پرسش :
منظور از اين كه همه قرآن در "بسم اللّه الرحمن الرحيم" جمع است، چيست؟
پاسخ :
1. قرآن كريم ظاهر و باطن دارد. گر چه قرآن، جامع همة حقايق و اسرار و معارف عالَم است، اما اين معارف، تنها از ظواهر آن استفاده نميشود; بلكه از باطن آن نيز استفاده ميشود; چون خداي سبحان براي قرآن كريم كه تنها ظاهرش در دسترس ماست; مقام ديگري نيز بيان داشته و ميفرمايد: "إِنَّهُ لَقُرْءَانٌ كَرِيمٌ # فِي كِتَـَبٍ مَّكْنُونٍ # لآ يَمَسُّهُ إِلآ الْمُطَهَّرُونَ;(واقعه، 77 ـ 79) كه اين قطعاً قرآني است ارجمند، در كتابي نهفته كه جز پاك شدگان بر آن دست نزنند".
شناخت باطنِ قرآن، كار هر كسي نيست، تنها پيامبر9 و عترت طاهرين: ميتوانند اين مهم را بفهمند. اين كه عليميفرمايد: "علم گذشته و آينده در قرآن است و من سخنگوي قرآنم" اشاره به همين واقعيت دارد.( نهج البلاغه، سيد شريف رضي، ترجمه عبد الحميد آيتي، ص 362 - 364، خ 157، بند 2، چ نشر فرهنگ اسلامي. )
حديث مورد نظر كه عليميفرمايد: "همة علوم قرآن در سورة حمد و همة آن در "بسم الله الرحمن الرحيم" و همة آن در "بأ" بسم الله" است و من نقطة زير "بأ" هستم"( ينابيع الموده، سليمان بن ابراهيم قندوزي، ج 1، ص 68، نشر اسوه. ) نيز جزو اسرار و باطن قرآن است و فهم آن كار هر كسي نيست. البته راه فهم آن باز است و آنان كه توفيق فهم چنين اسرار و حقايقي را بيابند، ميتوانند به آن بپردازند، پس بايد آن را به اهلش واگذار نمود.
2. ميتوان گفت: علت اين كه تمامي علوم قرآن در سورة حمد آمده، اين است كه: سورة حمد در عين مختصر بودنش، مشتمل بر عصارة معارف گستردة قرآن كريم است; زيرا خطوط كلي و اصول سه گانة معارف ديني، يعني: خداشناسي، معادشناسي و رسالتشناسي است كه ماية هدايت سالكان به صلاح دنيا و آخرت است و سورة حمد با خلاصهترين الفاظ و روشنترين معاني، آن اصول سه گانه را بيان نموده است. اگر سورة مباركة حمد، مشتمل بر عصارة معرفتهاي قرآني نميبود، اين گونه در كتاب خدا همتاي "قرآن عظيم" قرار نميگرفت: "وَ لَقَدْ ءَاتَيْنَـَكَ سَبْعًا مِّنَ الْمَثَانِي وَ الْقُرْءَانَ الْعَظِيمَ;(حجر، 87) ما به تو سورة حمد و قرآن عظيم داديم". بيشتر تفاسير و روايات، "سبعا من المثاني" را كنايه از سورة "حمد" گرفتهاند.( تفسير نمونه، آية الله مكارم شيرازي و ديگران، ج 11، ص 129، چ دار الكتب الاسلامية. )
بر همين اساس، سورة حمد، نامها و القاب بسياري دارد كه هر كدام از آنها ناشي از مناسبتهاي موجود در معارف آن و يا جايگاه ويژة سورة حمد است، مثلاً در روايتي از پيامبر اكرماست: "اين سوره "امالكتاب" است."( مجمع البيان، شيخ طبرسي;، ج 1، ذيل سورة حمد. ) ميدانيم "ام" به معناي اساس و ريشه است. از طرفي ميتوان گفت: همه دستورات قرآن در ايمان و عمل خلاصه ميشود كه اين هر دو، در سورة حمد جمع است.
3. با توجه به آن چه در بند دوم بيان شد، ميتوان گفت: علت جمع تمامي معارفِ سورة حمد در "بسم الله الرحمن الرحيم" آن است كه:
تكرار آية "بسم الله الرحمن الرحيم" در آغاز 113 سوره، نشانگر آن است كه اين آيه در اول هر سورهاي از نظر معنا و تفسير با سورههاي ديگر فرق دارد، به اين دليل كه "بسم الله" هر سوره، جزئي از آن و با محتواي آن هماهنگ و به منزلة عنوان و تابلو آن سوره است و چون مضامين و معارف سورههاي قرآن با يكديگر متفاوت است (هر چند در مجموع هدف واحدي دارد) معناي "بسم الله" نيز در هر سوره مختلف خواهد بود. بر اين اساس، چون سورة حمد، عصارة تمامي معارف قرآن است و "بسم الله الرحمن الرحيم" آن به منزلة تابلوي آن است، پس ميتوان گفت:
"بسم الله" در سورة حمد به اندازة تمامي معارف قرآن پر بار و پر محتوا است.
4. در مورد "بأ" "بسم الله" نيز ميتوان گفت: چون متعلق "بأ" كلمة ابتدا يا كمك گرفتن است; يعني آغاز هر چيز بايد با نام "الله" يا هر كاري بايد باكمك خداوند باشد كه در غير اين صورت آن كار ناتمام و بر طريق هدايت نيست، نتيجه ميگيريم:
به دست آوردن همة معارف يك طرف قضيه است، امّا تا با نام او آغاز نشود و تا او نخواهد و ياري نكند، هرگز چيزي محقق نميشود.
مفسران، احتمالات ديگري نيز بيان داشته كه به دليل طولاني شدن از ذكر آنها خودداري ميكنيم. جهت آگاهي بيشتر ميتوانيد به كتابهاي زير مراجعه نماييد:
1. تفسير سورة حمد، امام خميني;، ص 3 ـ 5 و ص 205 ـ 302، مؤسسة تنظيم و نشر آثار حضرت امام خميني; .
2. ترجمه الميزان، علامه طباطبايي;، ج 1، ص 16 ـ 17، مركز نشر فرهنگي رجأ.
3. تفسير منهج الصادقين، فتح الله كاشاني، ج، ص 93 ـ 95، چ افست اسلامية.
4. تفسير تسنيم، آية الله جوادي آملي، ج 1، ص 258 - 325، مركز نشر اسرأ.
در پايان يادآوري ميكنيم كه محور علوم قرآني در سه اصل اعتقادي، اخلاقي و احكام عملي خلاصه ميشود كه هر كدام مباحث فراواني دارد.
eporsesh.com
1. قرآن كريم ظاهر و باطن دارد. گر چه قرآن، جامع همة حقايق و اسرار و معارف عالَم است، اما اين معارف، تنها از ظواهر آن استفاده نميشود; بلكه از باطن آن نيز استفاده ميشود; چون خداي سبحان براي قرآن كريم كه تنها ظاهرش در دسترس ماست; مقام ديگري نيز بيان داشته و ميفرمايد: "إِنَّهُ لَقُرْءَانٌ كَرِيمٌ # فِي كِتَـَبٍ مَّكْنُونٍ # لآ يَمَسُّهُ إِلآ الْمُطَهَّرُونَ;(واقعه، 77 ـ 79) كه اين قطعاً قرآني است ارجمند، در كتابي نهفته كه جز پاك شدگان بر آن دست نزنند".
شناخت باطنِ قرآن، كار هر كسي نيست، تنها پيامبر9 و عترت طاهرين: ميتوانند اين مهم را بفهمند. اين كه عليميفرمايد: "علم گذشته و آينده در قرآن است و من سخنگوي قرآنم" اشاره به همين واقعيت دارد.( نهج البلاغه، سيد شريف رضي، ترجمه عبد الحميد آيتي، ص 362 - 364، خ 157، بند 2، چ نشر فرهنگ اسلامي. )
حديث مورد نظر كه عليميفرمايد: "همة علوم قرآن در سورة حمد و همة آن در "بسم الله الرحمن الرحيم" و همة آن در "بأ" بسم الله" است و من نقطة زير "بأ" هستم"( ينابيع الموده، سليمان بن ابراهيم قندوزي، ج 1، ص 68، نشر اسوه. ) نيز جزو اسرار و باطن قرآن است و فهم آن كار هر كسي نيست. البته راه فهم آن باز است و آنان كه توفيق فهم چنين اسرار و حقايقي را بيابند، ميتوانند به آن بپردازند، پس بايد آن را به اهلش واگذار نمود.
2. ميتوان گفت: علت اين كه تمامي علوم قرآن در سورة حمد آمده، اين است كه: سورة حمد در عين مختصر بودنش، مشتمل بر عصارة معارف گستردة قرآن كريم است; زيرا خطوط كلي و اصول سه گانة معارف ديني، يعني: خداشناسي، معادشناسي و رسالتشناسي است كه ماية هدايت سالكان به صلاح دنيا و آخرت است و سورة حمد با خلاصهترين الفاظ و روشنترين معاني، آن اصول سه گانه را بيان نموده است. اگر سورة مباركة حمد، مشتمل بر عصارة معرفتهاي قرآني نميبود، اين گونه در كتاب خدا همتاي "قرآن عظيم" قرار نميگرفت: "وَ لَقَدْ ءَاتَيْنَـَكَ سَبْعًا مِّنَ الْمَثَانِي وَ الْقُرْءَانَ الْعَظِيمَ;(حجر، 87) ما به تو سورة حمد و قرآن عظيم داديم". بيشتر تفاسير و روايات، "سبعا من المثاني" را كنايه از سورة "حمد" گرفتهاند.( تفسير نمونه، آية الله مكارم شيرازي و ديگران، ج 11، ص 129، چ دار الكتب الاسلامية. )
بر همين اساس، سورة حمد، نامها و القاب بسياري دارد كه هر كدام از آنها ناشي از مناسبتهاي موجود در معارف آن و يا جايگاه ويژة سورة حمد است، مثلاً در روايتي از پيامبر اكرماست: "اين سوره "امالكتاب" است."( مجمع البيان، شيخ طبرسي;، ج 1، ذيل سورة حمد. ) ميدانيم "ام" به معناي اساس و ريشه است. از طرفي ميتوان گفت: همه دستورات قرآن در ايمان و عمل خلاصه ميشود كه اين هر دو، در سورة حمد جمع است.
3. با توجه به آن چه در بند دوم بيان شد، ميتوان گفت: علت جمع تمامي معارفِ سورة حمد در "بسم الله الرحمن الرحيم" آن است كه:
تكرار آية "بسم الله الرحمن الرحيم" در آغاز 113 سوره، نشانگر آن است كه اين آيه در اول هر سورهاي از نظر معنا و تفسير با سورههاي ديگر فرق دارد، به اين دليل كه "بسم الله" هر سوره، جزئي از آن و با محتواي آن هماهنگ و به منزلة عنوان و تابلو آن سوره است و چون مضامين و معارف سورههاي قرآن با يكديگر متفاوت است (هر چند در مجموع هدف واحدي دارد) معناي "بسم الله" نيز در هر سوره مختلف خواهد بود. بر اين اساس، چون سورة حمد، عصارة تمامي معارف قرآن است و "بسم الله الرحمن الرحيم" آن به منزلة تابلوي آن است، پس ميتوان گفت:
"بسم الله" در سورة حمد به اندازة تمامي معارف قرآن پر بار و پر محتوا است.
4. در مورد "بأ" "بسم الله" نيز ميتوان گفت: چون متعلق "بأ" كلمة ابتدا يا كمك گرفتن است; يعني آغاز هر چيز بايد با نام "الله" يا هر كاري بايد باكمك خداوند باشد كه در غير اين صورت آن كار ناتمام و بر طريق هدايت نيست، نتيجه ميگيريم:
به دست آوردن همة معارف يك طرف قضيه است، امّا تا با نام او آغاز نشود و تا او نخواهد و ياري نكند، هرگز چيزي محقق نميشود.
مفسران، احتمالات ديگري نيز بيان داشته كه به دليل طولاني شدن از ذكر آنها خودداري ميكنيم. جهت آگاهي بيشتر ميتوانيد به كتابهاي زير مراجعه نماييد:
1. تفسير سورة حمد، امام خميني;، ص 3 ـ 5 و ص 205 ـ 302، مؤسسة تنظيم و نشر آثار حضرت امام خميني; .
2. ترجمه الميزان، علامه طباطبايي;، ج 1، ص 16 ـ 17، مركز نشر فرهنگي رجأ.
3. تفسير منهج الصادقين، فتح الله كاشاني، ج، ص 93 ـ 95، چ افست اسلامية.
4. تفسير تسنيم، آية الله جوادي آملي، ج 1، ص 258 - 325، مركز نشر اسرأ.
در پايان يادآوري ميكنيم كه محور علوم قرآني در سه اصل اعتقادي، اخلاقي و احكام عملي خلاصه ميشود كه هر كدام مباحث فراواني دارد.
eporsesh.com