پرسش :
برخي از آياتي كه بر بطلان تقليد كوركورانه، در قرآن وجود دارد چيست؟
پاسخ :
قرآن كريم در تبيين سنّت انبيا و برخورد مقلدان باطل با آنان ميگويد، بت پرستان ميگفتند، بت پرستي، اثري بجامانده از نياكان ماست، و ما بايد آن را حفظ كنيم و انبيا ميفرمودند: اگر اجداد شما كاري را عاقلانه يا از روي هدايت نكردهاند، نبايد روش باطل آنها را ادامه دهيد. چون عقل و هدايت است كه ميتواند اُسوه باشد نه سفه و ضلالت .
انبيا مردم را به عقل و وحي فرا ميخواندند و ميگفتند: هر كلام را يا بايد حجت درون (عقل) تأييد كند، يا حجت بيرون (نقل) صحيح بداند. انبيا با تقليد باطل و جهل و سنتهاي نادرست مبارزه كردند.
در سوره مباركه بقره آمده است: «وَ اِذا قِيلَ لَهُم اتََّبعُوا ما أَنزَل اللهُ قالوا بَل نتَّبعُ ما أَلْفَينا عَليه اباءَنا أَوَلوْ كانَ اباؤهُم لا يَعْقِلوُن شَيئاً وَ لا يَهتدون» بقره/170؛ وقتي به آنان گفته شد از آنچه خداوند نازل كرده است، پيروي كنيد؛ گفتند: ما چيزي را پيروي ميكنيم كه نياكان خود را بر آن يافتيم آنان روش نياكان را در مقابل وحي قرار ميدادند از اين رو خداوند ميفرمايد: اگر چه روش نياكان شما نه مطابق عقل و استدلال بود، و نه هماهنگ با هدايت وحي آسماني؟ حق را بايد حفظ كرد و آن را به صورت يك سنّت پسنديده ترسيم كرد نه آن كه هر چه سنّت شد حق باشد و حفظ و تداوم آن مطلوب.
در سوره مباركه مائده نيز در مذمّت از تقليد باطل ميفرمايد: «وَاِذا قيل لَهُم تَعالوا ما أَنزَل اللهُ وَ الرََّسُول قالوا حَسْبُنا ما وَجَدنا عَليهِ اباءَنا أَوْ لَوْ كانَ اباؤُهم لا يَعْلَمُون شَيئاً وَلا يَهْتدون» مائده/104 ؛ وقتي به اينها گفته شود در برابر ره آورد انبيا خضوع كنيد، ميگويند ما سنت نياكان را حفظ ميكنيم. آيا اگر نياكانشان عالم و مهتدي نبودند، باز هم مطاعند و متبوع؟ و اين نشانگر آن است كه تبعيت در مسائل حكمت نظري بايد بر اساس علم باشد و در مسائل حكمت عملي بايد در مسير هدايت قرار گيرد. چيزي كه در برابر وحي و عقل قرار گيرد، سنت باطل ناميده ميشود و سنت باطل، انسان را به عذاب اليم گرفتار ميكند.
در سوره اعراف نيز تقليد باطل را محكوم ميكند: «وَ اِذا فَعَلوا فَاحِشَة قالوُا وَجَدنا عَلَيها اباءَنا واللهُ أَمَرنا قُل اِنََّ اللهَ لا يَأْمُر بِالفَحْشاءِ أَتَقولون عَليَ اللهَُ ما لاتَعلَمُون» اعراف/28؛ وقتي دست به كار زشتي زدند، براي توجيه آن و تبرئه خود گفتند: گذشتگان خود را بر اين روش يافتيم و اين سنّت نياكان ماست و حفظ سنّتهاي باستاني لازم و مقدس است. متفكران آنان استدلال ميكنند و ميگويند خدا ما را به اين كار امر كرده است، قرآن كريم درباره وثنيّين ميفرمايد: اينها دو گونه سخن ميگويند، عدهاي معتقدند كه بايد سنت نياكانشان را حفظ كنند؟، و عدهاي نيز ميگويند: خداوند ما را به پرستش بتها و احياي سنّت بت پرستي امر كرده است. منشأ اشتباه و گمراهي آنان، خلط بين امر تكويني و امر تشريعي و فرق نگذاشتن بين آنهاست.
در سوره مباركه لقمان نيز ميفرمايد: «وَاِذا لَهُم اتَّبعُوا ما اَنزَل اللهُ قالوُا بَلْ نَتّبِع ما وَجَدنا عَليه اباءنا أَوَ لَوْ كان الشَّيطانُ يَدْعوُهم اِلي عَذاب السَّعير» لقمان/21؛ وقتي آنان را به اطاعت از وحي فرا ميخواندند، ميگفتند: ما پيرو سنت نياكان خويش هستيم. اين سنّت، سنت شيطاني است و شيطان پيروان خود را به عذاب دردناك الهي گرفتار ميكند. چيزي كه مطابق عقل و وحي نباشد، سخن شيطان است و سخن شيطان پاياني جز عذاب نخواهد داشت.
eporsesh.com
قرآن كريم در تبيين سنّت انبيا و برخورد مقلدان باطل با آنان ميگويد، بت پرستان ميگفتند، بت پرستي، اثري بجامانده از نياكان ماست، و ما بايد آن را حفظ كنيم و انبيا ميفرمودند: اگر اجداد شما كاري را عاقلانه يا از روي هدايت نكردهاند، نبايد روش باطل آنها را ادامه دهيد. چون عقل و هدايت است كه ميتواند اُسوه باشد نه سفه و ضلالت .
انبيا مردم را به عقل و وحي فرا ميخواندند و ميگفتند: هر كلام را يا بايد حجت درون (عقل) تأييد كند، يا حجت بيرون (نقل) صحيح بداند. انبيا با تقليد باطل و جهل و سنتهاي نادرست مبارزه كردند.
در سوره مباركه بقره آمده است: «وَ اِذا قِيلَ لَهُم اتََّبعُوا ما أَنزَل اللهُ قالوا بَل نتَّبعُ ما أَلْفَينا عَليه اباءَنا أَوَلوْ كانَ اباؤهُم لا يَعْقِلوُن شَيئاً وَ لا يَهتدون» بقره/170؛ وقتي به آنان گفته شد از آنچه خداوند نازل كرده است، پيروي كنيد؛ گفتند: ما چيزي را پيروي ميكنيم كه نياكان خود را بر آن يافتيم آنان روش نياكان را در مقابل وحي قرار ميدادند از اين رو خداوند ميفرمايد: اگر چه روش نياكان شما نه مطابق عقل و استدلال بود، و نه هماهنگ با هدايت وحي آسماني؟ حق را بايد حفظ كرد و آن را به صورت يك سنّت پسنديده ترسيم كرد نه آن كه هر چه سنّت شد حق باشد و حفظ و تداوم آن مطلوب.
در سوره مباركه مائده نيز در مذمّت از تقليد باطل ميفرمايد: «وَاِذا قيل لَهُم تَعالوا ما أَنزَل اللهُ وَ الرََّسُول قالوا حَسْبُنا ما وَجَدنا عَليهِ اباءَنا أَوْ لَوْ كانَ اباؤُهم لا يَعْلَمُون شَيئاً وَلا يَهْتدون» مائده/104 ؛ وقتي به اينها گفته شود در برابر ره آورد انبيا خضوع كنيد، ميگويند ما سنت نياكان را حفظ ميكنيم. آيا اگر نياكانشان عالم و مهتدي نبودند، باز هم مطاعند و متبوع؟ و اين نشانگر آن است كه تبعيت در مسائل حكمت نظري بايد بر اساس علم باشد و در مسائل حكمت عملي بايد در مسير هدايت قرار گيرد. چيزي كه در برابر وحي و عقل قرار گيرد، سنت باطل ناميده ميشود و سنت باطل، انسان را به عذاب اليم گرفتار ميكند.
در سوره اعراف نيز تقليد باطل را محكوم ميكند: «وَ اِذا فَعَلوا فَاحِشَة قالوُا وَجَدنا عَلَيها اباءَنا واللهُ أَمَرنا قُل اِنََّ اللهَ لا يَأْمُر بِالفَحْشاءِ أَتَقولون عَليَ اللهَُ ما لاتَعلَمُون» اعراف/28؛ وقتي دست به كار زشتي زدند، براي توجيه آن و تبرئه خود گفتند: گذشتگان خود را بر اين روش يافتيم و اين سنّت نياكان ماست و حفظ سنّتهاي باستاني لازم و مقدس است. متفكران آنان استدلال ميكنند و ميگويند خدا ما را به اين كار امر كرده است، قرآن كريم درباره وثنيّين ميفرمايد: اينها دو گونه سخن ميگويند، عدهاي معتقدند كه بايد سنت نياكانشان را حفظ كنند؟، و عدهاي نيز ميگويند: خداوند ما را به پرستش بتها و احياي سنّت بت پرستي امر كرده است. منشأ اشتباه و گمراهي آنان، خلط بين امر تكويني و امر تشريعي و فرق نگذاشتن بين آنهاست.
در سوره مباركه لقمان نيز ميفرمايد: «وَاِذا لَهُم اتَّبعُوا ما اَنزَل اللهُ قالوُا بَلْ نَتّبِع ما وَجَدنا عَليه اباءنا أَوَ لَوْ كان الشَّيطانُ يَدْعوُهم اِلي عَذاب السَّعير» لقمان/21؛ وقتي آنان را به اطاعت از وحي فرا ميخواندند، ميگفتند: ما پيرو سنت نياكان خويش هستيم. اين سنّت، سنت شيطاني است و شيطان پيروان خود را به عذاب دردناك الهي گرفتار ميكند. چيزي كه مطابق عقل و وحي نباشد، سخن شيطان است و سخن شيطان پاياني جز عذاب نخواهد داشت.
eporsesh.com