پرسش :
اگر شرط ظهور امام زمان (عج) گسترش فساد در روى زمين است، چرا با فسادمبارزه كنيم؟
پاسخ :
شرح شبهه:
اگر شرط ظهور حضرت مهدى (عج) گسترش فساد در روى زمين است، چرا با فسادمبارزه كنيم؟ بلكه بايد در گسترش فساد كوشش نماييم تا هر چه زودتر شرایط اين نهضت آسمانى فراهم آيد.
پاسخ شبهه:
اولا : بـايـد تـوجه نمود كه شرط ظهور امام ، هرگز منحصر به گسترش فساد در اجتماع انسانى نـيـسـت ؛ بلكه هرگاه مردم جهان از نظر رشد فكرى و كمالات روحى به حدى برسندكه بتوانند ارزش وجود امام را درك نمايند و شايسته رهبرى او گردند ، در اين صورت امام (علیه السلام) بدون هيچ قيد و شرطى ظهور نموده و از پس پرده غيب بيرون مى آيد . در كـتـابـهاى عقايد و مذاهب بطور مبسوط و گسترده بحث و بررسى شده است كه مانع اساسى براى غيبت امام ، اخلاق و روحيات و عدم آمادگى جامعه انسانى ظهور و حكومت آن حضرت است و اگر اين مانع برطرف گردد ، دوران غيبت او سپرى خواهد شد .
دانـشـمـنـد بزرگ و فيلسوف عاليقدر اسلام مرحوم خواجه نصير الدين طوسى در كتاب تجريد العقائد در اين باره سه جمله كوتاه و پر مغز دارد كه با توضيح مختصرى در اينجا نقل مى كنيم :
1 - وجوده لطف : وجود امام معصوم - خواه آشكار و خواه پنهان - براى جامعه انسانى نعمت معنوى و وسـيـلـه نزديكى به اطاعت فرمان پروردگار است ؛ زيرا رابطه هدايت الهى ميان خدا و مردم ، به وسـيله امام برقرار مى گردد و بسيارى از نعمتهاى معنوى و مادى به خاطر امام به مردم مى رسد ، حتى هدايت معنوى امام نسبت به افرادشايسته هميشگى است - اگرچه او را نبينند و نشناسند .
2 - و تـصرفه لطف آخر : هرگاه امام از پس پرده غيبت بيرون آيد و به راهنمايى ظاهرى بپردازد و زمـام امـور را بـه دست بگيرد خود نعمت ديگرى است ؛ در اين موقع نه تنها يك گروه از وجود او بهره مند مى گردند ؛ بلكه همه جامعه انسانى از وجوداو كه مظهر عدل و داد و مجرى دستورهاى آسمانى و احكام الهى است ، بهره مندخواهند بود .
3 - و عـدمـه منا : هرگاه او از تصرف در امور مردم خوددارى مى كند و در پس پرده غيبت به سر مى برد و به بزرگترين آمال و آرزوى بشر تحقق نمى بخشد ، براى موانعى است كه خود مردم بر سر راه او بـه وجود آورده اند و علت اساسى سلب اين نعمت ، خودمردم هستند و اگر خود مردم براى حكومت واحد جهانى - آن هم بر پايه فضيلت و اخلاق و عدل و داد و رعايت حقوق و احكام اسلامى - آمـادگـى پيدا كنند ، بطور مسلم آشكارخواهد شد و هيچ گاه از ناحيه خداوند كوتاهى از ابراز لطف نبوده ، اين خودمردمند كه ظهور حكومت حقه الهى را به تاخير انداخته اند . بـنابر اين ، توسعه فساد و گسترش آلودگى ، شرط منحصر ظهور امام نيست كه به جزآن ، به فـكر راه ديگرى نباشيم و در پيدايش آن تسريع نماييم ، بلكه راه نزديكترى دارد كه همان پيدايش لياقت و شايستگى در مردم است .
و بـه عـبـارت ديـگـر ، شرط رهبرى دو چيز است :
1 - وجود رهبر
2 - آمادگى مردم
براى پذيرش رهـبرمسلما اگر شرط دوم از ناحيه مردم تحقق يابد ، خداوند شرط اول را بلافاصله ايجادخواهد نمود .
ثـانـيـا : گـسـترش فساد و آلودگى جامعه بشرى هدف اصلى نيست ، بلكه زمينه را براى ظهور حضرت مهدى (علیه السلام) و اصلاح جامعه انسانى فراهم مى سازد ؛ زيرا هنگامى كه ظلم وجور زمين را فـرا گرفت و بشريت گرفتار تبعيضات ناروا و مفاسد گوناگون گرديد ومشكلات طاقت فرسا گريبان انسانها را گرفت و تجارب مختلف نشان داد كه انسان تنهابه اتكاى نيروى خود و قوانينى كـه وضـع كـرده نـمى تواند مشكلات را ريشه كن سازد وعدالت اجتماعى را در سراسر كره زمين مستقر نمايد ؛ در اين هنگام ، آمادگى فكرى كامل براى پذيرش برنامه يك رهبر الهى پيدا مى كند كه بيماريهاى اين بيمار خسته را با نسخه هاى آسمانى خود درمان نمايد و مى فهمد كه نقش ديگر و انقلاب برترى لازم است كه به همه نابسامانيها خاتمه بخشد . اصـولا هيچ نهضت اصلاحى بدون يك زمينه فكرى قبلى انجام نمى پذيرد و اصل عرضه وتقاضا كه يك اصل اقتصادى است ، در عين حال ، يك اصل اجتماعى نيز مى باشد و تادرخواستى در مردم نباشد ، عرضه هر نوع كالاى معنوى و مادى بى ارزش و بى ثمر خواهدبود . ولـى آيـا زمـينه فكرى و آمادگى روحى براى يك نهضت اصلاحى و جهانى ، كه منجر به برقرارى حـكـومـت واحد جهانى ، آن هم بر اساس عدل و داد و ارزشهاى اخلاقى و رعايت حقوق و مقررات اسلام گردد كافى است ، يا اين زمينه فكرى پشتوانه ديگرى لازم داردكه اين دگرگونى فكرى را بـه صـورت انـقلابى خارجى درآورد و هر نوع مانع را از سرراه نهضت بردارد و از اين زمينه فكرى حداكثر بهره بردارى را بنمايد . نـه تنها تجارب بى شمار و آزمايشهاى متوالى اين مطلب را تصديق مى كند ، بلكه روايات و احاديث زيـادى كـه دربـاره نـهضت اين مصلح جهانى وارد شده است ، آشكارامى رساند كه انقلاب آخرين حـجـت الـهى پس از پديد آمدن يك زمينه فكرى ، نياز به قدرت و نيرو دارد كه بتواند در پرتو آن قـدرت ، از زمـينه هاى موجود بهره بردارى كند وهر مانعى را كه بر سر راه نهضت خود وجود دارد برطرف سازد و در احاديث اسلامى به وجود انصار و ياران و تعداد آنها و اين كه قيام حضرت مهدى (علیه السلام) توام با قدرت و نيرو خواهد بود ، تصريح شده است . در اين موقع ما بايد براى تامين منظور دوم و تربيت اعوان و انصار و سربازان فداكار كه جان به كف در راه آرمـانهاى الهى نبرد و فداكارى نمايند ، در پرورش افراد صالح و جانباز بكوشيم و تا آنجا كه امـكـانـات اجازه مى دهد ، براى يك چنين نهضت وسيع جهانى ، افرادى را تربيت كنيم كه بتوانند آرمـانـهـاى جـهـانى آن حضرت رادر سرتاسر جهان تحقق بخشند و يك چنين هدف مقدسى در صـورتى انجام مى گيرد كه مصلحان اجتماع دست روى دست نگذارند و از هيچ گونه اقدامى در راه تربيت افراد با ايمان دريغ نورزند .
ثـالـثـا : از هـمـه اينها گذشته ، ما بايد موقعيت خود را در زمينه انقلاب حضرت مهدى (علیه السلام) مـشـخـص كـنيم ؛ بديهى است اگر ما به گسترش فساد كمك كنيم ، از كسانى خواهيم بود كه انـقـلاب حـضـرت مـهدى (علیه السلام) براى درهم كوبيدن آنها صورت مى گيرد و اگردرصدد اصلاح جامعه بكوشيم ، از كسانى خواهيم بود كه در ارتش انقلابى حضرت مهدى (علیه السلام) همكارى مى كنند ؛ بـنابر اين ، به فرض اين كه با كمك كردن به توسعه فساد ،ظهور حضرت مهدى (علیه السلام) را به پيش بـيـندازيم ، وضع خود را بطور قطع به خطرانداخته ايم ، مگر نه اين است كه حضرت مهدى (علیه السلام) بـراى كوتاه كردن دست فاسدان وبرچيدن بساط ظلم و فساد قيام مى كند ، ما چگونه مى توانيم با گـسـترش فساد از انقلاب او بهره مند شويم ؟بنابر اين ، سكوت در برابر فساد و يا كمك به توسعه فساد - چه از لحاظ كلى و چه از نظر شخصى - براى ظهور حضرت مهدى (علیه السلام) صحيح نيست . بيشتر به نظر مى رسد كه اين اشكال و مغلطه كارى را كسانى درست كرده اند كه مى خواهند از زير بار مسووليتها فرار كنند و يا آلوده به هر فسادى شوند .
eporsesh.com
شرح شبهه:
اگر شرط ظهور حضرت مهدى (عج) گسترش فساد در روى زمين است، چرا با فسادمبارزه كنيم؟ بلكه بايد در گسترش فساد كوشش نماييم تا هر چه زودتر شرایط اين نهضت آسمانى فراهم آيد.
پاسخ شبهه:
اولا : بـايـد تـوجه نمود كه شرط ظهور امام ، هرگز منحصر به گسترش فساد در اجتماع انسانى نـيـسـت ؛ بلكه هرگاه مردم جهان از نظر رشد فكرى و كمالات روحى به حدى برسندكه بتوانند ارزش وجود امام را درك نمايند و شايسته رهبرى او گردند ، در اين صورت امام (علیه السلام) بدون هيچ قيد و شرطى ظهور نموده و از پس پرده غيب بيرون مى آيد . در كـتـابـهاى عقايد و مذاهب بطور مبسوط و گسترده بحث و بررسى شده است كه مانع اساسى براى غيبت امام ، اخلاق و روحيات و عدم آمادگى جامعه انسانى ظهور و حكومت آن حضرت است و اگر اين مانع برطرف گردد ، دوران غيبت او سپرى خواهد شد .
دانـشـمـنـد بزرگ و فيلسوف عاليقدر اسلام مرحوم خواجه نصير الدين طوسى در كتاب تجريد العقائد در اين باره سه جمله كوتاه و پر مغز دارد كه با توضيح مختصرى در اينجا نقل مى كنيم :
1 - وجوده لطف : وجود امام معصوم - خواه آشكار و خواه پنهان - براى جامعه انسانى نعمت معنوى و وسـيـلـه نزديكى به اطاعت فرمان پروردگار است ؛ زيرا رابطه هدايت الهى ميان خدا و مردم ، به وسـيله امام برقرار مى گردد و بسيارى از نعمتهاى معنوى و مادى به خاطر امام به مردم مى رسد ، حتى هدايت معنوى امام نسبت به افرادشايسته هميشگى است - اگرچه او را نبينند و نشناسند .
2 - و تـصرفه لطف آخر : هرگاه امام از پس پرده غيبت بيرون آيد و به راهنمايى ظاهرى بپردازد و زمـام امـور را بـه دست بگيرد خود نعمت ديگرى است ؛ در اين موقع نه تنها يك گروه از وجود او بهره مند مى گردند ؛ بلكه همه جامعه انسانى از وجوداو كه مظهر عدل و داد و مجرى دستورهاى آسمانى و احكام الهى است ، بهره مندخواهند بود .
3 - و عـدمـه منا : هرگاه او از تصرف در امور مردم خوددارى مى كند و در پس پرده غيبت به سر مى برد و به بزرگترين آمال و آرزوى بشر تحقق نمى بخشد ، براى موانعى است كه خود مردم بر سر راه او بـه وجود آورده اند و علت اساسى سلب اين نعمت ، خودمردم هستند و اگر خود مردم براى حكومت واحد جهانى - آن هم بر پايه فضيلت و اخلاق و عدل و داد و رعايت حقوق و احكام اسلامى - آمـادگـى پيدا كنند ، بطور مسلم آشكارخواهد شد و هيچ گاه از ناحيه خداوند كوتاهى از ابراز لطف نبوده ، اين خودمردمند كه ظهور حكومت حقه الهى را به تاخير انداخته اند . بـنابر اين ، توسعه فساد و گسترش آلودگى ، شرط منحصر ظهور امام نيست كه به جزآن ، به فـكر راه ديگرى نباشيم و در پيدايش آن تسريع نماييم ، بلكه راه نزديكترى دارد كه همان پيدايش لياقت و شايستگى در مردم است .
و بـه عـبـارت ديـگـر ، شرط رهبرى دو چيز است :
1 - وجود رهبر
2 - آمادگى مردم
براى پذيرش رهـبرمسلما اگر شرط دوم از ناحيه مردم تحقق يابد ، خداوند شرط اول را بلافاصله ايجادخواهد نمود .
ثـانـيـا : گـسـترش فساد و آلودگى جامعه بشرى هدف اصلى نيست ، بلكه زمينه را براى ظهور حضرت مهدى (علیه السلام) و اصلاح جامعه انسانى فراهم مى سازد ؛ زيرا هنگامى كه ظلم وجور زمين را فـرا گرفت و بشريت گرفتار تبعيضات ناروا و مفاسد گوناگون گرديد ومشكلات طاقت فرسا گريبان انسانها را گرفت و تجارب مختلف نشان داد كه انسان تنهابه اتكاى نيروى خود و قوانينى كـه وضـع كـرده نـمى تواند مشكلات را ريشه كن سازد وعدالت اجتماعى را در سراسر كره زمين مستقر نمايد ؛ در اين هنگام ، آمادگى فكرى كامل براى پذيرش برنامه يك رهبر الهى پيدا مى كند كه بيماريهاى اين بيمار خسته را با نسخه هاى آسمانى خود درمان نمايد و مى فهمد كه نقش ديگر و انقلاب برترى لازم است كه به همه نابسامانيها خاتمه بخشد . اصـولا هيچ نهضت اصلاحى بدون يك زمينه فكرى قبلى انجام نمى پذيرد و اصل عرضه وتقاضا كه يك اصل اقتصادى است ، در عين حال ، يك اصل اجتماعى نيز مى باشد و تادرخواستى در مردم نباشد ، عرضه هر نوع كالاى معنوى و مادى بى ارزش و بى ثمر خواهدبود . ولـى آيـا زمـينه فكرى و آمادگى روحى براى يك نهضت اصلاحى و جهانى ، كه منجر به برقرارى حـكـومـت واحد جهانى ، آن هم بر اساس عدل و داد و ارزشهاى اخلاقى و رعايت حقوق و مقررات اسلام گردد كافى است ، يا اين زمينه فكرى پشتوانه ديگرى لازم داردكه اين دگرگونى فكرى را بـه صـورت انـقلابى خارجى درآورد و هر نوع مانع را از سرراه نهضت بردارد و از اين زمينه فكرى حداكثر بهره بردارى را بنمايد . نـه تنها تجارب بى شمار و آزمايشهاى متوالى اين مطلب را تصديق مى كند ، بلكه روايات و احاديث زيـادى كـه دربـاره نـهضت اين مصلح جهانى وارد شده است ، آشكارامى رساند كه انقلاب آخرين حـجـت الـهى پس از پديد آمدن يك زمينه فكرى ، نياز به قدرت و نيرو دارد كه بتواند در پرتو آن قـدرت ، از زمـينه هاى موجود بهره بردارى كند وهر مانعى را كه بر سر راه نهضت خود وجود دارد برطرف سازد و در احاديث اسلامى به وجود انصار و ياران و تعداد آنها و اين كه قيام حضرت مهدى (علیه السلام) توام با قدرت و نيرو خواهد بود ، تصريح شده است . در اين موقع ما بايد براى تامين منظور دوم و تربيت اعوان و انصار و سربازان فداكار كه جان به كف در راه آرمـانهاى الهى نبرد و فداكارى نمايند ، در پرورش افراد صالح و جانباز بكوشيم و تا آنجا كه امـكـانـات اجازه مى دهد ، براى يك چنين نهضت وسيع جهانى ، افرادى را تربيت كنيم كه بتوانند آرمـانـهـاى جـهـانى آن حضرت رادر سرتاسر جهان تحقق بخشند و يك چنين هدف مقدسى در صـورتى انجام مى گيرد كه مصلحان اجتماع دست روى دست نگذارند و از هيچ گونه اقدامى در راه تربيت افراد با ايمان دريغ نورزند .
ثـالـثـا : از هـمـه اينها گذشته ، ما بايد موقعيت خود را در زمينه انقلاب حضرت مهدى (علیه السلام) مـشـخـص كـنيم ؛ بديهى است اگر ما به گسترش فساد كمك كنيم ، از كسانى خواهيم بود كه انـقـلاب حـضـرت مـهدى (علیه السلام) براى درهم كوبيدن آنها صورت مى گيرد و اگردرصدد اصلاح جامعه بكوشيم ، از كسانى خواهيم بود كه در ارتش انقلابى حضرت مهدى (علیه السلام) همكارى مى كنند ؛ بـنابر اين ، به فرض اين كه با كمك كردن به توسعه فساد ،ظهور حضرت مهدى (علیه السلام) را به پيش بـيـندازيم ، وضع خود را بطور قطع به خطرانداخته ايم ، مگر نه اين است كه حضرت مهدى (علیه السلام) بـراى كوتاه كردن دست فاسدان وبرچيدن بساط ظلم و فساد قيام مى كند ، ما چگونه مى توانيم با گـسـترش فساد از انقلاب او بهره مند شويم ؟بنابر اين ، سكوت در برابر فساد و يا كمك به توسعه فساد - چه از لحاظ كلى و چه از نظر شخصى - براى ظهور حضرت مهدى (علیه السلام) صحيح نيست . بيشتر به نظر مى رسد كه اين اشكال و مغلطه كارى را كسانى درست كرده اند كه مى خواهند از زير بار مسووليتها فرار كنند و يا آلوده به هر فسادى شوند .
eporsesh.com