پرسش :
در قرآن كريم چند نوع ولايت ذكر شده است؟ و چه كساني بر انسان ولايت دارند؟
پاسخ :
ريشه لغوي ولايت عبارت است از: دو چيز يا بيشتر از يك جنس كه پي در پي به وجود آيند، بيآن كه چيزي از غير آن جنس ميان آنها حايل شود. اين لفظ و مشتقات آن در قرب و نزديكي به كار ميرود. نزديكي يا از جهت مكان است يا فاميلي يا دوستي يا نصرت و يا اعتقاد.( ر.ك: راغب اصفهاني، مفردات الفاظ القرآن، مكتبه المرتضويه، ص 570. ) ولايت در معاني نصرت، محبت، قبول اولويت كسي در تدبير امري، سلطه، سلطنت و... به كار رفته است.
در قرآن كريم ولايت در معاني گوناگوني به كار رفته و مصاديق متعددي براي كساني كه ولايت دارند ذكر شده است.
در يك تفسيم بندي كلي، ولايت در قرآن را به دو قسم ميتوان تقسيم نمود:
1. ولايت حق، صحيح يا ايجابي ؛ يعني ولايتي كه قرآن آن را به رسميت شناخته است و از مسلمانان خواسته آن را بپذيرند تا از بركات دنيوي و اخروي آن بهرهمند شوند.
2. ولايت باطل يا سلبي؛ يعني ولايتي كه قرآن آن را به رسميت نشناخته است و از مسلمانان خواسته تا آن را نپذيرند. اين ولايت در مورد كساني است كه ولايت خدا را نپذيرند.
قسم اول از ولايت انواعي دارد:
1. ولايت خداوند؛ ولايت خداوند چند قسم است:
الف ـ ولايت تكويني و حقيقي؛ يعني خداوند در همه اشيأ تصرف ميكند و تدبير امر خلق به دست اوست. "اَمِ اتَّخَذوا مِن دونِهِ اَولِيأَ فَاللّهُ هُوَ الوَليُّ وهُوَ يُحيِ المَوتيَ وهُوَ عَليَ كُلِّ شَيءٍ قَدير؛ (شوري،9)آيا به جاي او اوليايي براي خود گرفتهايد؟ خداست كه وليّ راستين است و اوست كه مردگان را زنده ميكند و هموست كه بر هر چيزي تواناست." "اَنتَ وليّي فِي الدُّنيا والأَخِرَه ...؛ (يوسف، 101)... تنها تو در دنيا و آخرت وليّ من هستي..." ولايت به معناي نصرت مؤمنان، زير مجموعه ولايت تكويني است. "ذَلِكَ بِاَنَّ اللّهَ مَولَي الَّذينَ ءامَنوا واَنَّ الكـَفِرينَ لا مَوليَ لَهُم؛(محمد،11) چرا كه خدا سرپرست و ياريكننده كساني است كه ايمان آوردهاند، ولي كافران را سرپرست و ياري كننده نيست."
ب ـ ولايت تشريعي و اعتباري؛ يعني تشريع احكام و هدايت و ارشاد مردم. "اللّهُ ولِيُّ الَّذينَ ءامَنوا يُخرِجُهُم مِنَ الظُّـلُمـَتِ اِلَي النُّورِ ...؛ (بقره،257) خداوند سرور كساني است كه ايمان آوردهاند. آنان را از تاريكيها به سوي روشنايي به در ميبرد... "
" ... واللّهُ وَلِيُّ المُؤمِنين؛ (ال عمران،68) ؛ " ... واللّهُ ولِيُّ المُتَّقين؛ (جاثيه،19)
2. ولايت فرشتگان؛ فرشتگان به اذن الهي تدبير برخي از امور عالم را برعهده دارند.
" و النّـَزِعـَتِ غَرقـا* والنّـَشِطـَتِ نَشطـا * والسّـَبِحـَتِ سَبحـا * فَالسّـَبِقـَتِ سَبقـا * فَالمُدَبِّرَتِ اَمرا؛ (نازعاتـ5) سوگند به فرشتگاني كه ]از كافران[ به سختي جان ستانند، و به فرشتگاني كه جان ]مؤمنان[ را به آرامي گيرند، و به فرشتگاني كه ]در درياي بيمانند[ شناكنان شناورند، پس در پيشي گرفتن ]در فرمان خدا[ سبقت گيرندهاند، و كار ]بندگان[ را تدبير ميكنند."
و نيز مؤمنان را ياري ميكنند. "...اَنّي مُمِدُّكُم بِاَلفٍ مِنَ المَلَغكَهِ مُردِفين؛(انفال،9) من شما را با هزار فرشته پياپي، ياري خواهم كرد."
3. ولايت بشري؛ اين نوع ولايت، اقسامي دارد:
الف ـ ولايت رسول، پيامبران و معصوميناينان دوگونه ولايت دارند. ولايت تكويني و ولايت تشريعي.
ولايت تكويني آنان به اين معناست كه ميتوانند به اذن الهي در جهان آفرينش و تكوين تصرف كنند و بر خلاف عادت و جريان طبيعي، حوادثي را به وجود آورند، مانند: شفاي بيماري غير قابل علاج، زندهكردن مردگان و... آيههاي فراواني به اين نوع ولايت دلالت دارند. مانند: آل عمران ،48 و 49؛ ص ،36 ؛ نمل ،40، مائده ،110 و...
ولايت تشريعي آنان به اين معنا است كه حاكميت و سرپرستي قانون الهي را بر عهده دارند، مردم را به دين دعوت ميكنند، بين آنان حكومت و قضاوت ميكنند. "اَلنَّبِيُّ اَوليَ بِالمُؤمِنينَ مِن اَنفُسِهِم...؛"(احزاب،6)"اِنَّما وَلِيُّكُمُ اللّهُ ورَسولُهُ والَّذينَ ءامَنوا... ؛" (مائده،55)؛ "و ما كانَ لِمُؤمِنٍ ولا مُؤمِنَهٍ اِذا قَضَي اللّهُ ورَسولُهُ اَمرًا اَن يَكونَ لَهُمُ الخِيَرَهُ مِن اَمرِهِم...؛"(احزاب،36)؛ "يـَاَيُّهَا الَّذينَ ءامَنوا اَطيعُوا اللّهَ واَطيعُوا الرَّسولَ واُولِي الاَمرِ مِنكُم..."(نسأ،59)
ب ـ ولايت افرادي خاص در محدوده خاص: مانند ولايت اولياي دم (وارثان مقتول)، اولياي صغار، اولياي ارث "... ومَن قُتِلَ مَظلومـًا فَقَد جَعَلنا لِوَليِّهِ سُلطـَنـًا...؛"(اسرأ،33)... و هر كس مظلوم كشته شود، به سرپرست وي قدرت دادهايم..." و بقره، 282 و 237؛ نسأ، 33.
ج ـ ولايت عموم مردان و زنان مؤمن بر يكديگر؛ "والمُؤمِنونَ والمُؤمِنـَتُ بَعضُهُم اَولِيأُ بَعضٍ...؛" (توبه، 71) و (انفال،72)
ولايت باطل يا سلبي، انواعي دارد:
1. ولايت طاغوت؛ "... والَّذينَ كَفَرُوا اَولِياؤُهُمُ الطّـَغوتُ يُخرِجونَهُم مِنَ النُّورِ اِلَي الظُّـلُمـَتِ...؛" (بقره،257)
2. ولايت كافران؛ "لا يَتَّخِذِ المُؤمِنونَ الكـَفِرينَ اَولِيأَ مِن دونِ المُؤمِنِينَ...؛" (آل عمران، 28)
3. ولايت اهلكتاب؛ "يـَاَيُّهَا الَّذينَ ءامَنوا لا تَتَّخِذوا اليَهودَ والنَّصـَرَيَ اَولِيأَ...؛" (مائده، 51)
4. ولايت شيطان؛ "... اِنّا جَعَلنَا الشَّيـَطينَ اَولِيأَ لِلَّذينَ لا يُؤمِنون...؛" (اعراف،27) "... اِنَّهُمُ اتَّخَذواالشَّيـَطينَ اَولِيأَ مِن دونِ اللّهِ...؛" (اعراف،30) با توجه به آنچه گفته شد، مشخص ميشود كه خداوند، پيامبر و امامان: بر همه مردم ولايت دارند، با اين تفاوت كه ولايت خداوند بالاصاله است، ولي ولايت پيامبر و امامان در طول ولايت الهي بلكه مظهر ولايت الهي است.
اولياي دم، اولياي صغار، اولياي ارث و مردمان و زنان مؤمن بر يكديگر ولايت دارند. ولايت آنان در محدوده شريعت اسلام و قانون اسلامي است.( ر.ك: علامه طباطبايي، الميزان، دفتر انتشارات اسلامي، ج 6، ص 12 ـ 14، و ج 18، ص 230 ـ 231 ؛ آيت الله شيرازي و ديگران، پيام قرآن، دارالكتب الاسلاميه، ج 9، ص 161 ـ 175 ؛ آيت الله جوادي آملي، ولايت در قرآن.)
eporsesh.com
ريشه لغوي ولايت عبارت است از: دو چيز يا بيشتر از يك جنس كه پي در پي به وجود آيند، بيآن كه چيزي از غير آن جنس ميان آنها حايل شود. اين لفظ و مشتقات آن در قرب و نزديكي به كار ميرود. نزديكي يا از جهت مكان است يا فاميلي يا دوستي يا نصرت و يا اعتقاد.( ر.ك: راغب اصفهاني، مفردات الفاظ القرآن، مكتبه المرتضويه، ص 570. ) ولايت در معاني نصرت، محبت، قبول اولويت كسي در تدبير امري، سلطه، سلطنت و... به كار رفته است.
در قرآن كريم ولايت در معاني گوناگوني به كار رفته و مصاديق متعددي براي كساني كه ولايت دارند ذكر شده است.
در يك تفسيم بندي كلي، ولايت در قرآن را به دو قسم ميتوان تقسيم نمود:
1. ولايت حق، صحيح يا ايجابي ؛ يعني ولايتي كه قرآن آن را به رسميت شناخته است و از مسلمانان خواسته آن را بپذيرند تا از بركات دنيوي و اخروي آن بهرهمند شوند.
2. ولايت باطل يا سلبي؛ يعني ولايتي كه قرآن آن را به رسميت نشناخته است و از مسلمانان خواسته تا آن را نپذيرند. اين ولايت در مورد كساني است كه ولايت خدا را نپذيرند.
قسم اول از ولايت انواعي دارد:
1. ولايت خداوند؛ ولايت خداوند چند قسم است:
الف ـ ولايت تكويني و حقيقي؛ يعني خداوند در همه اشيأ تصرف ميكند و تدبير امر خلق به دست اوست. "اَمِ اتَّخَذوا مِن دونِهِ اَولِيأَ فَاللّهُ هُوَ الوَليُّ وهُوَ يُحيِ المَوتيَ وهُوَ عَليَ كُلِّ شَيءٍ قَدير؛ (شوري،9)آيا به جاي او اوليايي براي خود گرفتهايد؟ خداست كه وليّ راستين است و اوست كه مردگان را زنده ميكند و هموست كه بر هر چيزي تواناست." "اَنتَ وليّي فِي الدُّنيا والأَخِرَه ...؛ (يوسف، 101)... تنها تو در دنيا و آخرت وليّ من هستي..." ولايت به معناي نصرت مؤمنان، زير مجموعه ولايت تكويني است. "ذَلِكَ بِاَنَّ اللّهَ مَولَي الَّذينَ ءامَنوا واَنَّ الكـَفِرينَ لا مَوليَ لَهُم؛(محمد،11) چرا كه خدا سرپرست و ياريكننده كساني است كه ايمان آوردهاند، ولي كافران را سرپرست و ياري كننده نيست."
ب ـ ولايت تشريعي و اعتباري؛ يعني تشريع احكام و هدايت و ارشاد مردم. "اللّهُ ولِيُّ الَّذينَ ءامَنوا يُخرِجُهُم مِنَ الظُّـلُمـَتِ اِلَي النُّورِ ...؛ (بقره،257) خداوند سرور كساني است كه ايمان آوردهاند. آنان را از تاريكيها به سوي روشنايي به در ميبرد... "
" ... واللّهُ وَلِيُّ المُؤمِنين؛ (ال عمران،68) ؛ " ... واللّهُ ولِيُّ المُتَّقين؛ (جاثيه،19)
2. ولايت فرشتگان؛ فرشتگان به اذن الهي تدبير برخي از امور عالم را برعهده دارند.
" و النّـَزِعـَتِ غَرقـا* والنّـَشِطـَتِ نَشطـا * والسّـَبِحـَتِ سَبحـا * فَالسّـَبِقـَتِ سَبقـا * فَالمُدَبِّرَتِ اَمرا؛ (نازعاتـ5) سوگند به فرشتگاني كه ]از كافران[ به سختي جان ستانند، و به فرشتگاني كه جان ]مؤمنان[ را به آرامي گيرند، و به فرشتگاني كه ]در درياي بيمانند[ شناكنان شناورند، پس در پيشي گرفتن ]در فرمان خدا[ سبقت گيرندهاند، و كار ]بندگان[ را تدبير ميكنند."
و نيز مؤمنان را ياري ميكنند. "...اَنّي مُمِدُّكُم بِاَلفٍ مِنَ المَلَغكَهِ مُردِفين؛(انفال،9) من شما را با هزار فرشته پياپي، ياري خواهم كرد."
3. ولايت بشري؛ اين نوع ولايت، اقسامي دارد:
الف ـ ولايت رسول، پيامبران و معصوميناينان دوگونه ولايت دارند. ولايت تكويني و ولايت تشريعي.
ولايت تكويني آنان به اين معناست كه ميتوانند به اذن الهي در جهان آفرينش و تكوين تصرف كنند و بر خلاف عادت و جريان طبيعي، حوادثي را به وجود آورند، مانند: شفاي بيماري غير قابل علاج، زندهكردن مردگان و... آيههاي فراواني به اين نوع ولايت دلالت دارند. مانند: آل عمران ،48 و 49؛ ص ،36 ؛ نمل ،40، مائده ،110 و...
ولايت تشريعي آنان به اين معنا است كه حاكميت و سرپرستي قانون الهي را بر عهده دارند، مردم را به دين دعوت ميكنند، بين آنان حكومت و قضاوت ميكنند. "اَلنَّبِيُّ اَوليَ بِالمُؤمِنينَ مِن اَنفُسِهِم...؛"(احزاب،6)"اِنَّما وَلِيُّكُمُ اللّهُ ورَسولُهُ والَّذينَ ءامَنوا... ؛" (مائده،55)؛ "و ما كانَ لِمُؤمِنٍ ولا مُؤمِنَهٍ اِذا قَضَي اللّهُ ورَسولُهُ اَمرًا اَن يَكونَ لَهُمُ الخِيَرَهُ مِن اَمرِهِم...؛"(احزاب،36)؛ "يـَاَيُّهَا الَّذينَ ءامَنوا اَطيعُوا اللّهَ واَطيعُوا الرَّسولَ واُولِي الاَمرِ مِنكُم..."(نسأ،59)
ب ـ ولايت افرادي خاص در محدوده خاص: مانند ولايت اولياي دم (وارثان مقتول)، اولياي صغار، اولياي ارث "... ومَن قُتِلَ مَظلومـًا فَقَد جَعَلنا لِوَليِّهِ سُلطـَنـًا...؛"(اسرأ،33)... و هر كس مظلوم كشته شود، به سرپرست وي قدرت دادهايم..." و بقره، 282 و 237؛ نسأ، 33.
ج ـ ولايت عموم مردان و زنان مؤمن بر يكديگر؛ "والمُؤمِنونَ والمُؤمِنـَتُ بَعضُهُم اَولِيأُ بَعضٍ...؛" (توبه، 71) و (انفال،72)
ولايت باطل يا سلبي، انواعي دارد:
1. ولايت طاغوت؛ "... والَّذينَ كَفَرُوا اَولِياؤُهُمُ الطّـَغوتُ يُخرِجونَهُم مِنَ النُّورِ اِلَي الظُّـلُمـَتِ...؛" (بقره،257)
2. ولايت كافران؛ "لا يَتَّخِذِ المُؤمِنونَ الكـَفِرينَ اَولِيأَ مِن دونِ المُؤمِنِينَ...؛" (آل عمران، 28)
3. ولايت اهلكتاب؛ "يـَاَيُّهَا الَّذينَ ءامَنوا لا تَتَّخِذوا اليَهودَ والنَّصـَرَيَ اَولِيأَ...؛" (مائده، 51)
4. ولايت شيطان؛ "... اِنّا جَعَلنَا الشَّيـَطينَ اَولِيأَ لِلَّذينَ لا يُؤمِنون...؛" (اعراف،27) "... اِنَّهُمُ اتَّخَذواالشَّيـَطينَ اَولِيأَ مِن دونِ اللّهِ...؛" (اعراف،30) با توجه به آنچه گفته شد، مشخص ميشود كه خداوند، پيامبر و امامان: بر همه مردم ولايت دارند، با اين تفاوت كه ولايت خداوند بالاصاله است، ولي ولايت پيامبر و امامان در طول ولايت الهي بلكه مظهر ولايت الهي است.
اولياي دم، اولياي صغار، اولياي ارث و مردمان و زنان مؤمن بر يكديگر ولايت دارند. ولايت آنان در محدوده شريعت اسلام و قانون اسلامي است.( ر.ك: علامه طباطبايي، الميزان، دفتر انتشارات اسلامي، ج 6، ص 12 ـ 14، و ج 18، ص 230 ـ 231 ؛ آيت الله شيرازي و ديگران، پيام قرآن، دارالكتب الاسلاميه، ج 9، ص 161 ـ 175 ؛ آيت الله جوادي آملي، ولايت در قرآن.)
eporsesh.com