پرسش :
مشكلات عينى اى كه نوجوانان و جوانان، به خصوص در جامعه ى ايران بدان مبتلا هستند كدامند و حلّ آنها چگونه ممكن است؟
پاسخ :
مشكلات عينى آن قدر روشن است كه نياز به ذكر ندارد؛ نوجوان و جوان از همان ابتدا كه وارد جامعه مى شود، يا نيازمند ادامه ى تحصيل است يا شغل؛ و در هر دو مورد با مشكل مواجه است. وضعيت كنكور و درصد كمِ پذيرش شوندگان، يك معضل بسيار جدى است؛ اگر پذيرفته نشود، از هم اكنون، و اگر پذيرفته شود، پس از فارغ التحصيلى و با نگرش و انتظارى متفاوت، به دنبال شغل است؛ و اين هم يك مشكل اساسى است. هماهنگ نبودن وضعيت تحصيلى با نيازهاى شغلى جامعه نيز يك مشكل ديگر است.
ازدواج و هزينه هاى سرسام آور آن كه به غلط مرسوم شده است، سدّ بزرگ ديگرى است كه قلب پاك نوجوان و جوان را مى آزارد و عبور از آن كارى بس عظيم است، مگر اين كه به سنت هاى غلط پشت كرده و با جسارت لازم، به فرهنگ آسان اسلامى عمل كند؛ البته بعضى افراد اين جسارت را دارند و چنين مى كنند. داشتن مسكن، نياز ديگرى است كه به نوبه ى خود آزارنده است.
در كنار اين ها فضاى آلوده ى جامعه از حيث اخلاقى و فراهم بودن زمينه هاى فساد نيز مشكلى است كه نوجوان با آن روبه رو است، ولى با قدر همت مى تواند آن را پشت سر بگذارد.
متأسفانه مشكلات عينى در جامعه آن قدر زياد است كه يك نوجوان و جوان، اگر غفلت كند، ناگهان متوجه مى شود كه بسيارى از عمر خود رادر گذر از پيچ و خم هاى فريبنده ى مادى، و بعضاً اجتناب ناپذير آن، گذرانده است، اما بهره ى معنوى چندانى نصيب او نشده، بلكه هميشه در تب و تاب گذران زندگى مادى با حداقل هاى مورد نياز بوده است و اين خسران زيادى براى خود فرد و جامعه است.
البته براى حل مشكلات نوجوانان و جوانان بايد به هر دو بعد نظرى و عملى توجه شود. اين موضوعات، بسيار در هم تنيده است؛ بايد تخصص ها و امكانات مختلف به خدمت گرفته شود و زمان زيادى نيز لازم دارد؛ نبايد انتظار حل يك ساله و چند ساله داشت؛ بلكه همان طور كه ريشه هاى مشكلات به گذشته هاى دور برمى گردد، راه حل ها نيز زمان كافى و برنامه ى دقيق مى طلبد كه همه ى آنها در تخصص مربى تربيتى و روان شناس نيست، بلكه نيازمند تركيب تخصص هاست؛ اما اين مطلب، توجيه كننده ى بى برنامگى هاى گذشته و فعلى نمى شود و در يك نگاه اجمالى به نظر مى رسد براى اين نوع مشكلات، توجّه به چند نكته ضرورى است:
1. نوجوانان و جوانان بايد به اين امر واقف باشند كه رشد جسمى و روانى آنها و گذر از مرحله اى كه در آن قرار دارند و وارد شدن در دوران بزرگ سالى امرى حتمى و غير قابل تغيير است و آنها خواه ناخواه اين دوره را سپرى خواهند كرد. طبيعى است كه بهترين راه برخورد با اين پديده ها، ايجاد آمادگى هرچه بهتر براى دوره هاى بعدى است. به عنوان مثال يك دختر جوان بايد بداند كه در آينده عهده دار مسئوليت سنگين ترى خواهد بود، يا معلمى خواهد بود در كلاس، يا مديرى در يك مدرسه، همسرى شايسته، مادرى مسئول و خلاصه عضوى از اعضاى تشكيل دهنده ى جامعه ى انسانى؛ و يك پسر جوان نيز بايد به همين ترتيب با آنچه در آينده به عهده ى اوست آشنا باشد؛ مثلاً به تشكيل زندگى، مديريت گروه هاى مختلف در اجتماع، انجام فعاليت هاى مهم و سرنوشت ساز در جامعه. روشن است كه وارد شدن به اين مراحل، بدون آمادگى قبلى با خطر شكست مواجه خواهد شد. بهترين شيوه در اين راستا، علاوه بر مطالعات و اندوخته هاى علمى خود فرد، توجه به تجربه ى ديگران، به خصوص پدر و مادر است، تا به كمك آنها بتواند با مشكلات موجود بر سر راه خود، با روشى مناسب تر روبه رو شده و آن را حل كند.
2. در مرحله ى بعد، براى حل نسبى اين قبيل مشكلات، بايد از دوران طفوليت و كودكى، دوران پيش از دبستان، دوران تربيت پذيرى در مدرسه و.... شروع كرد. در اين راستا دو گروه مهم بايد به مسئوليت خطير خود واقف باشند:
الف) والدين و خانواده
ب) اولياى امور در خارج از خانواده
پدر و مادر بايد به اين مهم توجه داشته باشند كه دوران رشد و فرايند تربيت فرزندشان از ابتداى تولد، بلكه حتى قبل از آن و در دوران جنينى شروع شده، تمام اعمال و رفتار و گفتار آنها در تربيت او مؤثر است. توجه به اين امر خطير لازم است؛ هم چنان كه پيامبر اكرم(ص) مى فرمايند:
كل مولود يولد على الفطرة، فان ابواه يهوّدانه و ينصّرانه و يمجسّانه؛ هر فرزندى براساس فطرت الهى يعنى پاك و منزه به دنيا مى آيد؛ اين پدر و مادرند كه او را به صورت يك انسان يهودى يا نصرانى يا مجوسى تربيت مى كنند.
آگاهى از همه ى ويژگى هاى رشدى فرزند، خودساختگى، رفتار درست، لقمه ى حلال، احترام به هم، پرهيز از خشونت، پرهيز از افراط در محبت و... وظايفى است كه پدر و مادر بايد به آن توجه داشته باشند و بدانند كه اين امور در حسن يا سوء تربيت او تأثير مستقيم دارد.
اما اولياى امور در خارج از خانه، رهبران و مسئولان و برنامه ريزان فرهنگى جامعه، بايد همانند پدر و مادرى دلسوز، تمام همّ خود را براى هدايت و تربيت هرچه صحيح تر قشر عظيم جوان و نوجوان مبذول داشته، آنها را سرمايه هاى بى بديلى بدانند كه تمام مقدّرات اجتماع را در آينده رقم خواهند زد. آنها بايد بدانند كه تصميم گيرى ها درباره ى اين قشر بايد با برنامه ريزى دقيق صورت گيرد؛ و لازمه ى آن در نظر گرفتن تمام ابعاد فردى و اجتماعى آنهاست. بايد گروه هاى باتجربه و متخصص در امور مختلف، متشكّل از روان شناسان، جامعه شناسان، اسلام شناسان متخصص و آگاه به زمان، متكفل اين امر عظيم باشند. تنها با در نظر داشتن اين امور مى توان تا حدى به آينده ى جوانان و نوجوانان اين مرز و بوم اميدوار بود و قدمى در راه حل مشكلات آنها برداشت.
منبع: جوانان و تهاجم فرهنگى، محمد كاويانى، مركز مطالعات و پژوهش هاى فرهنگى حوزه علميه (1382).
مشكلات عينى آن قدر روشن است كه نياز به ذكر ندارد؛ نوجوان و جوان از همان ابتدا كه وارد جامعه مى شود، يا نيازمند ادامه ى تحصيل است يا شغل؛ و در هر دو مورد با مشكل مواجه است. وضعيت كنكور و درصد كمِ پذيرش شوندگان، يك معضل بسيار جدى است؛ اگر پذيرفته نشود، از هم اكنون، و اگر پذيرفته شود، پس از فارغ التحصيلى و با نگرش و انتظارى متفاوت، به دنبال شغل است؛ و اين هم يك مشكل اساسى است. هماهنگ نبودن وضعيت تحصيلى با نيازهاى شغلى جامعه نيز يك مشكل ديگر است.
ازدواج و هزينه هاى سرسام آور آن كه به غلط مرسوم شده است، سدّ بزرگ ديگرى است كه قلب پاك نوجوان و جوان را مى آزارد و عبور از آن كارى بس عظيم است، مگر اين كه به سنت هاى غلط پشت كرده و با جسارت لازم، به فرهنگ آسان اسلامى عمل كند؛ البته بعضى افراد اين جسارت را دارند و چنين مى كنند. داشتن مسكن، نياز ديگرى است كه به نوبه ى خود آزارنده است.
در كنار اين ها فضاى آلوده ى جامعه از حيث اخلاقى و فراهم بودن زمينه هاى فساد نيز مشكلى است كه نوجوان با آن روبه رو است، ولى با قدر همت مى تواند آن را پشت سر بگذارد.
متأسفانه مشكلات عينى در جامعه آن قدر زياد است كه يك نوجوان و جوان، اگر غفلت كند، ناگهان متوجه مى شود كه بسيارى از عمر خود رادر گذر از پيچ و خم هاى فريبنده ى مادى، و بعضاً اجتناب ناپذير آن، گذرانده است، اما بهره ى معنوى چندانى نصيب او نشده، بلكه هميشه در تب و تاب گذران زندگى مادى با حداقل هاى مورد نياز بوده است و اين خسران زيادى براى خود فرد و جامعه است.
البته براى حل مشكلات نوجوانان و جوانان بايد به هر دو بعد نظرى و عملى توجه شود. اين موضوعات، بسيار در هم تنيده است؛ بايد تخصص ها و امكانات مختلف به خدمت گرفته شود و زمان زيادى نيز لازم دارد؛ نبايد انتظار حل يك ساله و چند ساله داشت؛ بلكه همان طور كه ريشه هاى مشكلات به گذشته هاى دور برمى گردد، راه حل ها نيز زمان كافى و برنامه ى دقيق مى طلبد كه همه ى آنها در تخصص مربى تربيتى و روان شناس نيست، بلكه نيازمند تركيب تخصص هاست؛ اما اين مطلب، توجيه كننده ى بى برنامگى هاى گذشته و فعلى نمى شود و در يك نگاه اجمالى به نظر مى رسد براى اين نوع مشكلات، توجّه به چند نكته ضرورى است:
1. نوجوانان و جوانان بايد به اين امر واقف باشند كه رشد جسمى و روانى آنها و گذر از مرحله اى كه در آن قرار دارند و وارد شدن در دوران بزرگ سالى امرى حتمى و غير قابل تغيير است و آنها خواه ناخواه اين دوره را سپرى خواهند كرد. طبيعى است كه بهترين راه برخورد با اين پديده ها، ايجاد آمادگى هرچه بهتر براى دوره هاى بعدى است. به عنوان مثال يك دختر جوان بايد بداند كه در آينده عهده دار مسئوليت سنگين ترى خواهد بود، يا معلمى خواهد بود در كلاس، يا مديرى در يك مدرسه، همسرى شايسته، مادرى مسئول و خلاصه عضوى از اعضاى تشكيل دهنده ى جامعه ى انسانى؛ و يك پسر جوان نيز بايد به همين ترتيب با آنچه در آينده به عهده ى اوست آشنا باشد؛ مثلاً به تشكيل زندگى، مديريت گروه هاى مختلف در اجتماع، انجام فعاليت هاى مهم و سرنوشت ساز در جامعه. روشن است كه وارد شدن به اين مراحل، بدون آمادگى قبلى با خطر شكست مواجه خواهد شد. بهترين شيوه در اين راستا، علاوه بر مطالعات و اندوخته هاى علمى خود فرد، توجه به تجربه ى ديگران، به خصوص پدر و مادر است، تا به كمك آنها بتواند با مشكلات موجود بر سر راه خود، با روشى مناسب تر روبه رو شده و آن را حل كند.
2. در مرحله ى بعد، براى حل نسبى اين قبيل مشكلات، بايد از دوران طفوليت و كودكى، دوران پيش از دبستان، دوران تربيت پذيرى در مدرسه و.... شروع كرد. در اين راستا دو گروه مهم بايد به مسئوليت خطير خود واقف باشند:
الف) والدين و خانواده
ب) اولياى امور در خارج از خانواده
پدر و مادر بايد به اين مهم توجه داشته باشند كه دوران رشد و فرايند تربيت فرزندشان از ابتداى تولد، بلكه حتى قبل از آن و در دوران جنينى شروع شده، تمام اعمال و رفتار و گفتار آنها در تربيت او مؤثر است. توجه به اين امر خطير لازم است؛ هم چنان كه پيامبر اكرم(ص) مى فرمايند:
كل مولود يولد على الفطرة، فان ابواه يهوّدانه و ينصّرانه و يمجسّانه؛ هر فرزندى براساس فطرت الهى يعنى پاك و منزه به دنيا مى آيد؛ اين پدر و مادرند كه او را به صورت يك انسان يهودى يا نصرانى يا مجوسى تربيت مى كنند.
آگاهى از همه ى ويژگى هاى رشدى فرزند، خودساختگى، رفتار درست، لقمه ى حلال، احترام به هم، پرهيز از خشونت، پرهيز از افراط در محبت و... وظايفى است كه پدر و مادر بايد به آن توجه داشته باشند و بدانند كه اين امور در حسن يا سوء تربيت او تأثير مستقيم دارد.
اما اولياى امور در خارج از خانه، رهبران و مسئولان و برنامه ريزان فرهنگى جامعه، بايد همانند پدر و مادرى دلسوز، تمام همّ خود را براى هدايت و تربيت هرچه صحيح تر قشر عظيم جوان و نوجوان مبذول داشته، آنها را سرمايه هاى بى بديلى بدانند كه تمام مقدّرات اجتماع را در آينده رقم خواهند زد. آنها بايد بدانند كه تصميم گيرى ها درباره ى اين قشر بايد با برنامه ريزى دقيق صورت گيرد؛ و لازمه ى آن در نظر گرفتن تمام ابعاد فردى و اجتماعى آنهاست. بايد گروه هاى باتجربه و متخصص در امور مختلف، متشكّل از روان شناسان، جامعه شناسان، اسلام شناسان متخصص و آگاه به زمان، متكفل اين امر عظيم باشند. تنها با در نظر داشتن اين امور مى توان تا حدى به آينده ى جوانان و نوجوانان اين مرز و بوم اميدوار بود و قدمى در راه حل مشكلات آنها برداشت.
منبع: جوانان و تهاجم فرهنگى، محمد كاويانى، مركز مطالعات و پژوهش هاى فرهنگى حوزه علميه (1382).