پرسش :
چرا پانصد آيه از قرآن "آيات الاحكام" نام گرفته و بقية آيات، به فراموشي سپرده شده است؟
پاسخ :
قرآن داراي معارف گوناگوني است، به گونهاي كه نه تنها از عقايد، اخلاق و تكاليف شرعي سخن ميگويد، بلكه به بيان تاريخ و داستانهاي انبيا و ملتهاي گذشته نيز پرداخته است. اگر گفته ميشود "آيات الاحكام" پانصد آيه ميباشد، معنايش اين نيست كه بقية قرآن، كنار گذاشته شده و ـ نعوذ باللّه ـ استفادهاي ندارد، بلكه اين سخن زماني گفته ميشود كه در صدد بررسي آياتي باشيم كه فروع عملي را بيان ميكنند، چنان كه وقتي از "آيات العقائد" سخن ميگوييم به اين معنا نيست كه آيات اخلاقي را كنار بگذاريم و از آنها استفاده نكنيم. هر آيهاي از قرآن، در جاي خود استفاده ميشود، چنان كه متخصصان هر رشتة علمي، آيات مربوط به آن رشته را شناسايي كرده دربارة همان آيات، به تحقيق و بررسي ميپردازند و از آنها استفاده ميكنند. چگونه با مطرح كردن آيات الاحكام در جاي خود، ميتوان ادعا كرد كه بقية آيات، به فراموشي سپرده شده است، در حالي كه فقط دربارة "آيات الاخلاق" كتابها نوشتهاند كه ما براي نمونه به تعدادي از آنها اشاره ميكنيم: "مراحل اخلاق در قرآن" و "مبادي اخلاق در قرآن" از آيت اللّه جوادي آملي و "اخلاق در قرآن" نوشتة آيت اللّه محمد تقي مصباح يزدي. در اين كتابها، آياتي از قرآن مورد بررسي قرار گرفتهاند كه هيچ كدام به "آيات الاحكام" مربوط نيستند. هم چنين دربارة "آيات العقائد"، كتابهاي مستقلي نوشته شده كه در آنها فقط از عقايد ديني بحث شده است، يا دربارة موضوعاتي، مانند: تاريخ، داستانهاي انبيا و ملتها و... آن قدر كتاب نوشته شده كه كتاب خانهها را پر كرده است. خلاصه آن كه محققان و مفسران دربارة همه موضوعات قرآني مطلبي نوشتهاند كه هر كدام كتاب مستقلي ميشود.
eporsesh.com
قرآن داراي معارف گوناگوني است، به گونهاي كه نه تنها از عقايد، اخلاق و تكاليف شرعي سخن ميگويد، بلكه به بيان تاريخ و داستانهاي انبيا و ملتهاي گذشته نيز پرداخته است. اگر گفته ميشود "آيات الاحكام" پانصد آيه ميباشد، معنايش اين نيست كه بقية قرآن، كنار گذاشته شده و ـ نعوذ باللّه ـ استفادهاي ندارد، بلكه اين سخن زماني گفته ميشود كه در صدد بررسي آياتي باشيم كه فروع عملي را بيان ميكنند، چنان كه وقتي از "آيات العقائد" سخن ميگوييم به اين معنا نيست كه آيات اخلاقي را كنار بگذاريم و از آنها استفاده نكنيم. هر آيهاي از قرآن، در جاي خود استفاده ميشود، چنان كه متخصصان هر رشتة علمي، آيات مربوط به آن رشته را شناسايي كرده دربارة همان آيات، به تحقيق و بررسي ميپردازند و از آنها استفاده ميكنند. چگونه با مطرح كردن آيات الاحكام در جاي خود، ميتوان ادعا كرد كه بقية آيات، به فراموشي سپرده شده است، در حالي كه فقط دربارة "آيات الاخلاق" كتابها نوشتهاند كه ما براي نمونه به تعدادي از آنها اشاره ميكنيم: "مراحل اخلاق در قرآن" و "مبادي اخلاق در قرآن" از آيت اللّه جوادي آملي و "اخلاق در قرآن" نوشتة آيت اللّه محمد تقي مصباح يزدي. در اين كتابها، آياتي از قرآن مورد بررسي قرار گرفتهاند كه هيچ كدام به "آيات الاحكام" مربوط نيستند. هم چنين دربارة "آيات العقائد"، كتابهاي مستقلي نوشته شده كه در آنها فقط از عقايد ديني بحث شده است، يا دربارة موضوعاتي، مانند: تاريخ، داستانهاي انبيا و ملتها و... آن قدر كتاب نوشته شده كه كتاب خانهها را پر كرده است. خلاصه آن كه محققان و مفسران دربارة همه موضوعات قرآني مطلبي نوشتهاند كه هر كدام كتاب مستقلي ميشود.
eporsesh.com