پرسش :
از ديدگاه قرآن، مهمترين بر هم زنندة "تعادل روحي" چيست؟
پاسخ :
از ديدگاه قرآن، برخي از مهمترين عوامل خارج شدن از تعادل روحي عبارتاند از:
1. شرك و نسيان الهي با توجه به پرستش الهههاي متعدد: مشركان، در ميان انواع تضادها و تناقضها غوطهورند، هر روز دل به معبودي ميبندند و هر زمان به اربابي رو ميآورند، نه آرامشي، نه اطميناني و نه خط روشني دارند، اما موحدان، دل در گرو عشق خدا داشته، او را از تمام عالم برگزيدهاند و در همه حال، به لطف او پناه ميبرند، خط و برنامة آنها واضح و سرنوشت و سرانجامشان روشن است; قرآن كريم، در قالب مثالي گويا و زيبا، سرنوشت موحد و مشرك را چنين ترسيم كرده ميفرمايد: "ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً رَّجُلاً فِيهِ شُرَكَآءُ مُتَشَـَكِسُونَ وَرَجُلاً سَلَمًا لِّرَجُلٍ هَلْ يَسْتَوِيَانِ مَثَلاً...;(زمر،29) خداوند، مثالي زده است: مردي را كه مملوك شركايي است كه دربارة او پيوسته به مشاجره مشغولند و مردي را كه تنها تسليم يك نفر است، آيا اين دو يكسانند؟..." شخص مشرك، خود را در ميان دستورهاي ضد و نقيض خدايان و معبودهاي مختلف، متحير و سرگردان ميبيند و نميداند با نواي كدام يك خود را هماهنگ سازد؟!، امّا شخص موحّد، تحت سرپرستي كسي قرار دارد كه در همه چيز و همه حال و همه جا از او حمايت ميكند، خط و برنامه او مشخص است، لذا با روحي آرام گام برميدارد و با اطمينان خاطر پيش ميرود.
2. غفلت از ياد حق: ياد خدا، ماية آرامش جان، تقوا و شهامت است و فراموش كردن او، ماية اضطراب و ترس و نگراني است. آن كس كه ايمان به خدا دارد و دل به ذات پاك او بسته، از همة نگرانيها در امان است; قرآن كريم در اينباره ميفرمايد: "وَ مَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُو مَعِيشَةً ضَنكًا;(طه،124) و هر كس از ياد من روي گردان شد، زندگي تنگ ]و سختي[ خواهد داشت."، هنگامي كه انسان به دنبال فراموشي ياد خدا، مسئوليتهايش را به فراموشي بسپارد، غرق در شهوات و حرص و طمع ميگردد و زندگي سختي نصيب او شده و دائم در اضطراب و نگراني شديد به سر خواهد برد.(ر.ك: تفسير نمونه، آيت اللّه مكارم شيرازي و ديگران، ج 19، ص 444; ج 13، ص 327، دارالكتب الاسلامية.)
eporsesh.com
از ديدگاه قرآن، برخي از مهمترين عوامل خارج شدن از تعادل روحي عبارتاند از:
1. شرك و نسيان الهي با توجه به پرستش الهههاي متعدد: مشركان، در ميان انواع تضادها و تناقضها غوطهورند، هر روز دل به معبودي ميبندند و هر زمان به اربابي رو ميآورند، نه آرامشي، نه اطميناني و نه خط روشني دارند، اما موحدان، دل در گرو عشق خدا داشته، او را از تمام عالم برگزيدهاند و در همه حال، به لطف او پناه ميبرند، خط و برنامة آنها واضح و سرنوشت و سرانجامشان روشن است; قرآن كريم، در قالب مثالي گويا و زيبا، سرنوشت موحد و مشرك را چنين ترسيم كرده ميفرمايد: "ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً رَّجُلاً فِيهِ شُرَكَآءُ مُتَشَـَكِسُونَ وَرَجُلاً سَلَمًا لِّرَجُلٍ هَلْ يَسْتَوِيَانِ مَثَلاً...;(زمر،29) خداوند، مثالي زده است: مردي را كه مملوك شركايي است كه دربارة او پيوسته به مشاجره مشغولند و مردي را كه تنها تسليم يك نفر است، آيا اين دو يكسانند؟..." شخص مشرك، خود را در ميان دستورهاي ضد و نقيض خدايان و معبودهاي مختلف، متحير و سرگردان ميبيند و نميداند با نواي كدام يك خود را هماهنگ سازد؟!، امّا شخص موحّد، تحت سرپرستي كسي قرار دارد كه در همه چيز و همه حال و همه جا از او حمايت ميكند، خط و برنامه او مشخص است، لذا با روحي آرام گام برميدارد و با اطمينان خاطر پيش ميرود.
2. غفلت از ياد حق: ياد خدا، ماية آرامش جان، تقوا و شهامت است و فراموش كردن او، ماية اضطراب و ترس و نگراني است. آن كس كه ايمان به خدا دارد و دل به ذات پاك او بسته، از همة نگرانيها در امان است; قرآن كريم در اينباره ميفرمايد: "وَ مَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُو مَعِيشَةً ضَنكًا;(طه،124) و هر كس از ياد من روي گردان شد، زندگي تنگ ]و سختي[ خواهد داشت."، هنگامي كه انسان به دنبال فراموشي ياد خدا، مسئوليتهايش را به فراموشي بسپارد، غرق در شهوات و حرص و طمع ميگردد و زندگي سختي نصيب او شده و دائم در اضطراب و نگراني شديد به سر خواهد برد.(ر.ك: تفسير نمونه، آيت اللّه مكارم شيرازي و ديگران، ج 19، ص 444; ج 13، ص 327، دارالكتب الاسلامية.)
eporsesh.com