جمعه، 21 بهمن 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

داستان‌هاي قرآن را به چند دسته مي‌توان تقسيم كرد؟


پاسخ :
قصّه‌هاي قرآن از جهت‌هاي گوناگون‌، تقسيم‌پذير است كه به برخي از آن‌ها اشاره مي‌شود:
الف ـ از جهت فردي كه محور و اساس قصه قرار گرفته‌، به دو دسته تقسيم مي‌شود: 1. قصه‌هاي انبيأ 2. قصّه‌هاي‌
غير انبيأ.
ب ـ از جهت اجمالي و تفصيلي‌: برخي از قصّه‌هاي قرآن‌، كوتاه است كه در ضمن يك يا دو آيه‌، بيان شده‌، مانند داستان عُزير كه در آية 259 بقره آمده است‌، و برخي طولاني است كه در آيات فراواني بيان شده است‌، مانند داستان عزير كه در آية 259 بقره آمده است‌، و برخي طولاني است كه در آيات فراواني بيان شده است‌، مانند داستان حضرت عيسي و موسي‌.
ج ـ از جهت بيان داستان در يك جا و يا موارد مختلف‌: برخي از قصّه‌هاي قرآن از ابتدا تا آخر، در يك سوره و بعضي ديگر از داستان‌ها در سوره‌هاي مختلف آمده است‌; براي مثال داستان حضرت يوسف‌غ‌، تنها در سوره يوسف آمده است‌.
د ـ از جهت تكرار و نبود تكرار: برخي از قصه‌هاي قرآن‌، تكرار نشده كه بخش عظيمي از داستان‌هاي انبيا و غير انبيا را شامل مي‌شود، امّا بعضي از قصّه‌ها تكرار شده است‌، مانند داستان حضرت موسي‌غ البته بايد توجه داشت كه تكرار داستان در قرآن‌، چنان با اصول بلاغت تنظيم شده كه در هر مورد، عبرت و حكمت و نكته‌اي خاص از آن استفاده مي‌شود.
و ـ از جهت موضوع‌: بعضي از داستان‌هاي قرآن را به چهار دسته تقسيم كرده‌اند: 1. تاريخي‌; 2. تمثيلي‌; 3. واقعي‌; 4. غيبي‌. قصة تاريخي آن است كه روي‌دادها و شخصيت‌هايش‌، وجود واقعي در تاريخ دارند، مانند داستان اقوام گذشته‌. قصة تمثيلي‌، نمونه‌هايي از روي‌دادها و شخصيت‌ها را بيان مي‌كند كه چه بسا وجود خارجي نداشته باشند; مانند: شيخ محمود شلتوت و رشيد رضا و محمد عبده و دكتر تهامي نقره‌، كه بعضي قائل به وجود قصّه تمثيلي در قرآن مي‌باشند، ولي حق اين است كه در قرآن داستان تمثيلي نيست‌، زيرا نمونه‌اي از داستان تمثيلي‌، داستان صاحب دو باغ است كه در آية 33 سورة كهف بيان شده و اين صِرف مَثَل نيست‌، بلكه موضوعي است واقعي كه در خارج تحقق پيدا كرده است‌.
3. قصة واقعي‌، به قصّه‌اي مي‌گويند كه حوادث روزگار پيامبر اكرم را بازگو نمايد. 4. قصّه غيبي‌: به داستاني است كه حوادث غيبي روزگاران گذشته يا معاصر را حكايت كند، مانند داستان خلق آدم و فرزندان او و صحنه‌هاي قيامت‌.( مباني هنري قصه‌هاي قرآن‌، سيد ابوالقاسم حسيني (ژرفا)، ص 66 به بعد، نشر: انتشارات پارسايان‌. )
انصاف اين است كه تفاوت چنداني بين داستان تاريخي با واقعي و غيبي نمي‌توان قائل شد. در داستان‌هاي تاريخي‌، حوادث غيبي آمده‌، چنان چه آن‌ها نيز بيان‌گر امور واقعي در امم گذشته هستند.
در پايان‌، توجّه به اين جهت لازم است كه داستان‌هاي قرآن‌، اهداف فراواني را تعقيب مي‌كنند كه مهم‌ترين آن‌ها عبارتند از: 1. تعليم و تربيت و خودسازي‌.
2. تفكر و تدبّر در احوال امت‌هاي گذشته و پيمودن مسيري كه صالحان و نيكان امّت‌هاي پيشين پيمودند و دوري از كردار و رفتار بدي كه جنايت كاران آن‌ها داشتند; از اين رو قرآن مي‌فرمايد: "فَاقْصُص‌ِ الْقَصَص‌َ لَعَلَّهُم‌ْ يَتَفَكَّرُون‌َ ;(اعراف‌،176)
3. عبرت گرفتن و پند آموختن‌: "لَقَدْ كَان‌َ فِي قَصَصِهِم‌ْ عِبْرَة‌ٌ لاِ ّ ?ُوْلِي الاْ ?َلْبَـَب‌;(يوسف‌،111) در سرگذشت‌هاي آن‌ها ]پيامبران الهي‌[، درس عبرتي براي صاحبان انديشه است‌."
4. تثبيت قلب پيامبر و آرامش او: "وكُلاًّ نَقُص‌ُّ عَلَيكَ مِن اَنبأِ الرُّسُل‌ِ ما نُثَبِّت‌ُ بِه‌ِ فُؤادَك;(هود،120) ما هر يك از سرگذشت‌هاي انبيأ را براي تو بازگو كرديم تا قلبت آرام و قوي گردد."
خداوند با بيان داستان پيامبران گذشته و اذيّت و آزاري كه آن‌ها در راه تبليغ دين الهي متحمّل شدند، قلب پيامبر اكرم‌و ياران او را قوي و محكم مي‌فرمايد تا بدانند كه تنها اين‌ها نيستند كه زير شكنجه و اذيّت و آزار قرار مي‌گيرند، بلكه انبياي گذشته و ياران آن‌ها نيز به اين سختي‌ها گرفتار بودند.
eporsesh.com


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.