پرسش :
خداوند در آيه 17 سوره بقره منافقان را به چه چيز تشبيه كرده است؟
پاسخ :
خداوند متعال در اين آيه چنين ميفرمايد «مَثَلُهُم كَمَثَلِ الَّذي استَوقَد ناراٌ فَلَما اَضاءَت ما حَولَهُ ذَهَبَ اللّهُ بِنُورِهِم وَ تَرَكَهُم في ظُلُماتِ لايُبصِرون» [مَثَل آنان [منافقان] همانند كسي است كه آتشي افروخته [تا در بيابان تاريك، راه خود را پيدا كند]، ولي هنگامي كه آتش اطراف او را روشن ساخت، خداوند [طوفاني ميفرستد و] آن را خاموش مي كند و در تاريكيهاي وحشتناكي كه چشم كار نميكند، آنها را رها ميسازد.]
در اين آيه سخن از منافقان است كه خود را در پس پرده نفاق پنهان ساختهاند؛ امّا سرانجام پرده نفاقشان دريده ميشود و آنان رسوا ميگردند.
منافقان به انساني تشبيه شدهاند كه تنها در بياباني تاريك، سرگردان است و ميكوشد به روشني آتشي راه نجات پيدا كند؛ امّا راه به جايي نمييابد و همچنان در سرگرداني و تاريكي بيابان تنها ميماند.
مَثَل منافقان، مثل انسانهاي گم گشته و سرگردان در بياباني تاريك و مخوف است. فرض كنيد مسافري شبانگاه از كاروان خود عقب ميماند و در بياباني تاريك، تنها گرفتار ميشود. اين مسافر نه نوري دارد نه روشنايي، نه دليلي دارد و نه راهنمايي، نه جادّه مشخّصي پيدا مي كند و نه قطب نمايي. از يك سو، ترس از دزدان و حيوانات درنده و از سوي ديگر ترس از هلاكت ناشي از گرسنگي و تشنگي او را به چاره انديشي و تلاش وا ميدارد. و به جستجو ميپردازد. مقداري هيزم فراهم ميكند و آنها را آتش ميزند، شعله آتش را بر بالاي دست ميگيرد و با شتاب به حركت در ميآورد. ناگهان وزش بادي تند شعلهاش را خاموش ميكند، تا بخواهد هيزمي جمعآوري كند و شعلهاي بيفروزد، اندك راهي را كه براي نجات خود طي كرده بود، هدر ميدهدو گم ميكند.
منافقان مانند اين مسافر تنها و ره گم كرده و از راه دور ماندهاند. اينان در روشنايي زندگي در ظلمت و تاريكي قرار گرفتهاند. از قافله انسانيّت و ايمان عقب ماندهاند. هيچ نشانه راهي ندارند. خداوند نور هدايت را از آنان گرفته و آنها را در تاريكي ترك نموده است .
eporsesh.com
خداوند متعال در اين آيه چنين ميفرمايد «مَثَلُهُم كَمَثَلِ الَّذي استَوقَد ناراٌ فَلَما اَضاءَت ما حَولَهُ ذَهَبَ اللّهُ بِنُورِهِم وَ تَرَكَهُم في ظُلُماتِ لايُبصِرون» [مَثَل آنان [منافقان] همانند كسي است كه آتشي افروخته [تا در بيابان تاريك، راه خود را پيدا كند]، ولي هنگامي كه آتش اطراف او را روشن ساخت، خداوند [طوفاني ميفرستد و] آن را خاموش مي كند و در تاريكيهاي وحشتناكي كه چشم كار نميكند، آنها را رها ميسازد.]
در اين آيه سخن از منافقان است كه خود را در پس پرده نفاق پنهان ساختهاند؛ امّا سرانجام پرده نفاقشان دريده ميشود و آنان رسوا ميگردند.
منافقان به انساني تشبيه شدهاند كه تنها در بياباني تاريك، سرگردان است و ميكوشد به روشني آتشي راه نجات پيدا كند؛ امّا راه به جايي نمييابد و همچنان در سرگرداني و تاريكي بيابان تنها ميماند.
مَثَل منافقان، مثل انسانهاي گم گشته و سرگردان در بياباني تاريك و مخوف است. فرض كنيد مسافري شبانگاه از كاروان خود عقب ميماند و در بياباني تاريك، تنها گرفتار ميشود. اين مسافر نه نوري دارد نه روشنايي، نه دليلي دارد و نه راهنمايي، نه جادّه مشخّصي پيدا مي كند و نه قطب نمايي. از يك سو، ترس از دزدان و حيوانات درنده و از سوي ديگر ترس از هلاكت ناشي از گرسنگي و تشنگي او را به چاره انديشي و تلاش وا ميدارد. و به جستجو ميپردازد. مقداري هيزم فراهم ميكند و آنها را آتش ميزند، شعله آتش را بر بالاي دست ميگيرد و با شتاب به حركت در ميآورد. ناگهان وزش بادي تند شعلهاش را خاموش ميكند، تا بخواهد هيزمي جمعآوري كند و شعلهاي بيفروزد، اندك راهي را كه براي نجات خود طي كرده بود، هدر ميدهدو گم ميكند.
منافقان مانند اين مسافر تنها و ره گم كرده و از راه دور ماندهاند. اينان در روشنايي زندگي در ظلمت و تاريكي قرار گرفتهاند. از قافله انسانيّت و ايمان عقب ماندهاند. هيچ نشانه راهي ندارند. خداوند نور هدايت را از آنان گرفته و آنها را در تاريكي ترك نموده است .
eporsesh.com