دوشنبه، 22 اسفند 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

ويژگى هاى روان شناختى انسان در مرحله ى سنى نوجوانى و جوانى چيست؟ چرا تهاجم فرهنگى، بيش تر متوجه اين طبقه ى سنى است؟


پاسخ :
با توجه به مباحث رشد جسمانى و روانى، ويژگى هاى اين مرحله ى سنى را از مراحل قبل و بعد به خوبى مى توان تمييز داد.
نوجوان، از نظر رشد شناختى، دوره هاى حسىـ حركتى، و عمليات عينى را پشت سر مى گذارد و به شناخت انتزاعى دست مى يابد؛ يعنى كودك ديروز كه شناخت هايش مبتنى بر دريافت هاى حسى بود و اگر اسباب بازى اش را مخفى مى كردند، ديگر به دنبال آن نمى گشت و آن را غير موجود تلقى مى كرد، تبديل به نوجوان امروز شده است و با تكيه به اندوخته هاى حسى قبلى، و چه بسا فارغ از حواس فعلى خود، دست به تفكر انتزاعى مى زند و به طور مرتب، هر روز و هر ساعت، با سؤال هاى مختلف و كنج كاوى هاى متعدد درونى و بيرونى در همه ى جهات، رو به رو مى شود.[1] از نظر اخلاقى، در دوران كودكى اوّليه و ثانويه، كه اصطلاحاً آن را اخلاِ «پيش قراردادى» مى نامند، بر اساس خودگرايى و لذت گرايى عمل مى كرد و در نوجوانى كه اصطلاحاً مرحله ى «قراردادى» ناميده مى شود، رفتار او تابع سازگارهاى فردى و قوانين قراردادى است؛ از اين كه به او برچسب «دختر خوب و پسر خوب» زده شود خوشحال مى شود؛ و در انتهاى اين دوره، تعهّدات اجتماعى را مهم مى داند و كم كم متوجه اخلاِ خودپذيرفته گرديده، وارد اخلاِ فوِ قراردادى مى شود. در اين مرحله، ديگر تنبيه و پاداش و يا برچسب دختر يا پسر خوب برايش اهميت ندارد، بلكه وارد اخلاقى مى شود كه حداقل بر اساس نظم و قانون، يا بر اساس پيمان اجتماعى شكل گرفته است؛ و اين خود باعث بروز مسائل عاطفى و احساسى شديدى براى نوجوان مى شود.[2]
در رشد اجتماعى ـ سياسى نيز به مرحله ى خاصى مى رسد كه بايد تصميم گيرى كند، احساس بالندگى نمايد، به تدريج از خانواده جدا شود و احساس استقلال كند، در مسائل اجتماعى و سياسى نظر داشته باشد، رأى بدهد و حداقل، با شغل و تحصيل و ازدواج وارد جامعه شود.
از نظر رشد جسمانى و بلوغ هم، با مسائل خاصى رو به رو مى شود، تغييرات بيولوژيك و فيزيولوژيك، حاصل، و باعث ظهور و بروز علايم ثانويه ى جنسى مى شود؛ محتلم شدن و تغيير صدا در پسران، و رشد سينه ها و عادت ماهانه در دختران، روييدن مو، رشد سريع تر بدنى، و آشكار شدن ميل جنسى در هر دو، از پيامدها و نشانه هاى دوره ى بلوغ است؛ و همه ى اين تغييرات با وضعيت روحى فرد و آموزش هاى محيطى او در تعامل است و وضعيّت خاصى را براى هر فرد ايجاد، و اين طبقه ى سنى را از طبقات قبل و بعد، كاملا جدا مى سازد.
اگر چه در مقام تعليم و تعلّم و پژوهش، هر يك از اين ابعاد، جداگانه مورد بحث واقع مى شوند، ولى در عرصه ى وجود نوجوان، مجزاى از يكديگر عمل نمى كنند؛ بلكه يك رفتار كه از نوجوان سر مى زند، برآيند همه ى ويژگى هاى روان شناختى اوست كه به صورت يك رفتار، تجلّى پيدا مى كند. براى تحليل همان يك رفتار، بايد ويژگى هاى كلّى جوان و نوجوان را بشناسيم.
حال با توجه به آن ريشه ها و تحقيقات بنيادى، كه معمولا در مباحث رشد به آن پرداخته مى شود، برخى از ويژگى هاى روانى (شناختى، عاطفى، و رفتارى) نوجوان را كه بيش تر مى تواند در رفتار او بروز پيدا كند، بيان خواهيم كرد:
الف) از نظر عاطفى، در مقايسه با بزرگسال ، ثبات عاطفى كم ترى دارند؛ زودرنج و حساس اند و به محض اين كه خلاف انتظارى را مشاهده كنند، از عمق وجودشان متأثر مى شوند.
ب) اهميت بسيارى به هم سالان مى دهند؛ اگر مشكل خاصى برايشان ايجاد شود، ترجيح مى دهند كه از هم سالان كمك گرفته، از تأييد آنها برخوردار باشند؛ در عين حال مى دانند كه مخالفت با بزرگسالان، به نفع آنها نيست؛ چه اين كه از بعضى وابستگى هاى خود آگاه هستند.
بر اين اساس، نوجوان گاهى گرفتار تعارض مى شود؛ والدين و بزرگسالانى موفّق اند كه حتى المقدور، با خواسته هاى نوجوان مخالفت نكنند؛ و هرگاه مخالفت مى كنند، بتوانند با زبان و عواطف مناسب او، دليل مخالفت را به او تفهيم كنند؛ يعنى نوجوان بداند كه غير از ميل او يا والدين، ملاك و معيارى در كار است.
ج) انتقاد ناپذيرى و انتقاد گرى؛ به مقتضاى فعاليت زياد ذهنى، به هر جايى نظر دارند و اشكال ها را مى بينند و ابراز مى كنند؛ اما هنوز به واقع بينى هاى لازم و كافى دست نيافته اند. به كارهاى خود، نوعى تعلّق خاطر دارند و كم تر به خود اجازه ى فكر و انتقاد كردن به كارهاى خويش را مى دهند؛ انتقاد ديگران را هم وارد نمى دانند و نمى خواهند از منش و رفتار خود دست بردارند.
د) احساس فداكارانه در مبارزه با ظلم و دفاع از مظلوم؛ در اين جهت بسيار بلند مى انديشند و ايده آل گرا هستند؛ نيروى روانى و عاطفىِ بسيارِ آنان، نيروى جسمانى شان را نيز تحت كنترل گرفته، آن را افزايش مى دهد. هر جا ظلمى احساس كنند دوست دارند به مبارزه با آن بروند؛ محدوديت هاى موجود را تجربه نكرده اند و نمى خواهند آنها را بپذيرند. اين احساس بسيار ارزشمند است و ممكن است از آن استفاده ى صحيح يا باطل بشود.
هـ) دوست دارند افراد مهمى تلقى بشوند؛ لازم است خانواده ها و بزرگسالان، آنان را به رسميت بشناسند و احترام قايل باشند و اگر گاهى، از جهاتى، نظر آنها را تام نمى دانند، آنان را توجيه كنند و اگر در مواردى با آنها مخالفت كردند، از جهات ديگر جبران نمايند؛ اهميت نظراتشان را ابراز كنند و موقعيتى مناسب براى آنان در خانواده و فاميل به تصوير بكشند.
و) در برابر ناكامى ها، احساس يأس و نااميدى به آنها دست مى دهد؛ به علت كمى تجربه، هنوز نمى دانند كه يك شكست به معنى شكست هميشگى نيست؛ بزرگ ترها بايد ضمن تشويق و ايجاد شور و نشاط و واقع بينى، تجربيات خود را نيز به آنها منتقل كنند، تا آنها مجموع شكست و پيروزى و تلخ و شيرين زندگى را در يك چرخه ى منطقى و معقول ببينند.
ز) به وضع ظاهر و سر و لباس و آرايش و اندازه ى بدنى خود، بسيار اهميت مى دهند؛ اين ويژگى، فى نفسه خوب است و نبايد با آن مخالفت شود؛ اما اين ميل بايد با توجّه به واقعيات اطراف، مانند توانايى هاى مادّى، مطلوب يا نامطلوب بودن در بين دوستان و هم كلاسى ها، عرف اجتماعى و غيره ارضاء شود؛ پسر و دختر دبيرستانى، نبايد امكاناتى فراتر از متوسط هم شاگردى هاى خود را به نمايش بگذارند و براى خود و دوستان و مسئولان دبيرستان مشكل ايجاد كنند؛ هم چنين در همه ى محيط هاى اجتماعى ديگر نيز بايد در اين زمينه، اعتدال رعايت شود.
ح) حالات رؤيايى و عاشق پيشگى دارند؛ ذهن و قواى آنها متوجه دنياى وسيعِ اطراف مى شود، و قدرت تخيل آنان بسيار زياد است؛ آنچه را كه دوست دارند، اما امكان تجربه ى مستقيم و واقعى آن را ندارند، با حالتى خيال بافانه و به اميد فردايى آرمانى، براى خود به تصوير مى كشند؛ اين حالتى خوب و مبارك است و نبايد از چنين حالتى نگران بود؛ ولى بايد به اين رؤياها و عاشق پيشگى ها جهت داد. اگر خوبى ها با ساز و كارهاى صحيحى ارائه شوند، مى توانند موضوع عشق جوان و نوجوان باشند؛ مثلا ممكن است فردى عاشق امام خمينى(رحمهم الله) يا فلان شاعر عارف يا فلان مخترع و يا عاشق علم بشود؛ ولى اگر اين عشق درست هدايت نشود، متوجه موضوعات منفى، مثل هيپى گرى، بى بندوبارى و امثال اين ها مى شود.
ط) نگران آينده هستند؛ آينده ى شغلى، تحصيلى، اقتصادى، اخلاقى و جنبه هاى ديگر برايشان مهم است و اشتغال ذهنى ايجاد مى كند.
با توجه به اين ويژگى ها و حساسيت هاى روان شناختى، هجوم فرهنگى، بيش تر متوجه اين طبقه ى سنى مى شود. آنها نيرومند، تأثيرپذير و تأثيرگذارند؛ همانند ظرف هاى خالى، پر شدنى هستند، كنج كاو و به دنبال هويت مطلوب براى خودند و جمعيت آنها زياد است؛ از اين رو مهاجمان فرهنگى بيش تر به اين گروه توجه دارند.
پی نوشتها:
[1]. ر.ك: محمود منصور، روان شناسى ژنتيك، ص 98 ـ 116.
[2]. ر.ك: دفتر همكارى حوزه و دانشگاه، روان شناسى رشد با نگرش به منابع اسلامى، ج2.
منبع: جوانان و تهاجم فرهنگى، محمد كاويانى، مركز مطالعات و پژوهش هاى فرهنگى حوزه علميه (1382).


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما