پرسش :
برهان مظهر جامع بر وجود امام زمان (عج) را چگونه تقرير مىنماييد؟
پاسخ :
ابن تركه در «تمهيد القواعد» بر ضرورت وجود امام حى در هر زمان، به دليلى به نام «برهان مظهر جامع» تمسک كرده است كه ما آن را به طور خلاصه در ضمن مقدماتى اين گونه تقرير مىكنيم:
1- انسان كامل داراى مقامى است كه هيچ موجودى از موجودات جهان امكان هم وزن آن نيست.
2- ذات واجب، به هيچ وصفى حتى وصف اطلاق محدود نمى باشد، لذا اطلاق، وصف ذات نبوده بلكه عنوان آن مىباشد. و اما اولين تعين و ظهور او همان وحدت حقيقى است كه دارى دو چهره واحديت و احديت مىباشد.
3- هويت مطلقه خداوند چون در مقام ظهور، احكام وحدت بر آن غلبه دارد، لذا كثرت نه تنها مقهور بلكه محو مىگردد.
نتيجه:
چون در وحدت ذاتى مجالى براى اسماى تفصيلى نيست، زيرا كه تفصيل نحوهاى از كثرت است و هر گونه كثرتى در آنجا مقهور است، و در مظاهر تفصيلىاى كه در عالم خارج ظاهر مى شوند و از اجزاى عالم اكبر شمرده مىشوند، احكام كثرت، غالب بر وحدت و احكام آن است، يعنى وحدت ذاتى در اين مظاهر، ظهورى ندارد، پس فرمان الهى مقتضى صورتى اعتدالى است كه در آن وحدت، ذاتى و يا كثرت امكانى بر يكديگر غلبه نداشته باشد، تا آن كه بتواند براى حق، مظهرى از جهت اسماى تفصيليه و وحدت حقيقيه آن باشد. و آن صورت اعتدال كه از عدالت كبرا برخوردار است همان انسان كامل است كه احاطه بر جميع مراتب مطلقه ذاتى و مقيده كونى دارد، و از يک سو به واحديت كه در دايره عالم الوهيت و فوق آن است مرتبط است و از ديگر سو به عالم طبيعت وابسته است.(1)
پینوشت:
1- تمهيد القواعد، ص 172، تحرير تمهيد القواعد، آيت الله جوادى آملى، صص 548 - 555.
منبع: موعود شناسی و پاسخ به شبهات، علی اصغر رضوانی، انتشارات مسجد مقدس جمکران
ابن تركه در «تمهيد القواعد» بر ضرورت وجود امام حى در هر زمان، به دليلى به نام «برهان مظهر جامع» تمسک كرده است كه ما آن را به طور خلاصه در ضمن مقدماتى اين گونه تقرير مىكنيم:
1- انسان كامل داراى مقامى است كه هيچ موجودى از موجودات جهان امكان هم وزن آن نيست.
2- ذات واجب، به هيچ وصفى حتى وصف اطلاق محدود نمى باشد، لذا اطلاق، وصف ذات نبوده بلكه عنوان آن مىباشد. و اما اولين تعين و ظهور او همان وحدت حقيقى است كه دارى دو چهره واحديت و احديت مىباشد.
3- هويت مطلقه خداوند چون در مقام ظهور، احكام وحدت بر آن غلبه دارد، لذا كثرت نه تنها مقهور بلكه محو مىگردد.
نتيجه:
چون در وحدت ذاتى مجالى براى اسماى تفصيلى نيست، زيرا كه تفصيل نحوهاى از كثرت است و هر گونه كثرتى در آنجا مقهور است، و در مظاهر تفصيلىاى كه در عالم خارج ظاهر مى شوند و از اجزاى عالم اكبر شمرده مىشوند، احكام كثرت، غالب بر وحدت و احكام آن است، يعنى وحدت ذاتى در اين مظاهر، ظهورى ندارد، پس فرمان الهى مقتضى صورتى اعتدالى است كه در آن وحدت، ذاتى و يا كثرت امكانى بر يكديگر غلبه نداشته باشد، تا آن كه بتواند براى حق، مظهرى از جهت اسماى تفصيليه و وحدت حقيقيه آن باشد. و آن صورت اعتدال كه از عدالت كبرا برخوردار است همان انسان كامل است كه احاطه بر جميع مراتب مطلقه ذاتى و مقيده كونى دارد، و از يک سو به واحديت كه در دايره عالم الوهيت و فوق آن است مرتبط است و از ديگر سو به عالم طبيعت وابسته است.(1)
پینوشت:
1- تمهيد القواعد، ص 172، تحرير تمهيد القواعد، آيت الله جوادى آملى، صص 548 - 555.
منبع: موعود شناسی و پاسخ به شبهات، علی اصغر رضوانی، انتشارات مسجد مقدس جمکران