پرسش :
زماني كه قرآن كريم، نقطه گذاري نشده بود، چگونه قرائت ميشد؟
پاسخ :
يكي از مطالبي كه در زبان ـ گفتاري و نوشتاري ـ مطرح است آن است كه: چنين نيست كه همة آنچه تلفظ ميشود، نوشته هم بشود، بلكه تنها بخشي از آن چه تلفظ ميشود و در كتاب و خط ـ بسته به درجة تكامل و پختگي آن خط ـ آشكار ميشود، حتي در خطوط امروزي كه از پيشرفت قابل ملاحظهاي برخوردار شدهاند، اين نقص ـ و يا خصيصه ـ به چشم ميخورد كه يكي از نشانههاي آن هم، اختلاف عميق تلفظها، در بسياري از كلمات است. خطّي كه قرآن به آن نوشته ميشد; خط "سرياني" و "نبطي" بود كه خط "كوفي" و "نسخ" از آن دو منشعب شده بودند و علايمي، مانند نقطه و خط در آنها وجود نداشت، ولي عرب با ذوق فطري خود و با اتّكا به حافظة قوي، و با كمك گوش كردن، آيات قرآن را ـ گرچه نه اعراب داشتند و نه نقطه ـ به طور صحيح قرائت مينمود. يكي از علتهايي كه عرب بعدها اقدام به نقطهگذاري و اعراب گذاري قرآن نمود، گرايش مردم غير عرب دنيا به اسلام بود كه قرائت قرآن،
بدون نقطه و اعراب براي آنان ميسّر نبود; به همين سبب، براي ايجاد توانايي و تسهيل در قرائت قرآن، به وسيلة آنان به اعراب و نقطهگذاري اقدام شد. غرض آن كه، براي شخص آشنا به يك زبان، گاهي خواندن خطّ ابتدايي و غير متكامل، آسان است، گرچه براي غير آشنايان به آن زبان، حيرتانگيز است; به همين جهت، خواندن قرآن، بدون نقطه و اعراب، آن هم از كتابي كه در فصاحت و بلاغت نظير ندارد، به وسيلة عرب خالص، به سادگي امكانپذير است، هر چند براي ما كه آشنا به آن زبان نيستيم، مشكل به نظر ميرسد; پس قرآن، زماني هم كه نقطهگذاري نشده بود، به صورتي كه ما امروز قرائت ميكنيم قرائت ميشده است.( درسنامة علوم قرآني، حسين جوان آراسته، ص 214، نشر دفتر تبليغات اسلامي. )
eporsesh.com
يكي از مطالبي كه در زبان ـ گفتاري و نوشتاري ـ مطرح است آن است كه: چنين نيست كه همة آنچه تلفظ ميشود، نوشته هم بشود، بلكه تنها بخشي از آن چه تلفظ ميشود و در كتاب و خط ـ بسته به درجة تكامل و پختگي آن خط ـ آشكار ميشود، حتي در خطوط امروزي كه از پيشرفت قابل ملاحظهاي برخوردار شدهاند، اين نقص ـ و يا خصيصه ـ به چشم ميخورد كه يكي از نشانههاي آن هم، اختلاف عميق تلفظها، در بسياري از كلمات است. خطّي كه قرآن به آن نوشته ميشد; خط "سرياني" و "نبطي" بود كه خط "كوفي" و "نسخ" از آن دو منشعب شده بودند و علايمي، مانند نقطه و خط در آنها وجود نداشت، ولي عرب با ذوق فطري خود و با اتّكا به حافظة قوي، و با كمك گوش كردن، آيات قرآن را ـ گرچه نه اعراب داشتند و نه نقطه ـ به طور صحيح قرائت مينمود. يكي از علتهايي كه عرب بعدها اقدام به نقطهگذاري و اعراب گذاري قرآن نمود، گرايش مردم غير عرب دنيا به اسلام بود كه قرائت قرآن،
بدون نقطه و اعراب براي آنان ميسّر نبود; به همين سبب، براي ايجاد توانايي و تسهيل در قرائت قرآن، به وسيلة آنان به اعراب و نقطهگذاري اقدام شد. غرض آن كه، براي شخص آشنا به يك زبان، گاهي خواندن خطّ ابتدايي و غير متكامل، آسان است، گرچه براي غير آشنايان به آن زبان، حيرتانگيز است; به همين جهت، خواندن قرآن، بدون نقطه و اعراب، آن هم از كتابي كه در فصاحت و بلاغت نظير ندارد، به وسيلة عرب خالص، به سادگي امكانپذير است، هر چند براي ما كه آشنا به آن زبان نيستيم، مشكل به نظر ميرسد; پس قرآن، زماني هم كه نقطهگذاري نشده بود، به صورتي كه ما امروز قرائت ميكنيم قرائت ميشده است.( درسنامة علوم قرآني، حسين جوان آراسته، ص 214، نشر دفتر تبليغات اسلامي. )
eporsesh.com