دوشنبه، 22 اسفند 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

جزع و بى تابى نمودن در مصيبت ها و مشكلات و گرفتارى ها، نشانه چیست؟ راه تحصيل صبر و شكيبايى را بیان نمایید.


پاسخ :
جزع و بى تابى نمودن در مصيبت ها و مشكلات و گرفتارى ها، عبارت است از ناله و فرياد كشيدن و لباس پاره كردن و يا به خود زدن و گفتار ناشايست داشتن و امثال اينها كه كشف از ضعف ايمان و نفس انسانى مى كند و در حقيقت نارضايتى از تقديرات الهى است. رسول الله(صلى الله عليه وآله) فرمود:
انّ عِظم الجزاء مع عظم البلآء و انّ الله اذا احبّ قوماً ابتلاهم، فمن رضى فله الرضا و من سخط فله السخط[1]؛ پاداش بزرگ بر بلاى بزرگ است و به راستى هنگامى كه خدا مردمى را دوست داشته باشد، ايشان را به بلا مبتلا مى سازد؛ پس هر كس راضى باشد، خدا نيز از او راضى است و هر كس خشم كند، خدا نيز بر او خشم مى كند(و ناخشنود است).
و انسان عاقل و خردمند مى داند كه با جزع و فزع كردن هيچ سودى نمى برد، جز آن كه ضعف نفس خود را نشان مى دهد و موجب عذاب بيش تر و چه بسا موجب مرض و گرفتارى بيش تر خود شود و از طرفى، ثواب و اجر و پاداش خود را از بين مى برد و شايد اگر صبر كند و عقل و درك خود را به كار گيرد، براى او بهتر است؛ مثلا اگر مالى گم كرده يا دزد برده و امثال اين ها، اگر بى تابى كند، كم تر مى تواند فكر علاج و درمان باشد؛ يا اگر مريضىِ سخت داشته باشد، با صبر و تأنى بهتر مى تواند راه چاره و درمان را پيدا كند و خود را گم نكند كه بد بدتر نشود.
صبر و شكيبايى
ضد اين صفت، صبر و بردبارى و اطمينان نفس و ترك اضطراب و خود را گم نكردن است كه بسيار پسنديده و عاقلانه و موجب اجر و پاداش اخروى است. صبر انواع مختلف دارد: صبر بر طاعت و عبادت، صبر بر ترك گناه و معصيت و ميل به شهوت ها و صبر بر مصيبت و بلا. انصافاً صفت صبر از مراتب راقيه و موجب خير و بركت است، هم در دنيا و هم در آخرت. امير المؤمنين(عليه السلام)فرمود:
(وَ عَلَيْكُمْ بِالصَّبْرِ فَإِنَّ الصَّبْرَ مِنَ الْإِيمَانِ كَالرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ وَ لَا خَيْرَ فِي جَسَد لَا رَأْسَ مَعَهُ وَ لَا فِي إِيمَان لَا صَبْرَ مَعَهُ)؛[2] (در ضمن حديثى كه مى فرمايد به شما پنج سفارش مى كنم كه خيلى مهم است). بر شما باد به صبر و بردبارى. به راستى صبر نسبت به ايمان به منزله ى سر است نسبت به بدن؛ (زيرا تمام فضايل و كمالات از صبر تأثير پذيراست).
و هيچ خير و نيكى نيست در بدنى كه سر نداشته باشد و هيچ خيرى نيست در ايمانى كه صبر و شكيبايى همراه نداشته باشد. اگر تدبر و تأمل كنيد، مى بيند كه رسيدن به تمام كمالات انسانى ـ ايمانى، نياز به صبر و شكيبايى دارد، چه دنيايى چه آخرتى. اگر صبر نباشد، كى مؤمن مى تواند از خواب شيرين صبح براى نماز بيدار شود، يا پانزده ساعت در تابستان تشنه و گرسنه بماند، يا يك پنجم مالش را در راه خمس و يك دهم را در زكات پرداخت كند، يا مشكلات جسمى و روانى و مادّى حج را تحمّل و برداشت كند؟ اين ها صبر بر طاعت است. اگر صبر نباشد، كى مؤمن مى تواند از مال حرام دست بكشد، در مثل قمار و ربا و كم فروشى يا ترك زنا و غنا و دروغ و غيبت؟ اين ها صبر بر ترك معصيت است. اگر صبر نباشد، كى مى تواند بر فراق عزيزان و كسان و دوستان، از پدر و مادر و برادر و خواهر و غيره خود را گم نكند و كارى بر خلاف رضاى خدا انجام ندهد و اين مصيبت ها را تحمل نمايد؟ اين ها صبر بر بلا و مصيبت است.
راه تحصيل صبر و شكيبايى
راه به دست آوردن اين صفت حسنه، اوّل دقّت در اخبار و احاديث و داستان هايى است كه در شرافت صبر و اجر و پاداش آن وارد شده است، كه نمونه اى عرض شد، و بداند در عوض صبر، خداوند درجه و مقام و پاداش به او خواهد داد؛ دوّم اين كه فكر كند كه زمان صبر كوتاه و زودگذر است و بالاخره گرفتارى هرچه باشد تمام شدنى است.
(إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً)؛ به راستى براى هر مشكلى آسانى است؛ پس حتماً با مشكل آسانى است و در پى خواهد آمد.
بگذرد اين روزگار تلخ تر از زهر *** بار ديگر روزگار چون شكر آيد
صبر و ظفر هر دو دوستان قديم اند *** بر اثر صبر نوبت ظفر آيد
سوم آن كه دقّت كند كه بى صبرى يا جزع و فزع يا آه و ناله چه فايده و اثرى دارد؟ مگر مرده زنده مى شود؟ با بى تابى، جز آن كه بيش تر خود را اذيت كند، سودى نمى برد. بالاخره «المقدر كائن؛ آنچه مقدر است شدنى است».
آنچه نصيب است نه كم مى دهند *** گر نستانى به ستم مى دهند
چهارم آن كه در احوال بزرگان تأمل كند، از انبيا و ائمه و صالحين كه به چه بلاها و مصيبت هايى گرفتار شده و صبر كرده اند؛ امام حسن مجتبى(عليه السلام)به جناده فرمود:
ما منّا الاّ مسموم او مقتول؛[3] هيچ يك از ما نيست جز آن كه مسموم يا شهيد شديم.
و همين نشان سعادت و شرافت ايشان است. صبرِ بعضى از علما مثل مرحوم امام(قدس سره)بر مصيبت و مرگ مشكوكِ (شايد شهادت) مرحوم حاج سيد مصطفى، همه ديدند و نوشتند و گفتند كه انصافاً كم نظير بود.
هر كه در اين بزم مقرّب تر است *** جام بلا بيش ترش مى دهند
ناگفته نماند كه صبر و شكيبايى هيچ منافاتى با دل سوختن و اشك ريختن ندارد؛ چون گفتيم صبر عبارت است از تحمّل گرفتارى، و آه و ناله و شكوه نكردن و اظهار نارضايتى از خدا و كارهاى او ننمودن ولى شكستن دل و جارى شدن اشك مقتضاى طبع و احساس بشريت، بلكه حكايت از عطوفت و كمال ايمان است؛ لذا نقل شده است كه رسول اكرم(صلى الله عليه وآله) در مصيبت فرزندش ابراهيم، گريه كرد و اشك ريخت و فرمود:
العين تدمع و القلب يحزن و لا يقول ما يسخط الرب[4]؛ اشك جارى مى شود و دل مى سوزد و چيزى كه برخلاف رضاى خدا باشد نمى گويد.
و شايد اين همه روايت كه در فضيلت گريه بر مصائب امام حسين(عليه السلام) وارد شده است، يكى از جهات آن، تأسى جستن بر آن حضرت باشد، كه آن همه مصيبت را براى ترقّى دين مقدس اسلام تحمل كرد و جز رضاى خدا چيزى در نظر نداشت؛ پس ما هم كه افتخار پيروى از آن بزرگواران را داريم، بايد ياد بگيريم و دنباله رو آنان باشيم. حضرت امام رضا(عليه السلام) به ريّان بن شبيب فرمود:
يابن شبيب ان كنت باكياً لشىء فابك للحسين بن علىّ بن ابى طالب(عليهما السلام)فانّه ذبح كما يذبح الكبش[5]؛ پسر شبيب، اگر در هر مصيبتى بخواهى گريه كنى، بر مصيبت جدّم امام حسين(عليه السلام) گريه كن، چه آن كه او را مانند گوسفند سر بريدند.
اللّهم اجعل عاقبة امرنا خيراً بجاه محمّد و آله الطيبين الطاهرين
و للّه الحمد على كلّ نعمة و حال و صلّى الله على خير خلقه محمّد و آله
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته.
پی نوشتها:
[1]. جامع السعادات، ج 3، ص 224.
[2]. نهج البلاغه، محمد عبده، ج 2، ص 154، فيض الاسلام، ص 1113.
[3]. بحارالانوار، 44، ص 139.
[4]. جامع السعادات، ج 3، ص 241.
[5]. بحارالانوار، ج 44، ص 286.
منبع: دروس اخلاق اسلامى، سيد محمد على جزايرى (آل غفور)، مركز مطالعات و پژوهش هاى فرهنگى حوزه علميه


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.