که از آب بدش بیاید ؟ ولی اگر شما همین آب را ، در یک ظرف آلوده بریزید ولو آب زمزم باشد یا آب چشمه باشد و در یک ظرف آلوده بریزید و این آب همراه خاشاک و گرد و غبار باشد ، اگر طرف تشنه هم باشد به آن لب نمی زند و از آن فاصله می گیرد . اگر ما دین را به همان زلالیتی که هست و رنگ و لعابی که دارد عرضه کنیم ، مردم به آن رو می آورند . و استقبال می کنند . سعدی کسی است که دین را حقیقتا ، به همان اندازه ای که درک کرده ، حریر وار و زلال بیان می کند . امام خمینی می فرماید: شاعر اگر سعدی شیرازی است بافت های من و تو بازی است . امام خودش شاعر بود و شاعر ، شاعر را خوب می شناسد . قدیم سنت خوب سعدی خوانی بود . دور هم جمع می شدند و گلستان و بوستان سعدی را می خواندند . ما می توانیم در این برنامه سعدی خوانی را رواج بدهیم که هم سنت را احیا کرده باشیم و هم با منابع خودمان آشنا بشویم . خیلی ها هستند که می آیند ، مطالب ما را بر میدارند و یک رنگ و لعابی به آن می دهند و دسته بندی می کنند و همین را به خودمان بر می گردانند و ما مشتری آنها می شویم . در پشت این رنگ و لعاب ، منطق و حرفهای خودشان را میزنند و نکته دیگر سعدی خوانی این است که ما می توانیم ، دین را لطیف و زلال دریافت کنیم . شما یک قطعه از سعدی را بیت بیت بخوانید و از آن استفاده می کنیم .
قدیم ها خانها گلی بود ولی باور مردم ، سیمانی بود . محکم بود . ولی امروز متاسفانه وضعیت معکوس است . خانه ها سیمانی شد و ضد زلزله شد ولی ایمان و باور بعضی ها گلی شد . و با یک ضربه فرو می ریزد . می گویند : در زمان ظهور امام زمان ، طرف صبح ایمان دارد و شب ایمان ندارد . در گذشته خیلی با احتیاط زندگی می کردند . در بچگی که به مغازه قصابی می رفتیم و صد گرم گوشت می گرفتیم ، یک تکه گوشت هم اضافه روی آن می گذاشتند و می گفتند : این هم برای برکتش . به لقمه ها حساس بودند . الان این طوری نیست . نه تنها از آن خبرها نیست ، بلکه طرف ترازو را هم دست کاری میکنند تا کمتر نشان بدهد . چرا در گذشته آن طور بوده و الان این جور است ؟ زیرا در گذشته مردم به دین ، باور بیشتری داشتند . چون دین به آنها خوب عرضه شده بود . دین روان و مفهوم بود .ضُمُخت و خشک نبود . مردم هم استقبال می کردند . متاسفانه الان آن جذابیت در تعلیم دینی وجود ندارد . به همین دلیل در بعضی جاها از آن اقبال نمی کنند . ما باید دین را از زبان کسانی بفهمیم که دین را با لطافت بیان کرده اند . به عبارت دیگر توانسته اند ، لطافت دین را خوب عرضه کنند. یکی از این آدمها سعدی است که خیلی ملموس و روشن حقایقی را بیان کرده است . و چه پندهای گوش نوازی دارد . من نمونه ای عرض می کنم . بسیار کاربردی است و به درد زندگی ما می خورد . یک فرمول است .
www.ch3.ir