دوشنبه، 15 اسفند 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

چه عواملي انسان را از آتش جهنم بازمي‎دارد؟


پاسخ :
يكي از دغدغه‎هاي هر انسان عاقلي اين است كه چه تدبيري بينديشد تا آينده‏ي سعادتمندي داشته باشد، چه اعمالي را انجام دهد تا در دنياي پس از مرگ در ميان آتش الهي نسوزد؟
آيا عمل به ظواهر دين، كافي است كه انسان وارد جهنم نشود و آيا عقيده و عمل به برخي از جوانب دين كه به سود و نفع ما است و ترك ابعاد ديگر آن، كه شايد با مصالح مادي ما سازگار نباشد، مي‎تواند ما را به سعادت دنيا و آخرت رهنمون ساخته، مايه‏ي رهايي‎مان از جهنم گردد؟
در ميان كشورهاي شرقي مسلمان، كم نيستند افرادي كه در عمل به دين، عقل شخصي خود را به جاي حق، معيار قرار مي‎دهند و فكر مي‎كنند دين همان است كه آنان مي‎فهمند، نه آن كه رهبران آن گفته‎اند.
بسياري از ما مسلمانان كه در بُعد فردي تعاليم دين، بلكه در بُعد اجتماعي آن به خطا مي‎رويم، به خاطر همين تقدم معيار عقل بر حق و حقانيت دين است كه سعي نكرده‎ايم دين را از اهلش بگيريم تا از افراط و تفريط در امان بمانيم. و تا زماني كه افراد عادي، رهبران الهي و پيشوايان ديني را الگوي عملي در زندگي و حيات اجتماعي خود قرار ندهند، بسيار بعيد است كه بتوانند از آتش جهنم رهايي يابند.
اگر تاريخ اسلام از زمان نبي مكرم اسلام(ص) تا به امروز مطالعه شود، به خوبي روشن مي‎شود كه گمراهان چه كساني بودند و گمراهي و انحراف، بلافاصله بعد از رحلت پيامبر اكرم(ص) به خاطر چه چيزي بوده است. هيچ ترديدي براي عالمان ديني، حداقل علماي شيعه وجود ندارد كه منشأ گمراهي و ضلالت و تمام علت تفرقه و جدايي ميان مسلمين، در اين نكته نهفته بود كه عقل را مقدم بر حق قرار داده، با دستورات صريح پيامبر اكرم(ص) مخالفت نمودند.
از زمان بعثت رسول خدا(ص) اين اصل كلي وجود داشته است كه هرگاه مردم از رهبران الهي و ديني اطاعت كرده‌اند، منسجم بوده‌اند و در نتيجه‏ي آن، بزرگ‏ترين تمدن تاريخي را براي بشريت به وجود آورده‌اند و هر زمان كه اين معيار را از دست داده‌اند رو به ضعف و سستي گراييده‌اند.
علاّمه طباطبايي و امام خميني(ره) در اين زمينه، نظر و انديشه‏ي واحدي را ابراز كرده‎اند. عقيده‌ي علامه اين است كه اگر اهل جهنم به سخن پيامبران و رسولان خود گوش مي‎دادند و در مقام عمل به آنها التزام داشتند و در برابر راهنمايي و هدايت آنان خاضع بودند، هرگز وارد جهنم نمي‎شدند.[1]
در آيات بسياري خداوند اين نكته را متذكر مي‎شود كه انسان بايد در روش زندگي فردي و اجتماعي، تابع حق باشد نه تابع هوي و هوس؛ حكم عقل سليم را بپذيرد نه عقل توأم با خيال و وهم را، اگر چنين نكند بايد منتظر روزي سخت و عذابي دردناك و ناگوار باشد. نه تنها دين حق و گرايش به آن يك امر فطري است، بلكه وجود حاكميت دين هم امري است فطري.
مسئله‏ي ولايت و رهبري مسئله‎اي است كه هيچ اجتماعي در هيچ شرايطي نمي‎تواند از آن بي‎نياز باشد و هر انساني با ذهن عادي خود آن را درك مي‎كند و از بديهيات فطرت است. پيامبر اكرم(ص) در حال حيات خود شخصاً به سرپرستي جامعه‏ي اسلامي پرداخته و در همه‏ي شئون مختلف زندگي مسلمين، افرادي را براي ولايت و قضاوت و تعليم و تربيت و تبليغ دين مي‌گماشت.
مسئله‏ي ولايت يكي از مواد و اساس شريعت است كه مانند ساير مواد مشروعه‏ي ديني براي هميشه در جامعه‏ي اسلامي بايد زنده باشد.[2]
همه‏ي اين توجهات برنامه‌ي دين به امور مسلمين و شئون اجتماعي مردم براي نجات آدميان از گمراهي و ضلالت و در نتيجه رهايي آنان از آتش دوزخ است؛ چون هيچ يك از تعاليم دين بدون حكمت نبوده، همه‏ي آنها در راستاي متعالي نمودن انسان و ارتقا و سعادت او در دنيا و آخرت وضع شده‎اند.
امام خميني(ره) با توجه به متن دين، همان برداشتي را ارائه مي‎نمايند كه علامه (ره) ارائه داده‎اند. امام دليل حاكميت دين و لزوم حكومت را ماهيت و كيفيت قوانين اسلام مي‎داند. قرآن و سنت شامل دستوراتي است كه بشر براي سعادت و كمال خود احتياج دارد. همه‏ي قوانين اسلام براي تربيت انسان است.[3]
لزوم حكومت در اسلام براي هدايت مردم است و اگر حكومتي نباشد كه مردم بدان تمسك نمايند و يا اين كه حكومتي باشد و مردم منقاد و مطيع نباشند، قطعاً نه سعادت دنيا حاصل است و نه سعادت آخرت.
اين دو متفكر بزرگ جهان تشيع در آثار خويش تصريح بر اين دارند كه:
اولاً، احكام اسلام تنها در جنبه‏ي فردي خلاصه نمي‎شود، بلكه احكام و تعاليم اجتماعي آن بيش از تعاليم فردي آن است.
ثانياً، تأكيد دين در عمل به احكام اجتماعي، اگر بيش‏تر از تعاليم فردي آن نباشد كم‏تر نيست.
ثالثاً، عامل اصلي نجات و رستگاري مسلمين، علاوه بر دو عامل مذكور، تمسك به اصل ولايت و عمل به مواعظ و نصايح و دستورات رهبران الهي در زندگي است؛ چنان كه اهل جهنم در پاسخ فرشتگان كه از آنان مي‎پرسند مگر خداوند براي شما پيامبر نفرستاد؟ مي‎گويند: فرستاد؛ ولي ما زير بار نرفتيم و گفتيم خدا هيچ پيامبري نفرستاده و شما با ديگران هيچ فرقي نداريد. و مي‎گويند اگر ما در دنيا به نصايح و مواعظ پيامبران گوش فرا مي‎داديم و يا در سخنان آنان تعقّل مي‎كرديم، امروز اهل جهنم نبوديم.[4]
پس راه ورود به بهشت و دوري از جهنم و عذاب الهي، فقط در عمل به تعاليم دين در جنبه‏ي فردي خلاصه نمي‎شود؛ بلكه عمل به تعاليم فردي و اجتماعي هردو با هم لازم و ضروري است.
پی نوشتها:
[1]. الميزان، ج 19، ص 370.
[2]. فرازهايي از اسلام، ص 126 ـ 123.
[3]. ولايت فقيه، ص 21.
[4]. سوره‌ي مباركه‌ي ملك، آيه‌ي 11 ـ 7.
منبع: جوانان و پرسش‌هاي اخلاقی، مصطفي خليلي، ناشر: مركز مطالعات و پژوهش‌‌هاي فرهنگي حوزه‌ علميه) بهار 1381(


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.