پرسش :
قرآن کریم پيرامون ولايت تكوينی محدود برخی از پيامبران چه میفرمايد؟
پاسخ :
اولين مورد، عنايات خاص الهي نسبت به حضرت مسيح (ع) است كه قرآن ميفرمايد خداوند [به او تعليم كتاب و حكمت و دانش و تورات و انجيل داد] «وَيُعَلَّمُهُ الْكِتابَ وَالْحِكْمَهَ وَالتَّوراهَ وَالاِنْجيلَ»
[سپس «او را به عنوان رسولي به سوي بنياسرائيل فرستاد»] «وَ رَسُولاً اِلي بَني اِسْرائيل».
سپس سخنان حضرت مسيح (ع) را در اثبات حقانيت خود و بيان معجزاتش شرح ميدهد كه در پنج قسمت بيان شده است.
نخست ميگويد [من نشانه و آيتي از سوي پروردگارتان براي شما آوردهام كه از «گِل» چيزي شبيه پرنده ميسازم ، سپس در آن ميدمم و به فرمان خدا پرندهاي ميشود!]
«اَنّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِآيَهٍ مِنْ رَبِّكُمْ اَنّي اَخْلُقُ مِنَ الطّينِ كَهَيْئَهِ الطَّيْرِ فَاَنْفُخُ فيه فَيَكُونُ طَيْراً بِاِذْنِ اللهِ».
دوّم و سوّم اينكه [من كور مادر زاد و فرد مبتلاي به بَرَص (پيسي كه يكي از بيماريهاي غير قابل علاج بوده است) را شفا ميدهم]
«وَاُبْرِءُ الاَكْمَهَ وَ الاَبَرَصَ»
چهارم اينكه [من مردگان را به فرمان خدا زنده ميكنم!] «وَاُحْيِي الْمَوْتي بِاِذْنِ اللهِ».
پنجم [من شما را از آنچه ميخوريد و در خانههاي خود ذخيره ميكنيد، با خبر ميسازم (و آگاهي دارم) در اينها نشانهاي است براي شما اگر اهل ايمان باشيد]
«وَ اُنَبِئُكُمْ بِما تَاكُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُون في بُيُكوتِكُمْ اِنَّ في ذلِكَ لآيهً لَكُمْ اِنْ كُنْتُمْ مُؤمِنينَ»
دقت در محتواي اين آيه و تفاوت تعبيرهايي كه در آن به كار رفته ، اين نكته را روشن ميسازد كه حضرت مسيح (ع) آفرينش پرنده را به خدا نسبت ميدهد ، در حالي كه در سه قسمت ديگر (شفا دادن كور مادر زاد و مبتلايان به برص، و احياي مردگان) را به خودش نسبت ميدهد ، اما به اذن و فرمان خدا، و منظور از ولايت تكويني همين است كه گاه خداوند چنان قدرتي به انسان ميدهد كه بتواند به فرمان او در عالم آفرينش و طبيعت تأثير بگذارد ، و اسباب عادي را بر هم زند ، مردهاي را زنده كند و بيماران غير قابل علاجي را بهبودي بخشد.
اين يك نمونه از ولايت تكويني است كه خدا به بندهاش حضرت مسيح (ع) عطا فرمود، و دادن شبيه به آن به ساير انبياء يا امامان معصوم (ع) هيچ مانع و رادعي ندارد.
دوّمين مورد، سخن از فرمانبرداري باد نسبت به حضرت سليمان است ، كه قرآن ميفرمايد [ما باد را مسخر او ساختيم تا مطابق فرمانش به نرمي حركت كند و به هر جا ميخواند برود] «فَسَخَّرْنا لَهُ الرّيحَ تَجْري بِاَمْرِه رُخاءً حَيثُ اَصابَ».
از اين آيه و آيات بعد از آن به خوبي استفاده ميشود همان گونه كه شياطين به فرمان سليمان بودند و كارهاي مهمي براي او در خشكي و دريا انجام ميدادند، باد نيز سر بر فرمان او بود ، و به هر جا دستور ميداد حركت ميكرد و اين چيزي جز مصداق ولايت تكويني در اين بخش از موجودات نميباشد .
سوّمين مورد، سخن از تصرف تكويني كسي است كه از نزديكان و خاصان حضرت سليمان بوده است ، ولي نامي از او در قرآن به ميان نيامده جز با توصيف «اَلَّذي عِنْدَهُ عِلْمً مِنَ الْكِتابِ»
[كسي كه دانشي از كتاب (آسماني) نزد او بود هنگامي كه سليمان به اصحاب و خاصان خود خطاب كرد و گفت كدام يك از شما توانايي داريد تخت ملكة سبا را پيش از آنكه او و همراهانش نزد من آيند و تسليم شوند برايم بياورد]
«قالَ يا اَيُّهَا المَلاٌ اَيُّكُمْ يَاْتيني بِعَرْشِها قَبْلَ اَنْ يَاْتوُني مُسْلمِينَ».
يكي از «گردنكشان جن» گفت [من توانايي دارم كه پيش از آنكه از مجلس خود برخيزي ، تخت او را حاضر سازم!] «قالَ عِفْريتٌ مِنَ الجِّنِ اَنَا اَتيكَ بِه قَبْلَ اَنْ تَقُومَ مِنْ مَقامِك».
سپس ميافزايد [كسي كه علمي از كتاب نزد او بود، گفت من آن را نزد تو خواهم آورد ، پيش از آنكه چشم بر هم زني] «وَ قالَ الَّذي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ اَنَا آتيكَ بِه قَبْلَ اَنْ يَرْتَدَّ اِلَيْكَ طَرْفُكَ».
البته اين فقط يك ادعا نبود، بلكه او به گفته خود عمل كرد، زيرا در ادامة آيه ميخوانيم «فَلَمّا رَآهُ مُسْتَقِرّاً عِنْدَهُ قالَ هذا مِنْ فَضْلِ رَبِي» [هنگامي كه آن را نزد خود مستقر ديد گفت اين از فضل پروردگار من است] (كه به بعضي از يارانم چنين توانايي داده است).
eporsesh.com
اولين مورد، عنايات خاص الهي نسبت به حضرت مسيح (ع) است كه قرآن ميفرمايد خداوند [به او تعليم كتاب و حكمت و دانش و تورات و انجيل داد] «وَيُعَلَّمُهُ الْكِتابَ وَالْحِكْمَهَ وَالتَّوراهَ وَالاِنْجيلَ»
[سپس «او را به عنوان رسولي به سوي بنياسرائيل فرستاد»] «وَ رَسُولاً اِلي بَني اِسْرائيل».
سپس سخنان حضرت مسيح (ع) را در اثبات حقانيت خود و بيان معجزاتش شرح ميدهد كه در پنج قسمت بيان شده است.
نخست ميگويد [من نشانه و آيتي از سوي پروردگارتان براي شما آوردهام كه از «گِل» چيزي شبيه پرنده ميسازم ، سپس در آن ميدمم و به فرمان خدا پرندهاي ميشود!]
«اَنّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِآيَهٍ مِنْ رَبِّكُمْ اَنّي اَخْلُقُ مِنَ الطّينِ كَهَيْئَهِ الطَّيْرِ فَاَنْفُخُ فيه فَيَكُونُ طَيْراً بِاِذْنِ اللهِ».
دوّم و سوّم اينكه [من كور مادر زاد و فرد مبتلاي به بَرَص (پيسي كه يكي از بيماريهاي غير قابل علاج بوده است) را شفا ميدهم]
«وَاُبْرِءُ الاَكْمَهَ وَ الاَبَرَصَ»
چهارم اينكه [من مردگان را به فرمان خدا زنده ميكنم!] «وَاُحْيِي الْمَوْتي بِاِذْنِ اللهِ».
پنجم [من شما را از آنچه ميخوريد و در خانههاي خود ذخيره ميكنيد، با خبر ميسازم (و آگاهي دارم) در اينها نشانهاي است براي شما اگر اهل ايمان باشيد]
«وَ اُنَبِئُكُمْ بِما تَاكُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُون في بُيُكوتِكُمْ اِنَّ في ذلِكَ لآيهً لَكُمْ اِنْ كُنْتُمْ مُؤمِنينَ»
دقت در محتواي اين آيه و تفاوت تعبيرهايي كه در آن به كار رفته ، اين نكته را روشن ميسازد كه حضرت مسيح (ع) آفرينش پرنده را به خدا نسبت ميدهد ، در حالي كه در سه قسمت ديگر (شفا دادن كور مادر زاد و مبتلايان به برص، و احياي مردگان) را به خودش نسبت ميدهد ، اما به اذن و فرمان خدا، و منظور از ولايت تكويني همين است كه گاه خداوند چنان قدرتي به انسان ميدهد كه بتواند به فرمان او در عالم آفرينش و طبيعت تأثير بگذارد ، و اسباب عادي را بر هم زند ، مردهاي را زنده كند و بيماران غير قابل علاجي را بهبودي بخشد.
اين يك نمونه از ولايت تكويني است كه خدا به بندهاش حضرت مسيح (ع) عطا فرمود، و دادن شبيه به آن به ساير انبياء يا امامان معصوم (ع) هيچ مانع و رادعي ندارد.
دوّمين مورد، سخن از فرمانبرداري باد نسبت به حضرت سليمان است ، كه قرآن ميفرمايد [ما باد را مسخر او ساختيم تا مطابق فرمانش به نرمي حركت كند و به هر جا ميخواند برود] «فَسَخَّرْنا لَهُ الرّيحَ تَجْري بِاَمْرِه رُخاءً حَيثُ اَصابَ».
از اين آيه و آيات بعد از آن به خوبي استفاده ميشود همان گونه كه شياطين به فرمان سليمان بودند و كارهاي مهمي براي او در خشكي و دريا انجام ميدادند، باد نيز سر بر فرمان او بود ، و به هر جا دستور ميداد حركت ميكرد و اين چيزي جز مصداق ولايت تكويني در اين بخش از موجودات نميباشد .
سوّمين مورد، سخن از تصرف تكويني كسي است كه از نزديكان و خاصان حضرت سليمان بوده است ، ولي نامي از او در قرآن به ميان نيامده جز با توصيف «اَلَّذي عِنْدَهُ عِلْمً مِنَ الْكِتابِ»
[كسي كه دانشي از كتاب (آسماني) نزد او بود هنگامي كه سليمان به اصحاب و خاصان خود خطاب كرد و گفت كدام يك از شما توانايي داريد تخت ملكة سبا را پيش از آنكه او و همراهانش نزد من آيند و تسليم شوند برايم بياورد]
«قالَ يا اَيُّهَا المَلاٌ اَيُّكُمْ يَاْتيني بِعَرْشِها قَبْلَ اَنْ يَاْتوُني مُسْلمِينَ».
يكي از «گردنكشان جن» گفت [من توانايي دارم كه پيش از آنكه از مجلس خود برخيزي ، تخت او را حاضر سازم!] «قالَ عِفْريتٌ مِنَ الجِّنِ اَنَا اَتيكَ بِه قَبْلَ اَنْ تَقُومَ مِنْ مَقامِك».
سپس ميافزايد [كسي كه علمي از كتاب نزد او بود، گفت من آن را نزد تو خواهم آورد ، پيش از آنكه چشم بر هم زني] «وَ قالَ الَّذي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ اَنَا آتيكَ بِه قَبْلَ اَنْ يَرْتَدَّ اِلَيْكَ طَرْفُكَ».
البته اين فقط يك ادعا نبود، بلكه او به گفته خود عمل كرد، زيرا در ادامة آيه ميخوانيم «فَلَمّا رَآهُ مُسْتَقِرّاً عِنْدَهُ قالَ هذا مِنْ فَضْلِ رَبِي» [هنگامي كه آن را نزد خود مستقر ديد گفت اين از فضل پروردگار من است] (كه به بعضي از يارانم چنين توانايي داده است).
eporsesh.com