سه‌شنبه، 27 دی 1390
تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

شبهه: با توجه به اين كه در خيلي از جهات مرگ همانند خواب است آيا مي توان گفت كه عذاب آخرت هم همانند خوابهاي آشفته است ؟


پاسخ :
خداي بزرگ در سوره زمر آيه 42 مي‏فرمايد: (خداست كه جانها را مي‏گيرد در وقت مرگ آنها و نيز آن جانهايي را كه در خواب رفته و مرگ آنها نرسيده است. پس آن جانهايي را كه حكم مرگ را بر آنها جاري كرده در نزد خود نگاه مي‏دارد و ديگر به بدن باز نمي‏گرداند وليكن آن جانهايي را كه در خواب رفته و هنوز مرگشان نرسيده آنها را رها نموده تا هنگام بيدار شدن به بدن برگردند و تا اجل مسمي و زمان معين در بدن باقي باشند و در اين امر نشانه‏هايي است براي گروهي كه تفكر مي‏كنند).
اين آيه مباركه صراحت دارد بر آنكه خواب و مرگ از جنس واحدند و يك حكم را دارند در حال مرگ و خواب خداوند جان را مي‏گيرد ليكن آن كسي كه اجلش رسيده است جانش را نگاه داشته و آن كه اجلش نرسيده است جان را در موقع بيداري به او بر مي‏گرداند،(ر.ك: معادشناسي، مرحوم علامه حسين طهراني، ج 1، ص 153 و 154).
و اين همگوني و همانندي مرگ و خواب صرفا در اين زمينه است كه در هر دو قسم «توفي» يعني به تمام معني گرفتن و اخذ نمودن جان مطرح است. نه اين كه همانندي مرگ و خواب به معناي شباهت عذاب روح در قيامت (دوزخ) و در عالم خواب باشد. و لذا اگر جايي هماشارتي نسبت به عذاب قيامت و شباهت آن به اضطراب روح در عالم خواب شده باشد اين از باب تشبيه و تمثيل است همانطور كه براي كودكي كه هيچ تصويري از جنگ و ميدان رزم و قطع عضو و جراحت ندارد وقتي از شدت و سوزش گلوله و تركش سؤال مي‏كند مي‏گوئيم همچونخاري كه به پاي انسان مي‏رود و باعث درد و رنج او مي‏شود يا همچون كارد و تيغ كه دستمان را مجروح مي‏كند با اينكه خود مي‏دانيم كه تفاوت ره از كجاست تا به كجا! و صرفا اين تشبيه براي اين است كه كودك بيشتر از سوزش خار و تيغ را تجربه نكرده است.
در اينجا براي اينكه به وجهي بسيار ضعيف به عذاب آخرت و اضطراب روح و جسم در دوزخ اشاره‏اي شود واقبه‏اي را كه مرحوم علامه طهراني از مرحوم آيت‏الله سيد جمال الدين گلپايگاني نقل كرده را ذكر مي‏نمائيم. با اينكه اين واقعه عذاب برزخي است و شمه‏اي و قطره‏اياز درياي عذاب دوزخ بحساب مي‏آيد.
مرحوم آيت‏الله آقا سيد جمال از علماء و مراجع تقليد عاليقدر نجف اشرف بودند و از شاگردان برجسته مرحوم آيت‏الله نائيني - مرحوم سيد جمال گلپايگاني مي‏فرمودند من در دوران جواني كه در اصفهان نزد دو استاد بزرگ مرحوم آخوند كاشي و جهانگيرخان درس اخلاق وسير و سلوك مي‏آموختيم به من دستور داده بودند كه شبهاي پنجشنبه و جمعه به قبرستان تخت فولاد اصفهان بروم و قدري در عالم مرگ و ارواح تفكر كنم و مقداري هم عبادت نمايم و باز گردم. شبي بود از شبهاي زمستان برف مي‏آمد و هوا بسيار سرد بود من به تخت فولاد آمدم و دريكي از حجرات رفتم و خواستم دستمال غذايم را باز كرده مقداري غذا بخورم و بعد بخوابم تا در حدود نيمه شب بيدار و مشغول كارها و دستورات خود از عبادت گردم در اين حال در مقبره را زدند تا جنازه‏اي را كه از ارحام و بستگان صاحب مقبره بود و از اصفهان آورده بودند آنجابگذراند و شخص قاري كه متصدّي مقبره بود مشغول تلاوت شود و آنها صبح بيايند و جنازه را دفن كنند. آنها رفتند و قاري مشغول تلاوت شد. من همينكه مي‏خواستم مشغول خوردن غذا شوم ديدم كه ملائكه عذاب آمدند و مشغول عذاب شدند چنان گرزهاي آتشين بر سر او مي‏زدندكه آتش به آسمان زبانه مي‏كشيد و فريادهايي از اين مرده بر مي‏خاست كه گويي تمام اين قبرستان عظيم را متزلزل مي‏كرد نمي‏دانم اهل چه معصيتي بود، از حاكمان جائر و ظالم بود كه اينطور مستحق عذاب بود يا نه؟ و ابدا قاري قرآن اطلاعي نداشت آرام بر سر جنازه نشسته و بهتلاوت اشتغال داشت. من از مشاهده اين منظره از حال رفتم بدنم لرزيد. و هر چه اشاره مي‏كردم به صاحب مقبره كه در را باز كن مي‏خواهم بروم او نمي‏فهميد هر چه مي‏خواستم بگويم زبانم قفل شده و حركت نمي‏كرد بالاخره به او فهماندم در را باز كن مي‏خواهم بروم. گفت: آقا هواسرد است برف روي زمين را پوشانيده در راه گرگ است ترا مي‏درد. هر چه مي‏خواستم به او بفهمانم كه من طاقت ماندن ندارم او ادراك نمي‏كرد به ناچار خود را به در اطاق كشاندم در را باز كردم و خارج شدم و تا اصفهان را به سختي آمدم و چندين بار به زمين خوردم، آمدم در حجرهو يك هفته مريض بودم و مرحوم آخوند كاشي و جهانگيرخان مي‏آمدند به حجره و دلجويي مي‏كردند به من دارو مي‏دادند و بزور غذا را در حلقم فرو مي‏بردند تا كم كم قدري قوّت گرفتم، (ر.ك: معادشناسي، مرحوم علامه طهراني، ج 1، ص142 - 138).
نكته ديگر: عذاب اخروي صرفا عذاب روحاني نيست بلكه شامل جسم نيز مي‏گردد ما معتقديم كه معاد روحاني و جسماني است. چرا كه: انسان موجودي دو ساحتي است كه از دو بعد جسماني و روحاني فراهم آمده به گونه‏اي كه هر دو در حقيقت او دخيل‏اند و چنين نيست كه يكي (مثلاً بعد جسماني) جنبه عارضي و موقتي داشته باشد البته بعد روحاني انسان در مقايسه با ساحت جسماني او از نوعي اصالت برخوردار است اما فرعيت بعد جسماني لزوما به معناي خروج آن از حقيقت ذات آدمي نيست از اين رو به بعضي عذابهاي جسماني و روحانيدوزخ اشاره مي‏گردد.
عذابهاي جسماني دوزخ
1. آتش سوزان: مهمترين بعد عذاب دوزخ سوزانندگي آتش آن است و عموم اسامي دوزخ (مانند جحيم، سعيد و سقر) به نوعي اشاره به اين بعد از عذاب دارند. بي‏ترديد آتش دوزخ تفاوت‏هايي اساسي با آتش دنيوي دارد از اينرو در قرآن به نار كبري (آتش بزرگتر) شهرت يافته است، (سوره اعلي 13 - 11).
2. غذا و نوشيدني ناگوار. بر اساس آيات متعدد قرآني به دوزخيان غذاهايي بسيار ناگوار و نوشيدني‏هاي تلخ و سوزان مي‏خورانند كه بر عذاب آنان مي‏افزايد، (غاشيه 7 - 4).
3. لباس آتشين، لباس دوزخيان از جنس آتش‏سوزان است، (حج / 19).
4. بادهاي كشنده و سايه‏هاي سوزان، (واقعه 44 - 41).
5. اسارت در غل و زنجير، (غافر 72 - 71).
عذاب‏هاي روحاني
1. حسرت بي‏پايان، اهل دوزخ پس از مشاهده تحقق وعده‏هاي الهي و آگاهي از فرجام نامبارك خويش و سرانجام نيكوي بهشتيان به حسرتي جانكاه دچار مي‏شوند كه هيچگاه از شكنجه آن رهايي نخواهد داشت از اينرو روز رستاخيز يوم الحسرة نام گرفته است،(مريم / 39).
2. غم و اندوه بيكران، از ديگر آلام روحاني دوزخيان غم و اندوهي است كه هماره روح و جان آنان را مي‏آزارد به گونه‏اي كه تا ابد از شادي و شادماني بي نصيب مي‏شوند، (حج - 22).
3. رسوايي و ذلت بزرگ، از آنجا كه احوال انسان‏ها در روز رستاخيز در معرض مشاهده فرشتگان و انبياء ديگر انسانها قرار دارد محروميت دوزخيان از بهشت و افكنده شدن آنان در دوزخ كه با آشكار شدن باطن آنان و ظهور حقيقت اعمالشان همراه است رسوايي و خواريجبران‏ناپذيري به دنبال دارد كه همواره روح و جان آنان را مي‏آزارد، (آل‏عمران - 192).
4. محروميت از رحمت الهي. بي ترديد بزرگترين نعمت و عذاب معنوي دوزخيان محروميت آنان از الطاف و عنايات ويژه حق تعالي است آنان نعمت بزرگ حضور در بارگاه قرب پروردگار و مشاهده جمال او را از كف مي‏دهند و از لقاي حق بي نصيب مي‏مانند و مشمول بي‏مهري و غضب او مي‏گردند و چه عذابي بالاتر و دردناكتر از اين خواهد بود؟، (بقره - 174؛ مطففين - 15؛ ر.ك: آموزش كلام اسلامي 2، محمد سعيدي‏مهر، صفحات 333 تا 329 -256 - تفسير نمونه ، ج 2 ، ص 228 ، ج 12، 301 ج، 14 ، ص 25، ج 18 ، ص 487، ج 11، ص 329، ج18، ص 21، ج 12، ص 152)
نتيجه اينكه: اولاً مرگ و خواب صرفا در بخشي حاضر است و به هيچ وجه اين شباهت همگوني عذاب را در باب خواب و دوزخ اثبات نمي‏كند. ثانيا انسان مادامي كه در دنيا زندگي مي‏كند با همين حواس ظاهر توان درك عذاب قيامت را ندارد. ثالثا شدت عذاب قيامت بهقدري است كه بزرگان دين از خوف و هراس آن اشك مي‏ريخته‏اند و زاري مي‏كرده‏اند. رابعا اگر رنجش و اضطراب حاصل در خواب را بعد از مدتي فراموش مي‏كنيم در باب عذاب اخروي هيچ‏گونه راحتي و آسايش و فراموشي در كار نيست.
براي آگاهي بيشتر مطالعه آيات قرآن و خطبه‏هاي نهج‏البلاغه در باب معاد و تأمل در معناي آنها بسيار كارساز است.
eporsesh.com


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.