پرسش :
با توجه به آيه 30 بقره منظور مقام امامت است يا نبوت ؟ و در مورد زمان قبل از رسول خدا چگونه مي شود؟
پاسخ :
خلافتي كه در آيه اشاره شده در سئوال از آن سخن به ميان آمده است، مقام جانشيني از خداوند است، نه يك نوع موجود زميني كه قبل از انسان بر زمين زندگي ميكرده و بعدا منقرض شده است و خداوند خواسته نوع انسان را جانشين آن كند. به ديگر سخن، آيه فوق از نخستين مرحله حكايت دارد مبني بر تعلق خواست خدا به منظور آفرينش موجودي به عنوان نماينده خود بر روي زمين. به گونهاي كه صفاتش پرتوي از صفات پروردگار و شخصيتش برتر از فرشتگان.
2) نتيجه منطقي مطلب مذكور در بند قبل آن است كه، مقام خليفةاللهي مخصوص حضرت آدم(ع) نبوده بلكه مربوط به نوع انسان است. به گونهاي كه اگر فرزندان آدم(ع) در راه هدايت گام بردارند ميتوانند آن علم به وديعت گذارده شده در نوع انسان (كه در آيه شريفه به تعليم اسماء تعبير شده است) ر از قوّه به فعليت برسانند مراد از اين علم به وديعت گذارده شده در انسان، استعداد فوقالعاده براي درك حقايق هستي است. حقايقي كه در پشت پرده غيبت مستورند.
3) خليفه به معنايي كه مطرح شد؛ يعني رهسپاري انسان در بستر هدايت، به گونهاي كه صفاتش پرتويي از صفات الهي گردد و حتي از اقليم شخصيتي فرشتگان پا فراتر نهد، يك حركت طاقتفرسا و پيچيدهاي است كه اين گونه نيست لزوما در همه زمانها، عدهاي برآن قله صعود كنند. بلكه اگر همه رو به فساد بروند، زمين از وجود چنين خليفهاي خالي خواهد بود.
4) آنچه در متون ديني آمده است، خالي نبودن زمين از حجت الهي در همه زمانهاست. در كتاب شريف اصول كافي، ج 1، ص 178، باب اَنّ الارض لاتخلو من حجّه، روايات متعددي از معصومين ذكر شده است كه به دو مورد از آن اشاره ميگردد.
حديث دوّم: «عن ابي عبداللّه(ع) قال: سمعته يقول: انّ الارض لاتخلو الاّ و فيها امام كَيْما اِن زاد المؤمنون شئيا ردّ هم و ان نَقصوا شيئا اَئمّةُ لَهُم: زمين هيچگاه از امام خالي نخواهد بود تا اگر در عقايد و
اعمال مؤمنين خطائي رُخ داد، آن خطا را برطرف كنند و نيز اگر به دليل دست نيافتن، چيزي از عقايد و اعمال و كمگذاشتند، آنها را تكميل كنند».
حديث پنجم: «عن احدهما(ع): ان الله لم يَدَعِ الارض بغير عالم و لولاونك لم يُعرفِ الحقّ من الباطل: اگر زمين از عالم رساننده پيام الهي خالي باشد، هدف از آفرينش انسان ناشناخته ميماند و در نتيجه عبادت
هم كه موقوف بر معرفت الهي است، تعطيل ميشود.
5) حجت الهي هم ميتواند پيامبر(ص) باشد، هم امام(ع) و هم محتواي پيام الهي. البته اين محتواي پيام الهي، به گواهي عقل، بايد توسط يك مجموعه كارشناس تحليل و تبيين شود. همان طور كه در حديث دوم اشاره شده در بند قبل، مطرح شده بود كه اگر زمين از وجود عالم خالي باشد، حق از باطل شناخته نخواهد شد.
6) با توجه به توضيحات ارائه شده ميتوان گفت كه حجّت الهي قبل از پيامبر، همان محتواي وحي الهي و پيغمبر قبلي بوده است كه با آمدن پيامبر اكرم(ص) وحي متأخر و جديد حجت خواهد بود.
eporsesh.com
خلافتي كه در آيه اشاره شده در سئوال از آن سخن به ميان آمده است، مقام جانشيني از خداوند است، نه يك نوع موجود زميني كه قبل از انسان بر زمين زندگي ميكرده و بعدا منقرض شده است و خداوند خواسته نوع انسان را جانشين آن كند. به ديگر سخن، آيه فوق از نخستين مرحله حكايت دارد مبني بر تعلق خواست خدا به منظور آفرينش موجودي به عنوان نماينده خود بر روي زمين. به گونهاي كه صفاتش پرتوي از صفات پروردگار و شخصيتش برتر از فرشتگان.
2) نتيجه منطقي مطلب مذكور در بند قبل آن است كه، مقام خليفةاللهي مخصوص حضرت آدم(ع) نبوده بلكه مربوط به نوع انسان است. به گونهاي كه اگر فرزندان آدم(ع) در راه هدايت گام بردارند ميتوانند آن علم به وديعت گذارده شده در نوع انسان (كه در آيه شريفه به تعليم اسماء تعبير شده است) ر از قوّه به فعليت برسانند مراد از اين علم به وديعت گذارده شده در انسان، استعداد فوقالعاده براي درك حقايق هستي است. حقايقي كه در پشت پرده غيبت مستورند.
3) خليفه به معنايي كه مطرح شد؛ يعني رهسپاري انسان در بستر هدايت، به گونهاي كه صفاتش پرتويي از صفات الهي گردد و حتي از اقليم شخصيتي فرشتگان پا فراتر نهد، يك حركت طاقتفرسا و پيچيدهاي است كه اين گونه نيست لزوما در همه زمانها، عدهاي برآن قله صعود كنند. بلكه اگر همه رو به فساد بروند، زمين از وجود چنين خليفهاي خالي خواهد بود.
4) آنچه در متون ديني آمده است، خالي نبودن زمين از حجت الهي در همه زمانهاست. در كتاب شريف اصول كافي، ج 1، ص 178، باب اَنّ الارض لاتخلو من حجّه، روايات متعددي از معصومين ذكر شده است كه به دو مورد از آن اشاره ميگردد.
حديث دوّم: «عن ابي عبداللّه(ع) قال: سمعته يقول: انّ الارض لاتخلو الاّ و فيها امام كَيْما اِن زاد المؤمنون شئيا ردّ هم و ان نَقصوا شيئا اَئمّةُ لَهُم: زمين هيچگاه از امام خالي نخواهد بود تا اگر در عقايد و
اعمال مؤمنين خطائي رُخ داد، آن خطا را برطرف كنند و نيز اگر به دليل دست نيافتن، چيزي از عقايد و اعمال و كمگذاشتند، آنها را تكميل كنند».
حديث پنجم: «عن احدهما(ع): ان الله لم يَدَعِ الارض بغير عالم و لولاونك لم يُعرفِ الحقّ من الباطل: اگر زمين از عالم رساننده پيام الهي خالي باشد، هدف از آفرينش انسان ناشناخته ميماند و در نتيجه عبادت
هم كه موقوف بر معرفت الهي است، تعطيل ميشود.
5) حجت الهي هم ميتواند پيامبر(ص) باشد، هم امام(ع) و هم محتواي پيام الهي. البته اين محتواي پيام الهي، به گواهي عقل، بايد توسط يك مجموعه كارشناس تحليل و تبيين شود. همان طور كه در حديث دوم اشاره شده در بند قبل، مطرح شده بود كه اگر زمين از وجود عالم خالي باشد، حق از باطل شناخته نخواهد شد.
6) با توجه به توضيحات ارائه شده ميتوان گفت كه حجّت الهي قبل از پيامبر، همان محتواي وحي الهي و پيغمبر قبلي بوده است كه با آمدن پيامبر اكرم(ص) وحي متأخر و جديد حجت خواهد بود.
eporsesh.com