پرسش :
آيا اگر كسي معتقد به تحريف قرآن كريم باشد كافر است؟
پاسخ :
پاسخ را در چند بند بيان ميكنيم:
الف) اگر كسي منكر سورهاي يا آيهاي از قرآن كريم كه هم اكنون در دسترس عموم مسلمانان جهان است، بشود به اتفاق علماي شيعه و سني، كافر است.
ب) اگر كسي تمام سورهها و آيات قرآن كريم را كه هم اكنون در دسترس عموم مسلمانان جهان است، قبول داشته باشد اما بگويد يا احتمال بدهد كه آيه يا آيات و يا سورههاي ديگري هم نازل شده بوده كه هم اكنون در دسترس ما نيست چنين عقيدهاي هر چند قطعاً غلط و باطل است لكن علماي مذاهب اسلامي (شيعه و سني) اين گونه افراد را كه كم و نادر بودهاند تكفير نكردهاند؛ زيرا آن چه موجب كفر است انكار آيات الهي است و اين افراد همه آيات نازل شده را قبول دارند لكن معتقدند يا احتمال ميدهند كه آيات يا سورههاي ديگري هم نازل شده باشد كه هم اكنون در دسترس عموم مسلمانان نيست. علماي اهل سنت به جهت حسن ظنّ به برخي از افراد، توجيهاتي براي سخن آنان ذكر كردهاند؛ از قبيل اين كه مراد آنان اين بوده كه آياتي نازل شده و سپس تلاوت آنها نسخ شده است. روشن است كه خود آن افراد (هم چنان كه عبارات برخي از آنان را هم اكنون نقل خواهيم نمود) سخني از نسخ تلاوت به ميان نياوردهاند/
ما ميگوييم اين گونه توجيهات را ميتوان نسبت به سخن همه اين افراد ذكر كرد، نه اين كه سخن عدهاي را توجيه كنيم و عدهاي را به جهت همان سخن يا مشابه آن تكفير كنيم.
اينك نمونههايي از عبارات كساني كه قائل به نقص در آيات قرآني شدهاند را ميآوريم؛ يعني آنان كه گفتهاند برخي آيات بر پيامبر(ص) نازل شده بود كه هم اكنون در قرآن كريم وجود ندارد و كسي هم اين افراد را به جهت اين اعتقادشان تكفير ننموده است:
1. خليفه دوم و آيه رجم: خليفه دوم، عمر بن الخطاب، معتقد به نازل شدن آيهاي به عنوان آيه رجم بود و بالاي منبر، علني ميگفت: پيامبر گرامي به آيه رجم عمل نمود و حتي بعد از پيامبر اكرم(ص) ما نيز به آن آيه عمل نموديم و ميترسم اگر زمان زيادي بگذرد كسي بگويد ما چنين آيهاي را در قرآن نمييابيم و در نتيجه، با ترك كردن فريضه رجم كه خدا نازل فرمود، مردم به ضلالت و گمراهي دچار شوند؛ در حالي كه آيه رجم در كتاب خداست، حق است.
توضيح: خليفه هرگز سخني از نسخ شدن آن به ميان نياورد؛ در حالي كه اگر نسخ شده بود، اولاً لازم بود در همان جا كه بالاي منبر به مردم نزول آن را اعلام ميكند نسخ آن را هم اعلام نمايد تا مردم دچار اشتباه نشوند. ثانياً، اگر نسخ شده بود معنا نداشت بگويد: «ميترسم كسي بگويد آيه رجم را در قرآن نمييابيم»؛ چون در اين صورت سخن چنين فردي به جا و حق بود و جايي براي ترس و نگراني وجود نداشت؛ در حالي كه خليفه باز هم تأكيد بر وجود آن در كتاب خداوند نمود و سخني از نسخ به ميان نياورد.{1}
2. خليفه دوم و ادعاي آيهاي ديگر: خليفه دوم در ادامه همان سخنراني، بالاي منبر گفت: ما در ضمن آيات قرآن، چنين آيهاي را ميخوانديم: (لا ترغبوا عن آبائكم فاًّنه كفرٌ بكم أن ترغبوا عن آبائكم)، يا به اين صورت ميخوانديم: «اًّن كفراً بكم أن ترغبوا عن آبائكم»؛ در حالي كه چنين عبارتي هرگز در قرآن كريم وجود ندارد و اينك متن عربي سخنان فوق را بخاري از خليفه عمر بن الخطاب نقل نموده است ميآوريم:
روي ابن عباس ان عمر قال فيما قال و هو علي المنبر:
«ان الله بعث محمداً(ص) بالحق، و انزل عليه الكتاب، فكان مِمّا انزل الله آيْ الرّجم فقرأناها و عقلناها و وعيناها، فلذا رجم رسول الله(ص) و رجمنا بعده فأخشي ان طال بالناس زمان ان يقول قائل: و الله ما نجد آيْ الرّجم في كتاب الله، فيضلوا بترك فريضْ انزلها الله، و الرجم في كتاب الله حق علي من زني اذا احصن من الرّجال و النسأ اذا قامت البيّنْ او كان الحبل او الاعتراف. ثمّ انا كنا نقر فيما نقر من كتاب الله: ان لا ترغبوا عن آبائكم فانه كفر بكم ان ترغبوا عن ابائكم، او انّ كفراً بكم ان ترغبوا عن آبائكم».{2}
توجه: حافظ جلال الدين سيوطي در الاتقان از ابن اشته و وي از ليث بن سعد نقل ميكند كه گفت: اولين كسي كه قرآن را جمع كرد ابوبكر بود و زيد آن را نوشت... و عمر آيه رجم را آورد اما زيد ننوشت، چون عمر تنها بود (يعني چون شاهدي براي اثبات آيه نداشت زيد نپذيرفت؛ نه اين كه چون آيه نسخ شده بود آن را ننوشت).{3}
توضيح: آيه رجم كه خليفه دوم ادعا نمود به صورتهاي مختلف نقل شده؛ از جمله به اين صورت: «انّ الشيخ و الشيخْ اذا زنيا فارجموهما البتْ».{4}
3. خليفه دوم و ادعاي اين كه قرآن سه برابر قرآن فعلي بوده است: طبراني از عمر بن الخطاب نقل ميكند: «القرآن الف الف و سبعْ و عشرون الف حرف»؛ قرآن داراي 1/027/000 حرف بوده است.{5}
توضيح: قرآن فعلي كه در دسترس مسلمانان است حروفش تقريباً يك سوم رقم فوق است؛ زيرا قرآن با خط عثمان طه حدود 600 صفحه است و هر صفحهاي 15 سطر و هر سطري به طور ميانگين 38 حرف است. نتيجه چنين 600*15*38=342000 ميشود اين رقم كمتر از ثلث عددي است كه خليفه دوم ادعا نموده است.
4. عايشه و ادعاي آيهاي درباره تعداد شيردادني كه موجب محرميت است. عايشه همسر پيامبر(ص) گويد: اين عبارت جزو آيات قرآن بود: «عشر رضعات معلومات يحرّمن»؛ ده بار شير دادن موجب محرميت ميشود؛ اما بعداً با عبارت «خمس معلومات» نسخ شد و تا هنگام وفات رسول خدا(ص) همچنان اين جملات در ضمن قرآن تلاوت ميشد.{6}
توجه: در قرآن كه اكنون در دست ماست؛ نه ناسخش وجود دارد و نه منسوخش؛ يعني هيچ يك از دو عبارتي كه عايشه نقل كرده وجود ندارد.
5. عايشه و ادعاي اين كه سوره احزاب سه برابر سوره فعلي بود: عايشه، همسر پيامبر(ص) گفت: «كانت سورْ الاحزاب تقر فيزمن النبي(ص) مأتيآيْ فلمّا كتب عثمان المصاحف لم نقدر منها الاّعلي ما هو الان»؛ سوره احزاب كه در زمان پيامبر(ص) خوانده ميشد 200 آيه بود؛ اما موقعي كه عثمان قرآن را گردآوري كرد فقط به همين اندازه فعلياش (73 آيه) دست پيدا كرديم.{7}
6. ادامه آيه صلوات در قرآنِ عايشه: حميده، دختر ابو يونس، گفت: پدرم در هشتاد سالگي از روي قرآنِ عايشه چنين تلاوت كرد: (ان الله و ملائكته يصلون علي النبييا أيها الذين آمنوا صلوا عليه و سلموا تسليماً و علي الذين يصلون الصّفوف الأُوَّل)/
وي گفت: قبل از اين كه عثمان قرآنها را تغيير دهد، آيه به اين گونه بود.{8}
7. مسلمْ بن مخلد انصاري و ادعاي دو آيه: روزي مسلمْ بن مخلد در حضور عدهاي، از جمله سعد بن مالك، گفت: آن دو آيهاي كه در قرآن نوشته نشده است كدام است؟ كسي پاسخ نداد، آن گاه خودش اين چنين خواند: «ان الذين آمنوا و هاجروا و جاهدوا فيسبيل الله باموالهم و أنفسهم الا ابشروا انتم المفلحون و الذين آووهم و نصروهم و جادلوا عنهم القوم الذين غضب الله عليهم اولئك لا تعلم نفس ما أخفي لهم من قرّْ أعين جزأً بما كانوا يعلمون».{9}
تذكر: روشن است كه چنين آياتي در قرآن كريم وجود ندارد.
8. سوره خلع و سوره حفد در قرآنِ ابن عباس و ابي بن كعب: سيوطي در الاتقان از طبراني نقل ميكند كه وي گويد: دو سوره در قرآنِ ابن عباس و ابي بن كعب به اين صورت وجود داشت: «اللهم انا نستعينك و نستغفرك و نثني عليك و لا نكفرك و نخلع و نترك من يفجرك اللهم اياك نعبد و لك نصليو نسجد و اليك نسعي و نحفد نرجو رحتمك و نخشي عذابك انّ عذابك بالكافرين ملحق».{10}
تذكر: بر همين اساس، قرآنِ ابي بن كعب 116 سوره داشت، يعني دو سوره بيش از قرآن فعلي؛ و اين در حالي است كه قرآنِ ابنِ مسعود فقط 112 سوره داشت؛ چون وي دو سوره معوذتين: «قل أعوذ برب الفلق» و «قل أعوذ برب الناس» را در قرآنش ننوشت و آنها را دعا ميدانست.
سيوطي مينويسد: «و فيمصحف ابن مسعود ماْ و اثنا عشرْ سورْ لانه لم يكتب المعوذتين و فيمصحف أبيمأْ و ست عشرْ لانه كتب فيآخره سورتيالحفد و الخلع».{11}
9. مالك و ادعاي حذف بسمله و آيات زيادي از آغاز سوره برائت: سيوطي مينويسد: از قول مالك نقل شده كه: «هنگامي كه اول سوره برائت حذف شد بسمله آن نيز حذف شد. نيز ثابت شد سوره برائت بزرگيش به اندازه سوره بقره بود».
10. عبدالله بن عمر و ادعاي حذف بسياري از قرآن: سيوطي مينويسد: «روي نافع ان ابن عمر قال: «لا يقولنّ أحدكم قد اخذت القرآن كله و ما يدريه ما كلّه؟ قد ذهب منه قرآن كثيرٌ ولكن ليقل قد اخذت منه ما ظهر»؛ نافع از پسر عمر نقل ميكند كه وي گفت هيچ كس از شما نبايد بگويد من تمام قرآن را دارم. از كجا ميداند كه تمام قرآن چه اندازه است. مقدار زيادي از قرآن از دست رفته است.{12}
پی نوشتها:
[1].صحيح بخاري، كتاب المحاربين، باب رجم الحلبي و صحيح مسلم، كتاب الحدود، باب حدالزنا.
[2].صحيح بخاري، كتاب المحاربين، باب رجم الحلبي.
[3].الاتقان فيعلوم القرآن فيالنوع التاسع عشر، في عدد سُور القرآن الكريم و آياته.
[4].شرح نووي بر صحيح مسلم، كتاب الحدود، باب حد الزنا.
[5].الاتقان في علوم القرآن، النوع التاسع عشر، في عدد سوره و آياته.
[6].صحيح مسلم، كتاب الرضاع.
[7].الاتقان، سيوطي، بحث ناسخ و منسوخ.
[8].الاتقان، بحث ناسخ و منسوخ.
[9].الاتقان، بحث ناسخ و منسوخ و كنزالعمال، حديث شماره 4741.
[10].الاتقان، نوع نوزدهم در بحث عدد سور و آيات قرآني.
[11].همان.
[12].همان.
eporsesh.com
پاسخ را در چند بند بيان ميكنيم:
الف) اگر كسي منكر سورهاي يا آيهاي از قرآن كريم كه هم اكنون در دسترس عموم مسلمانان جهان است، بشود به اتفاق علماي شيعه و سني، كافر است.
ب) اگر كسي تمام سورهها و آيات قرآن كريم را كه هم اكنون در دسترس عموم مسلمانان جهان است، قبول داشته باشد اما بگويد يا احتمال بدهد كه آيه يا آيات و يا سورههاي ديگري هم نازل شده بوده كه هم اكنون در دسترس ما نيست چنين عقيدهاي هر چند قطعاً غلط و باطل است لكن علماي مذاهب اسلامي (شيعه و سني) اين گونه افراد را كه كم و نادر بودهاند تكفير نكردهاند؛ زيرا آن چه موجب كفر است انكار آيات الهي است و اين افراد همه آيات نازل شده را قبول دارند لكن معتقدند يا احتمال ميدهند كه آيات يا سورههاي ديگري هم نازل شده باشد كه هم اكنون در دسترس عموم مسلمانان نيست. علماي اهل سنت به جهت حسن ظنّ به برخي از افراد، توجيهاتي براي سخن آنان ذكر كردهاند؛ از قبيل اين كه مراد آنان اين بوده كه آياتي نازل شده و سپس تلاوت آنها نسخ شده است. روشن است كه خود آن افراد (هم چنان كه عبارات برخي از آنان را هم اكنون نقل خواهيم نمود) سخني از نسخ تلاوت به ميان نياوردهاند/
ما ميگوييم اين گونه توجيهات را ميتوان نسبت به سخن همه اين افراد ذكر كرد، نه اين كه سخن عدهاي را توجيه كنيم و عدهاي را به جهت همان سخن يا مشابه آن تكفير كنيم.
اينك نمونههايي از عبارات كساني كه قائل به نقص در آيات قرآني شدهاند را ميآوريم؛ يعني آنان كه گفتهاند برخي آيات بر پيامبر(ص) نازل شده بود كه هم اكنون در قرآن كريم وجود ندارد و كسي هم اين افراد را به جهت اين اعتقادشان تكفير ننموده است:
1. خليفه دوم و آيه رجم: خليفه دوم، عمر بن الخطاب، معتقد به نازل شدن آيهاي به عنوان آيه رجم بود و بالاي منبر، علني ميگفت: پيامبر گرامي به آيه رجم عمل نمود و حتي بعد از پيامبر اكرم(ص) ما نيز به آن آيه عمل نموديم و ميترسم اگر زمان زيادي بگذرد كسي بگويد ما چنين آيهاي را در قرآن نمييابيم و در نتيجه، با ترك كردن فريضه رجم كه خدا نازل فرمود، مردم به ضلالت و گمراهي دچار شوند؛ در حالي كه آيه رجم در كتاب خداست، حق است.
توضيح: خليفه هرگز سخني از نسخ شدن آن به ميان نياورد؛ در حالي كه اگر نسخ شده بود، اولاً لازم بود در همان جا كه بالاي منبر به مردم نزول آن را اعلام ميكند نسخ آن را هم اعلام نمايد تا مردم دچار اشتباه نشوند. ثانياً، اگر نسخ شده بود معنا نداشت بگويد: «ميترسم كسي بگويد آيه رجم را در قرآن نمييابيم»؛ چون در اين صورت سخن چنين فردي به جا و حق بود و جايي براي ترس و نگراني وجود نداشت؛ در حالي كه خليفه باز هم تأكيد بر وجود آن در كتاب خداوند نمود و سخني از نسخ به ميان نياورد.{1}
2. خليفه دوم و ادعاي آيهاي ديگر: خليفه دوم در ادامه همان سخنراني، بالاي منبر گفت: ما در ضمن آيات قرآن، چنين آيهاي را ميخوانديم: (لا ترغبوا عن آبائكم فاًّنه كفرٌ بكم أن ترغبوا عن آبائكم)، يا به اين صورت ميخوانديم: «اًّن كفراً بكم أن ترغبوا عن آبائكم»؛ در حالي كه چنين عبارتي هرگز در قرآن كريم وجود ندارد و اينك متن عربي سخنان فوق را بخاري از خليفه عمر بن الخطاب نقل نموده است ميآوريم:
روي ابن عباس ان عمر قال فيما قال و هو علي المنبر:
«ان الله بعث محمداً(ص) بالحق، و انزل عليه الكتاب، فكان مِمّا انزل الله آيْ الرّجم فقرأناها و عقلناها و وعيناها، فلذا رجم رسول الله(ص) و رجمنا بعده فأخشي ان طال بالناس زمان ان يقول قائل: و الله ما نجد آيْ الرّجم في كتاب الله، فيضلوا بترك فريضْ انزلها الله، و الرجم في كتاب الله حق علي من زني اذا احصن من الرّجال و النسأ اذا قامت البيّنْ او كان الحبل او الاعتراف. ثمّ انا كنا نقر فيما نقر من كتاب الله: ان لا ترغبوا عن آبائكم فانه كفر بكم ان ترغبوا عن ابائكم، او انّ كفراً بكم ان ترغبوا عن آبائكم».{2}
توجه: حافظ جلال الدين سيوطي در الاتقان از ابن اشته و وي از ليث بن سعد نقل ميكند كه گفت: اولين كسي كه قرآن را جمع كرد ابوبكر بود و زيد آن را نوشت... و عمر آيه رجم را آورد اما زيد ننوشت، چون عمر تنها بود (يعني چون شاهدي براي اثبات آيه نداشت زيد نپذيرفت؛ نه اين كه چون آيه نسخ شده بود آن را ننوشت).{3}
توضيح: آيه رجم كه خليفه دوم ادعا نمود به صورتهاي مختلف نقل شده؛ از جمله به اين صورت: «انّ الشيخ و الشيخْ اذا زنيا فارجموهما البتْ».{4}
3. خليفه دوم و ادعاي اين كه قرآن سه برابر قرآن فعلي بوده است: طبراني از عمر بن الخطاب نقل ميكند: «القرآن الف الف و سبعْ و عشرون الف حرف»؛ قرآن داراي 1/027/000 حرف بوده است.{5}
توضيح: قرآن فعلي كه در دسترس مسلمانان است حروفش تقريباً يك سوم رقم فوق است؛ زيرا قرآن با خط عثمان طه حدود 600 صفحه است و هر صفحهاي 15 سطر و هر سطري به طور ميانگين 38 حرف است. نتيجه چنين 600*15*38=342000 ميشود اين رقم كمتر از ثلث عددي است كه خليفه دوم ادعا نموده است.
4. عايشه و ادعاي آيهاي درباره تعداد شيردادني كه موجب محرميت است. عايشه همسر پيامبر(ص) گويد: اين عبارت جزو آيات قرآن بود: «عشر رضعات معلومات يحرّمن»؛ ده بار شير دادن موجب محرميت ميشود؛ اما بعداً با عبارت «خمس معلومات» نسخ شد و تا هنگام وفات رسول خدا(ص) همچنان اين جملات در ضمن قرآن تلاوت ميشد.{6}
توجه: در قرآن كه اكنون در دست ماست؛ نه ناسخش وجود دارد و نه منسوخش؛ يعني هيچ يك از دو عبارتي كه عايشه نقل كرده وجود ندارد.
5. عايشه و ادعاي اين كه سوره احزاب سه برابر سوره فعلي بود: عايشه، همسر پيامبر(ص) گفت: «كانت سورْ الاحزاب تقر فيزمن النبي(ص) مأتيآيْ فلمّا كتب عثمان المصاحف لم نقدر منها الاّعلي ما هو الان»؛ سوره احزاب كه در زمان پيامبر(ص) خوانده ميشد 200 آيه بود؛ اما موقعي كه عثمان قرآن را گردآوري كرد فقط به همين اندازه فعلياش (73 آيه) دست پيدا كرديم.{7}
6. ادامه آيه صلوات در قرآنِ عايشه: حميده، دختر ابو يونس، گفت: پدرم در هشتاد سالگي از روي قرآنِ عايشه چنين تلاوت كرد: (ان الله و ملائكته يصلون علي النبييا أيها الذين آمنوا صلوا عليه و سلموا تسليماً و علي الذين يصلون الصّفوف الأُوَّل)/
وي گفت: قبل از اين كه عثمان قرآنها را تغيير دهد، آيه به اين گونه بود.{8}
7. مسلمْ بن مخلد انصاري و ادعاي دو آيه: روزي مسلمْ بن مخلد در حضور عدهاي، از جمله سعد بن مالك، گفت: آن دو آيهاي كه در قرآن نوشته نشده است كدام است؟ كسي پاسخ نداد، آن گاه خودش اين چنين خواند: «ان الذين آمنوا و هاجروا و جاهدوا فيسبيل الله باموالهم و أنفسهم الا ابشروا انتم المفلحون و الذين آووهم و نصروهم و جادلوا عنهم القوم الذين غضب الله عليهم اولئك لا تعلم نفس ما أخفي لهم من قرّْ أعين جزأً بما كانوا يعلمون».{9}
تذكر: روشن است كه چنين آياتي در قرآن كريم وجود ندارد.
8. سوره خلع و سوره حفد در قرآنِ ابن عباس و ابي بن كعب: سيوطي در الاتقان از طبراني نقل ميكند كه وي گويد: دو سوره در قرآنِ ابن عباس و ابي بن كعب به اين صورت وجود داشت: «اللهم انا نستعينك و نستغفرك و نثني عليك و لا نكفرك و نخلع و نترك من يفجرك اللهم اياك نعبد و لك نصليو نسجد و اليك نسعي و نحفد نرجو رحتمك و نخشي عذابك انّ عذابك بالكافرين ملحق».{10}
تذكر: بر همين اساس، قرآنِ ابي بن كعب 116 سوره داشت، يعني دو سوره بيش از قرآن فعلي؛ و اين در حالي است كه قرآنِ ابنِ مسعود فقط 112 سوره داشت؛ چون وي دو سوره معوذتين: «قل أعوذ برب الفلق» و «قل أعوذ برب الناس» را در قرآنش ننوشت و آنها را دعا ميدانست.
سيوطي مينويسد: «و فيمصحف ابن مسعود ماْ و اثنا عشرْ سورْ لانه لم يكتب المعوذتين و فيمصحف أبيمأْ و ست عشرْ لانه كتب فيآخره سورتيالحفد و الخلع».{11}
9. مالك و ادعاي حذف بسمله و آيات زيادي از آغاز سوره برائت: سيوطي مينويسد: از قول مالك نقل شده كه: «هنگامي كه اول سوره برائت حذف شد بسمله آن نيز حذف شد. نيز ثابت شد سوره برائت بزرگيش به اندازه سوره بقره بود».
10. عبدالله بن عمر و ادعاي حذف بسياري از قرآن: سيوطي مينويسد: «روي نافع ان ابن عمر قال: «لا يقولنّ أحدكم قد اخذت القرآن كله و ما يدريه ما كلّه؟ قد ذهب منه قرآن كثيرٌ ولكن ليقل قد اخذت منه ما ظهر»؛ نافع از پسر عمر نقل ميكند كه وي گفت هيچ كس از شما نبايد بگويد من تمام قرآن را دارم. از كجا ميداند كه تمام قرآن چه اندازه است. مقدار زيادي از قرآن از دست رفته است.{12}
پی نوشتها:
[1].صحيح بخاري، كتاب المحاربين، باب رجم الحلبي و صحيح مسلم، كتاب الحدود، باب حدالزنا.
[2].صحيح بخاري، كتاب المحاربين، باب رجم الحلبي.
[3].الاتقان فيعلوم القرآن فيالنوع التاسع عشر، في عدد سُور القرآن الكريم و آياته.
[4].شرح نووي بر صحيح مسلم، كتاب الحدود، باب حد الزنا.
[5].الاتقان في علوم القرآن، النوع التاسع عشر، في عدد سوره و آياته.
[6].صحيح مسلم، كتاب الرضاع.
[7].الاتقان، سيوطي، بحث ناسخ و منسوخ.
[8].الاتقان، بحث ناسخ و منسوخ.
[9].الاتقان، بحث ناسخ و منسوخ و كنزالعمال، حديث شماره 4741.
[10].الاتقان، نوع نوزدهم در بحث عدد سور و آيات قرآني.
[11].همان.
[12].همان.
eporsesh.com