پرسش :
با توجه به اينكه آيات قرآن مربوط به جو حاكم ميان اعراب و زمان نزول آيات است... در مورد انطباق آن با جامعه مدرن امروز توضيح دهيد؟
پاسخ :
قرآن كريم كتاب هدايت همة انسانها در همة اعصار است; پهنة زمين و گسترة زمان حوزة نورافشاني خورشيد هميشه تابان قرآن كريم است، نور هدايت قرآن تا آن جا كه مرز بشريت است ميتابد: "وَ مَا هِيَ إِلآ ذِكْرَيَ لِلْبَشَرِ ; (نذثر، 31) و اين جز هشدار و تذكري براي انسانها نيست!. "وَ مَا هُوَ إِلآ ذِكْرٌ لِّلْعَـَـلَمِينَ ; (قلم، 52) اين قرآن، جز مايه بيداري و تذكر براي جهانيان نيست. و اختصاصي به عصري خاص يا اقليمي مخصوص و يا نژادي ويژه ندارد.
خداوند متعال در تبيين قلمرو رسالت پيامبر اكرمغ ميفرمايد: "وَ مَآ أَرْسَلْنَـَكَ إِلآ كَآفَّةً لِّلنَّاسِ; (سبأ، 28) ما تو را جز براي همه مردم نفرستاديم. بنابراين، رسالت، آن حضرت "جهان شمول" و "ابدي" و كتاب او جهاني و جاودانه و قوم او نيز همه افراد بشرند، زيرا قرآن براي بيان حقيقتهاي عالم و براي هدايت فطرت نازل شده است. چون قرآن براي تبيين حقايق عالم بيان شده و حقايق عالم عوض نميشود و نيز براي هدايت فطرت انسانها نازل شده است و فطرت آنان دگرگون نميشود، پس در قرآن، كهنه شدن نيست و تاريخ مصرف آيات آن چه در كل وجه در بعضي نگذشته و نخواهد گذشت. معناي ثابت بودن فطرت انسانها در هر عصر و نسل آن است كه قوانين جهان از آغاز تا انجام، عوض نميشود. قرآن، رابط بين فطرت انسان و حقيقت خارج است هم فطرت را به حقايق جهان آشنا ميكند و هم حقايق را براي فطرت تبيين ميكند، چنين كتابي محال است كهنه باشد و فرسوده شود; اسطوره باشد و مانند آن; به فرمودة علامه طباطبايي (رحمه اله) در اوايل بعثت، همان سورههايي كه در مكه نازل شد حاوي پيام رساني به كل جوامع و دوام بود. فرمود; اين كتاب همگاني و هميشگي است. براي تمام مردم و در تمام عصر است; كتاب جهاني است "نذيراً لِلْبَشَرِ ; (مدثر، 36) يا ذكري للعالمين (انعام، 90) و به فرموده امام مؤمنان علي"ظاهره اينق و باطنه عميق....; همانا ظاهر قرآن عجيب و باطنش عميق است و هيچ گاه عجايبش از بين نميرود و در هيچ زماني غرائبش كهنه و فرسوده نميشود و تاريكيها جز با او برطرف نميشود. هر كس در متن تعليمات عليه اسلام سير كند، اعم از آن كلياتي كه قرآن ذكر كرده و جزئياتي كه به مضمون آيه شريفة: "وَ مَآ ءَاتَـَكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَـَكُمْ عَنْهُفَانتَهُوا; (حشر، 7) آنچه را پيغمبر از دستورات براي شما آورده بگيريد و از هر چه نفي نموده، پرهيز نماييد. از طرف پيامبر اكرمغ رسيده است در مييابد كه قرآن متعرض هر موضوعي (كوچك يا بزرگ)، همه مسائل: فلسفي، اخلاقي قوانين ديني، سياسي، اجتماعي و هر چيز ديگري كه انسان در مرحله عمل بدان نيازمند است نه تنها قرآن آنها را بيان كرده است بلكه بخ جزئيترين مسائل نيز پرداخته است و عجيب است كه تمام معارضش براساس فطرت و اصل توحيد بنا شده است; به همين جهت نيز قوانين آسماني قرآن با قوانين بشري فرق اساسي دارد و آن اين كه قوانين الهي بر اساس توحيد و اخلاق فاضله عزيزي بنا نهاده شده و آنها همواره ثابت است، ولي قوانين قانون گذاران بشري كه بر اساس معنويات و توحيد نيست، طبيعي است كه با تحول جامعه، دچار تحول شود.
در قرآن كريم حتي موادري كه با حفظ خصوصياتي كه براي موارد عصر نزول نازل شده است، مانند آية شريفه: " غُلِبَتِ الرُّومُ ; (روم، 2) پس از الغاي خصوصياتي كه در آيه است و آن را به موارد عصر نزول محدود كرده، ميتوان با اخذ معارف كلي و ملاكاتي كه در اين وراي آن الفاظ است، همان حكمي كه مردم عصر نزول قرآن را شامل است، براي ديگران نيز جاري و ساري دانست.
پس آيا ميتوان حتي روي يك آيه انگشت گذارد و گفت تاريخ مصرف آن گذشته است. اين همان اتهامي است كه در عصر نزول قرآن نيز مطرح بود، به جرم اينكه اسطوره و كهنه و فرموده است: "يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوَّا إِنْ هَـَذَآ إِلآ َّ أَسَـَطِيرُ الاْ ئَوَّلِينَ ; (انعام، 25) و كافران ميگويند: اينها افسانههاي پيشينيان است.(ر.ك: اعجاز قرآن در نظر اهلبيت عصمت:، دكتر سيدرضا مؤدب، ص 19 و 79، انتشارات احسن الحديث.)
قرآن، معجزة جاويد، آخرين كتاب آسماني و حضرت محمد9 آخرين پيامبر خداست: "تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَيَ عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَـَـلَمِينَ نَذِيرًا; (فرقان، 1) جاويد و پر بركت است خداوندي كه قرآن را بر بندهاش نازل كرد تا تمام اهل جهان را انذار كند."
پيامبراكرمميفرمايد: "حلال من تا روز قيامت حلال و حرام من تا روز قيامت حرام است."(بحارالانوار، علامه مجلسي;، ج 2، ص 260، ب 31، ح 17، دارلاحيأالتراث العربي.) از مجموع آيات و روايات در اينباره، در مييابيم، علت اينكه قرآن، آخرين كتاب آسماني و حضرت محمد9 آخرين پيامبر است، جامع و كامل بودن دين اسلام است و همة انسانها تا روز قيامت به آن نياز دارند; بر اين اساس، ما مخاطب قرآن هستيم و اشاره به زمان ما نيز دارد.(ر.ك: تفسير نمونه، آيةالله مكارم شيرازي و ديگران، ج 17، ص 336 ـ 342، دارالكتب العلمية.) در عين حال، آياتي به خصوص دربارة آخرالزمان در قرآن هست كه به دو نمونة آن اشاره ميكنيم:
1. "يَـََّأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ مَن يَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ...; (مائده، 54) اي كساني كه ايمان آوردهايد! هر كس از شما از آيين خود باز گردد; خداوند در آينده جمعيتي را ميآورد كه آنها را دوست دارد و آنها]نيز[ او را دوست دارند... ." در روايتي آمده كه وقتي از پيامبر9 دربارة اين آيه پرسيدند، دست خود را بر شانة "سلمان" زد و فرمود: "اين و ياران و هموطنان او (ايرانيان) هستند." به اين ترتيب، قرآن از اسلام آوردن ايرانيان و كوششها و تلاشهاي پر ثمر آنان براي پيشرفت اسلام كه مصداق آن ايرانيان زمان ما هستند، خبر داده است.(همان، ج 4، ص 417 ـ 418.)
2. "وَ نُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَي الَّذِينَ اسْتُضْعِفُواْ فِي الاْ ئَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَ َرِثِينَ; (قصص، 5) ارادة ما بر اين قرار گرفته است كه به مستضعفان نعمت بخشيم و آنها را پيشوايان و وارثان روي زمين قرار دهيم."
اين آية شريفه بيانگر يك قانون كلي براي همة اعصار و قرون و همة اقوام و جمعيتها از جمله زمان ماست. نمونة گستردة آن ظهور حكومت حق و عدالت در تمام كرة زمين به وسيلة حضرت مهدي(ع) است.(همان، ج 16، ص 16 ـ 17.)
eporsesh.com
قرآن كريم كتاب هدايت همة انسانها در همة اعصار است; پهنة زمين و گسترة زمان حوزة نورافشاني خورشيد هميشه تابان قرآن كريم است، نور هدايت قرآن تا آن جا كه مرز بشريت است ميتابد: "وَ مَا هِيَ إِلآ ذِكْرَيَ لِلْبَشَرِ ; (نذثر، 31) و اين جز هشدار و تذكري براي انسانها نيست!. "وَ مَا هُوَ إِلآ ذِكْرٌ لِّلْعَـَـلَمِينَ ; (قلم، 52) اين قرآن، جز مايه بيداري و تذكر براي جهانيان نيست. و اختصاصي به عصري خاص يا اقليمي مخصوص و يا نژادي ويژه ندارد.
خداوند متعال در تبيين قلمرو رسالت پيامبر اكرمغ ميفرمايد: "وَ مَآ أَرْسَلْنَـَكَ إِلآ كَآفَّةً لِّلنَّاسِ; (سبأ، 28) ما تو را جز براي همه مردم نفرستاديم. بنابراين، رسالت، آن حضرت "جهان شمول" و "ابدي" و كتاب او جهاني و جاودانه و قوم او نيز همه افراد بشرند، زيرا قرآن براي بيان حقيقتهاي عالم و براي هدايت فطرت نازل شده است. چون قرآن براي تبيين حقايق عالم بيان شده و حقايق عالم عوض نميشود و نيز براي هدايت فطرت انسانها نازل شده است و فطرت آنان دگرگون نميشود، پس در قرآن، كهنه شدن نيست و تاريخ مصرف آيات آن چه در كل وجه در بعضي نگذشته و نخواهد گذشت. معناي ثابت بودن فطرت انسانها در هر عصر و نسل آن است كه قوانين جهان از آغاز تا انجام، عوض نميشود. قرآن، رابط بين فطرت انسان و حقيقت خارج است هم فطرت را به حقايق جهان آشنا ميكند و هم حقايق را براي فطرت تبيين ميكند، چنين كتابي محال است كهنه باشد و فرسوده شود; اسطوره باشد و مانند آن; به فرمودة علامه طباطبايي (رحمه اله) در اوايل بعثت، همان سورههايي كه در مكه نازل شد حاوي پيام رساني به كل جوامع و دوام بود. فرمود; اين كتاب همگاني و هميشگي است. براي تمام مردم و در تمام عصر است; كتاب جهاني است "نذيراً لِلْبَشَرِ ; (مدثر، 36) يا ذكري للعالمين (انعام، 90) و به فرموده امام مؤمنان علي"ظاهره اينق و باطنه عميق....; همانا ظاهر قرآن عجيب و باطنش عميق است و هيچ گاه عجايبش از بين نميرود و در هيچ زماني غرائبش كهنه و فرسوده نميشود و تاريكيها جز با او برطرف نميشود. هر كس در متن تعليمات عليه اسلام سير كند، اعم از آن كلياتي كه قرآن ذكر كرده و جزئياتي كه به مضمون آيه شريفة: "وَ مَآ ءَاتَـَكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَـَكُمْ عَنْهُفَانتَهُوا; (حشر، 7) آنچه را پيغمبر از دستورات براي شما آورده بگيريد و از هر چه نفي نموده، پرهيز نماييد. از طرف پيامبر اكرمغ رسيده است در مييابد كه قرآن متعرض هر موضوعي (كوچك يا بزرگ)، همه مسائل: فلسفي، اخلاقي قوانين ديني، سياسي، اجتماعي و هر چيز ديگري كه انسان در مرحله عمل بدان نيازمند است نه تنها قرآن آنها را بيان كرده است بلكه بخ جزئيترين مسائل نيز پرداخته است و عجيب است كه تمام معارضش براساس فطرت و اصل توحيد بنا شده است; به همين جهت نيز قوانين آسماني قرآن با قوانين بشري فرق اساسي دارد و آن اين كه قوانين الهي بر اساس توحيد و اخلاق فاضله عزيزي بنا نهاده شده و آنها همواره ثابت است، ولي قوانين قانون گذاران بشري كه بر اساس معنويات و توحيد نيست، طبيعي است كه با تحول جامعه، دچار تحول شود.
در قرآن كريم حتي موادري كه با حفظ خصوصياتي كه براي موارد عصر نزول نازل شده است، مانند آية شريفه: " غُلِبَتِ الرُّومُ ; (روم، 2) پس از الغاي خصوصياتي كه در آيه است و آن را به موارد عصر نزول محدود كرده، ميتوان با اخذ معارف كلي و ملاكاتي كه در اين وراي آن الفاظ است، همان حكمي كه مردم عصر نزول قرآن را شامل است، براي ديگران نيز جاري و ساري دانست.
پس آيا ميتوان حتي روي يك آيه انگشت گذارد و گفت تاريخ مصرف آن گذشته است. اين همان اتهامي است كه در عصر نزول قرآن نيز مطرح بود، به جرم اينكه اسطوره و كهنه و فرموده است: "يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوَّا إِنْ هَـَذَآ إِلآ َّ أَسَـَطِيرُ الاْ ئَوَّلِينَ ; (انعام، 25) و كافران ميگويند: اينها افسانههاي پيشينيان است.(ر.ك: اعجاز قرآن در نظر اهلبيت عصمت:، دكتر سيدرضا مؤدب، ص 19 و 79، انتشارات احسن الحديث.)
قرآن، معجزة جاويد، آخرين كتاب آسماني و حضرت محمد9 آخرين پيامبر خداست: "تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَيَ عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَـَـلَمِينَ نَذِيرًا; (فرقان، 1) جاويد و پر بركت است خداوندي كه قرآن را بر بندهاش نازل كرد تا تمام اهل جهان را انذار كند."
پيامبراكرمميفرمايد: "حلال من تا روز قيامت حلال و حرام من تا روز قيامت حرام است."(بحارالانوار، علامه مجلسي;، ج 2، ص 260، ب 31، ح 17، دارلاحيأالتراث العربي.) از مجموع آيات و روايات در اينباره، در مييابيم، علت اينكه قرآن، آخرين كتاب آسماني و حضرت محمد9 آخرين پيامبر است، جامع و كامل بودن دين اسلام است و همة انسانها تا روز قيامت به آن نياز دارند; بر اين اساس، ما مخاطب قرآن هستيم و اشاره به زمان ما نيز دارد.(ر.ك: تفسير نمونه، آيةالله مكارم شيرازي و ديگران، ج 17، ص 336 ـ 342، دارالكتب العلمية.) در عين حال، آياتي به خصوص دربارة آخرالزمان در قرآن هست كه به دو نمونة آن اشاره ميكنيم:
1. "يَـََّأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ مَن يَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ...; (مائده، 54) اي كساني كه ايمان آوردهايد! هر كس از شما از آيين خود باز گردد; خداوند در آينده جمعيتي را ميآورد كه آنها را دوست دارد و آنها]نيز[ او را دوست دارند... ." در روايتي آمده كه وقتي از پيامبر9 دربارة اين آيه پرسيدند، دست خود را بر شانة "سلمان" زد و فرمود: "اين و ياران و هموطنان او (ايرانيان) هستند." به اين ترتيب، قرآن از اسلام آوردن ايرانيان و كوششها و تلاشهاي پر ثمر آنان براي پيشرفت اسلام كه مصداق آن ايرانيان زمان ما هستند، خبر داده است.(همان، ج 4، ص 417 ـ 418.)
2. "وَ نُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَي الَّذِينَ اسْتُضْعِفُواْ فِي الاْ ئَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَ َرِثِينَ; (قصص، 5) ارادة ما بر اين قرار گرفته است كه به مستضعفان نعمت بخشيم و آنها را پيشوايان و وارثان روي زمين قرار دهيم."
اين آية شريفه بيانگر يك قانون كلي براي همة اعصار و قرون و همة اقوام و جمعيتها از جمله زمان ماست. نمونة گستردة آن ظهور حكومت حق و عدالت در تمام كرة زمين به وسيلة حضرت مهدي(ع) است.(همان، ج 16، ص 16 ـ 17.)
eporsesh.com