پرسش :
طهارت های سه گانه و طهارت مورد نظر در آيه تطهير كدامند؟
پاسخ :
تحصيل طهارت معنوي و روحي يكي از بزرگترين اسرار احكام الهي است كه زمينه آن در تمام احكام عبادي و غير عبادي مشاهده ميشود. بر اين اساس، در سوره مباركه مائده بعد از امر به وضو، غسل و تيمم ميفرمايد: «ما يُريد الله لِيجعَل عَليكم مِن حَرج ولكن يُريد لِيُطهِّركم» مائده/6 [خدا نميخواهد با جعل احكام ديني بر شما سخت بگيرد، بلكه ميخواهد شما را تطهير كند.]
طهارت مورد نظر در اين آيه، عمدتاً طهارت معنوي و اخلاقي است، نه طهارت ظاهري و جسمي؛ زيرا با اندكي آب وضو و مقداري خاك تيمم، طهارت ظاهري حاصل نميشود، در حالي كه تحصيل طهارت معنوي با اين مقدار آب و خاك ممكن است. سرّش آن است كه:
اوّلاً، هر يك از وضو، غسل و تيمّم بدل از آنها، عمل عبادي شمرده ميشود.
ثانياً، در تمام اعمال عبادي، از جمله وضو، غسل و تيمم قصد قربت شرط است.
ثالثاً، قصد قربت با آب كم يا زياد و حتّي با خاك نيز قابل تحصيل است.
بدين ترتيب ميتوان گفت: طهارت در اين آيه، عمدتاً به طهارت معنوي برميگردد. آري گاهي طهارت ظاهري و جسمينيز به صورت ضمني حاصل ميشود. بنابراين، هدف عمده از جعل احكام دين، خاكسار كردن انسان و سركوب منيت و خودخواهي اوست، تا انسان را از هواپرستي و معصيت كه زمينه شرك است، نجات دهد. توضيح اين كه: هر معصيتي به شرك منتهي ميشود و هر عاصي در حال معصيت ادعاي ربوبيت و خدايي دارد؛ زيرا كسي كه دست به گناه ميآلايد اگر جاهل قاصر باشد و اصلاً نداند كه اين كار خلاف است يا بداند كه خلاف شرع است ولي در حين عمل، از معصيت بودن آن يا مصداق معصيت بودن آن غافل يا ناسي يا ساهي باشد، اصلاً معصيت نكرده است: «رُفع عَن أُمّتي تسعه: الخَطاء، والنَسيان، وما أُكرهوا عليه، و ما لايطيقون، و ما لايعلمون، و ما اضطروا والحسد، والطيره، والتفكّر في الوسوسه في الخلق مالم ينطق بشفه». (بحار2/280)
امّا اگر بداند كه فلان كار خلاف شرع است و در حين عمل، متوجّه نيز باشد در صورتي مرتكب آن ميشود كه سه مقدّمه را طي كند:
1ـ ميدانم كه خدا اين كار را حرام كرده و ترك آن را از من خواسته است.
2ـ ميل و هواي من از من ميخواهد كه اين كار را انجام دهم.
3ـ تمايلات و خواسته هاي نفساني من بر امر و فرمان الهي مقدّم است. بعد از طيّ اين مراحل سه گانه دست به گناه ميزند.
بنابراين، در تحليل صحيح، حقيقت هر گناه و معصيتي، به ادّعاي ربوبيت برميگردد. از اين جهت فرموده اند: هيچ گناهي را كوچك نشماريد، بلكه بايد توجّه داشت كه هنگام معصيت با فرمان چه كسي مخالفت ميشود. از اين رو بعضي از بزرگان گفتهاند: هيچ معصيتي، صغيره نيست، بلكه هر گناهي كبيره شمرده ميشود؛ زيرا عصيان خداي بزرگ است. البته گناهان در مقايسه با يكديگر به بزرگ و بزرگتر تقسيم ميشوند. اين كه قرآن كريم ميفرمايد: اكثر كساني كه ادعاي ايمان ميكنند، مشرك هستند؛ «وَما يوُمن أَكثرهم بِالله إِلاّ وهم مُشركون» يوسف/106 شايد اشارهاي به همين ادعاي ربوبيت در حال عصيان عمدي داشته باشد. بنابراين، حقيقت وضو، غسل، تيمّم و تحصيل طهارت كه در آيه مباركه سوره مائده آمده، براي متواضع و خاكسار كردن انسان از منيّت و خودخواهي است تا اهل ادعا نباشد. چنين انساني هرگز همانند شيطان «أنا خير منه» نميگويد، بلكه ميگويد: تابع دستور خدايم.
سخن از «هو الله» است، نه «أنا الله». سخن از الهيّت او است نه اُلوهيت من. آن كه دست به گناه ميزند، در حقيقت «انا الله» گواست. اما آن كس كه هو الله ميگويد، هرگز دست به معصيت نميزند و دامن به گناه نميآلايد. بنابراين، ثمره اصلي وضو و غسل و تيمم و ساير احكام ديني، تطهير نفس و تزكيه روح از همين منيّت و خود خواهي است.
امّا تطهيري كه در سوره احزاب براي اهل بيت (عليهم السلام) مطرح است، بالاتر و عميق تر از اين مباحث است؛ زيرا خداوند نفرمود همان گونه كه براي تطهير ديگران احكامي وضع كردهام براي تطهير شما نيز احكاميمقرّر كردم، بلكه فرمود: خداوند شخصاًٍ اراده كرده است شما را پاك و مطهّر گرداند تا از خطر هر عصيان، نسيان، و خطايي مصون و محفوظ باشيد. و چون تطهير اهل بيت (عليهم السلام) مراد مستقيم خداست و بدون واسطه، به اراده خود خدا نسبت داده شده است، تخلّف پذير نيست.
eporsesh.com
تحصيل طهارت معنوي و روحي يكي از بزرگترين اسرار احكام الهي است كه زمينه آن در تمام احكام عبادي و غير عبادي مشاهده ميشود. بر اين اساس، در سوره مباركه مائده بعد از امر به وضو، غسل و تيمم ميفرمايد: «ما يُريد الله لِيجعَل عَليكم مِن حَرج ولكن يُريد لِيُطهِّركم» مائده/6 [خدا نميخواهد با جعل احكام ديني بر شما سخت بگيرد، بلكه ميخواهد شما را تطهير كند.]
طهارت مورد نظر در اين آيه، عمدتاً طهارت معنوي و اخلاقي است، نه طهارت ظاهري و جسمي؛ زيرا با اندكي آب وضو و مقداري خاك تيمم، طهارت ظاهري حاصل نميشود، در حالي كه تحصيل طهارت معنوي با اين مقدار آب و خاك ممكن است. سرّش آن است كه:
اوّلاً، هر يك از وضو، غسل و تيمّم بدل از آنها، عمل عبادي شمرده ميشود.
ثانياً، در تمام اعمال عبادي، از جمله وضو، غسل و تيمم قصد قربت شرط است.
ثالثاً، قصد قربت با آب كم يا زياد و حتّي با خاك نيز قابل تحصيل است.
بدين ترتيب ميتوان گفت: طهارت در اين آيه، عمدتاً به طهارت معنوي برميگردد. آري گاهي طهارت ظاهري و جسمينيز به صورت ضمني حاصل ميشود. بنابراين، هدف عمده از جعل احكام دين، خاكسار كردن انسان و سركوب منيت و خودخواهي اوست، تا انسان را از هواپرستي و معصيت كه زمينه شرك است، نجات دهد. توضيح اين كه: هر معصيتي به شرك منتهي ميشود و هر عاصي در حال معصيت ادعاي ربوبيت و خدايي دارد؛ زيرا كسي كه دست به گناه ميآلايد اگر جاهل قاصر باشد و اصلاً نداند كه اين كار خلاف است يا بداند كه خلاف شرع است ولي در حين عمل، از معصيت بودن آن يا مصداق معصيت بودن آن غافل يا ناسي يا ساهي باشد، اصلاً معصيت نكرده است: «رُفع عَن أُمّتي تسعه: الخَطاء، والنَسيان، وما أُكرهوا عليه، و ما لايطيقون، و ما لايعلمون، و ما اضطروا والحسد، والطيره، والتفكّر في الوسوسه في الخلق مالم ينطق بشفه». (بحار2/280)
امّا اگر بداند كه فلان كار خلاف شرع است و در حين عمل، متوجّه نيز باشد در صورتي مرتكب آن ميشود كه سه مقدّمه را طي كند:
1ـ ميدانم كه خدا اين كار را حرام كرده و ترك آن را از من خواسته است.
2ـ ميل و هواي من از من ميخواهد كه اين كار را انجام دهم.
3ـ تمايلات و خواسته هاي نفساني من بر امر و فرمان الهي مقدّم است. بعد از طيّ اين مراحل سه گانه دست به گناه ميزند.
بنابراين، در تحليل صحيح، حقيقت هر گناه و معصيتي، به ادّعاي ربوبيت برميگردد. از اين جهت فرموده اند: هيچ گناهي را كوچك نشماريد، بلكه بايد توجّه داشت كه هنگام معصيت با فرمان چه كسي مخالفت ميشود. از اين رو بعضي از بزرگان گفتهاند: هيچ معصيتي، صغيره نيست، بلكه هر گناهي كبيره شمرده ميشود؛ زيرا عصيان خداي بزرگ است. البته گناهان در مقايسه با يكديگر به بزرگ و بزرگتر تقسيم ميشوند. اين كه قرآن كريم ميفرمايد: اكثر كساني كه ادعاي ايمان ميكنند، مشرك هستند؛ «وَما يوُمن أَكثرهم بِالله إِلاّ وهم مُشركون» يوسف/106 شايد اشارهاي به همين ادعاي ربوبيت در حال عصيان عمدي داشته باشد. بنابراين، حقيقت وضو، غسل، تيمّم و تحصيل طهارت كه در آيه مباركه سوره مائده آمده، براي متواضع و خاكسار كردن انسان از منيّت و خودخواهي است تا اهل ادعا نباشد. چنين انساني هرگز همانند شيطان «أنا خير منه» نميگويد، بلكه ميگويد: تابع دستور خدايم.
سخن از «هو الله» است، نه «أنا الله». سخن از الهيّت او است نه اُلوهيت من. آن كه دست به گناه ميزند، در حقيقت «انا الله» گواست. اما آن كس كه هو الله ميگويد، هرگز دست به معصيت نميزند و دامن به گناه نميآلايد. بنابراين، ثمره اصلي وضو و غسل و تيمم و ساير احكام ديني، تطهير نفس و تزكيه روح از همين منيّت و خود خواهي است.
امّا تطهيري كه در سوره احزاب براي اهل بيت (عليهم السلام) مطرح است، بالاتر و عميق تر از اين مباحث است؛ زيرا خداوند نفرمود همان گونه كه براي تطهير ديگران احكامي وضع كردهام براي تطهير شما نيز احكاميمقرّر كردم، بلكه فرمود: خداوند شخصاًٍ اراده كرده است شما را پاك و مطهّر گرداند تا از خطر هر عصيان، نسيان، و خطايي مصون و محفوظ باشيد. و چون تطهير اهل بيت (عليهم السلام) مراد مستقيم خداست و بدون واسطه، به اراده خود خدا نسبت داده شده است، تخلّف پذير نيست.
eporsesh.com