جمعه، 19 اسفند 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

درباره شرافت حكمت و علم را توضیح دهید.


پاسخ :
حكمت و علم ضد جربزه و جهل است و فضيلت و شرافت آن بر هيچ كس پوشيده نيست. علم انسان را به افق فرشتگان، بلكه به جوار قرب ربوبى مى برد، موجب عزّت و سعادت و سرفرازى او در نزد دوست و دشمن، موجب تسخير تمام جنّ و حيوانات و به سلطه در آوردن فضا و دريا و موجودات فضايى و دريايى براى انسان است. پس تمجيد و تعريف علم، مستغنى از بيان است، و دليل عقل، نقل و اجماع تمام مذاهب و ملل جهان، بر آن اتفاق دارند. براى نمونه به بعضى از آيات و روايات اشاره مى كنيم:
(وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثِيراً)؛[1] هر كسى كه حكمت و دانش به او داده شد، پس به درستى كه خوبى هاى بسيار به او داده شده است.
(إِنَّما يَخْشَى الله مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ)؛[2] همانا فقط دانشمندان از خدا مى ترسند.
(هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ)؛[3]آيا كسانى كه دانا هستند مثل كسانى هستند كه نادانند؟ فقط و فقط صاحبان عقل و اهل دل متوجه اين موضوع هستند.
رسول اكرم(صلى الله عليه وآله)، مى فرمايد:
من سلك طريقاً يطلب فيه علماً سلك الله به طريقاً الى الجنة و انّ الملائكة لتضع اجنحتها لطالب العلم (تا آن جا كه مى فرمايد:) و فضل العالم على العابد كفضل القمر على ساير النجوم ليلة البدر و ان العلمآء ورثة الانبيآء؛[4]
و در حديثى ديگر مى فرمايد:
اللهم ارحم خلفائى قيل يا رسول الله، من خلفائك، قال الذين يأتون من بعدى ويروون حديثى و سنتى؛[5] خدايا جانشينان مرا بيامرز. گفته شد: يا رسول الله جانشينان شما چه كسانى هستند؟ فرمود: كسانى كه بعد از من مى آيند و احاديث و سنت مرا بازگو مى كنند.
اميرالمؤمنين(عليه السلام) به كميل مى فرمايد:
(يَا كُمَيْلُ الْعِلْمُ خَيْرٌ مِنَ الْمَالِ الْعِلْمُ يَحْرُسُكَ وَ أَنْتَ تَحْرُسُ الْمَالَ وَ الْمَالُ تَنْقُصُهُ النَّفَقَةُ وَ الْعِلْمُ يَزْكُوا عَلَى الْإِنْفَاقِ وَ صَنِيعُ الْمَالِ يَزُولُ بِزَوَالِهِ يَا كُمَيْل بْنَ زِيَاد مَعْرِفَةُ الْعِلْمِ دِينٌ يُدَانُ بِهِ بِهِ يَكْسِبُ الْإِنْسَانُ الطَّاعَةَ فِي حَيَاتِهِ وَ جَمِيلَ الْأُحْدُوثَةِ بَعْدَ وَفَاتِهِ وَ الْعِلْمُ حَاكِمٌ وَ الْمَالُ مَحْكُومٌ عَلَيْهِ يَا كُمَيْلُ هَلَكَ خُزَّانُ الْأَمْوَالِ وَ هُمْ أَحْيَاءٌ وَ الْعُلَمَاءُ بَاقُونَ مَا بَقِيَ الدَّهْرُ أَعْيَانُهُمْ مَفْقُودَةٌ وَ أَمْثَالُهُمْ فِي الْقُلُوبِ مَوْجُودَةٌ...)؛[6] اى كميل، علم از مال بهتر است، زيرا علم نگهبان توست ولى مال را تو نگهبانى مى كنى؛ مال با خرج كردن كم مى شود، ولى علم را هر چه بيش تر به ديگران بياموزى، پاكيزه تر و جا افتاده تر مى شود؛ دوستان مادى و مالى با از بين رفتن مال آنان نيز مى روند؛ (ولى دوستان عالم به خاطر علم هميشه باقى اند).
اى كميل علم موجب دين دارى است. انسان به وسيله ى علم تا زنده است، اطاعت خدا مى كند و بعد از مردن، بهترين پاداش را خواهد گرفت؛ علم، حاكم و راهنماى انسان است، ولى مال را بايد در اختيار بگيرى و محكوم توست؛ اى كميل، مال اندوزان چه بسا در عين حالى كه زنده اند، در حقيقت، به هلاكت رسيده باشند، ولى دانشمندان و علما تا دنيا باقى است، آنها با نام نيك خواهند ماند؛ جسم آنان از ميان مى رود، ولى آنان در دل هاى مردم براى هميشه جاويدند.
اين دغل دوستان كه مى بينى *** مگسانند دور شيرينى
امام زين العابدين(عليه السلام)، مى فرمايد:
لو يعلم الناس ما فى طلب العلم، لطلبوه ولوبسفك المُهَج، و خوض اللجج؛[7] اگر مردم مى دانستند كه طلب علم چقدر پر فايده است، هر آينه به جستوجوى آن مى پرداختند، گر چه مستلزم خونريزى و فرو رفتن در امواج دريا باشد.
امام رضا از پدرانش(عليهم السلام)، نقل مى فرمايد كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فرمود:
طلب العلم فريضة على كلّ مسلم، فاطلبو العلم فى مظانّه، و اقتبسوه من اهله، فانّ تعلمه لله تعالى حسنة و طلبه عبادة، و المذاكرة به تسبيح، و العمل به جهاد، و تعليمه من لايعلمه صدقة، و بذله لاهله قربةٌ الى الله...؛[8] طلب دانش بر هر مسلمانى لازم است، پس به جست وجوى آن بگرديد، و از اهلش اقتباس كنيد، به درستى كه ياد گرفتن علم براى خدا، حسنه و ثواب است، و طلب آن خود، عبادت است، و مذاكره ى آن حكم تسبيح گفتن دارد، و عمل به آن جهاد محسوب مى شود، و ياد دادن آن به ديگران صدقه است، و بخشش آن به كسانى كه اهل باشند، وسيله ى تقرّب به خداى متعال خواهد شد.
چه خوش سروده سعدى
صاحبدلى به مدرسه آمد زخانقاه *** بشكست عهد صحبت اهل طريق را
گفتم ميان عالم و عابد چه فرق بود *** تا اختيار كردى از آن اين فريق را
گفت او گليم خويش به در مى برد زموج *** وين سعى مى كند كه بگيرد غريق را
پی نوشتها:
[1]. سوره ى بقره، آيه ى 269.
[2]. سوره ى فاطر، آيه ى 28.
[3]. سوره ى زمر، آيه ى 9.
[4]. سفينة البحار، ج 6، ص 344.
[5]. جامع السعادات، ج 1، ص 111.
[6]. سفينة البحار، ج 6، ص 358، و نهج البلاغه، فيض الاسلام، ج 2، ص 1145.
[7]. جامع السعادات، ج 1، ص 112.
[8]. جامع السعادات، ج 1، ص 113.
منبع: سيد محمد على جزايرى (آل غفور)،دروس اخلاق اسلامى، مركز مطالعات و پژوهش هاى فرهنگى حوزه علميه


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.