پرسش :
بعضي عقيده دارند: با تسامح و تساهل، برخي از احكام اسلام را ناديده بگيريم تا اسلام طرفدار بيشتري پيدا كند. آيا اين راه صحيح است؟
پاسخ :
اسلام، آب حيات و چشمهي زلالي است كه خداوند رحمان آن را براي سيراب نمودن تشنگان حقيقت و پروراندن نهال انسانيّت، از سرچشمهي فيض خود نازل كرده است. هر انساني كه به فطرت خود توجّه نمايد، آن را مطابق آرزوها و خواستههاي حقيقي خويش و تنها راه سعادت خود خواهد ديد. اگر كسي به هر دليل از اين آب حيات چشمپوشيد و به مرداب متعفّن و سراب هوسها دل بست، راه هدايت او، گلآلود نمودن چشمهي زلال دين نيست.
هرچه كه اسلام بيان كرده و هر حكمي، چه دربارهي فرد و چه در زمينهي اجتماع، صادر نموده است، ناظر به هدايت و اصلاح جنبهاي از شؤون حيات انساني است. رسالت اسلام، فراهم آوردن همهي زمينهها براي تعالي جان انسانهاست. يك حزب يا فرد قدرتطلب دنيا زده نيست كه به هر رنگي درآيد تا طرفدار پيدا كند. اسلام راه و برنامهي جامع و كامل دستيابي به سعادت است كه اگر بخشي از آن آسيب ببيند و يا ناديده گرفته شود، در واقع، خدشه در سعادت انسانها و لطمه به جنبهاي از كمال آنهاست. براي ايجاد گرايش نسبت به اسلام، راه اين نيست كه اين گوهر تابناك و سرمايهي عظيم را ناقص و مكدّر كنيم، بلكه بايد پردهي جهل را از چشم، و زنگار هوس را از دل زايل نماييم. اگر قرار باشد حكمي ناديده گرفته شود، تا افرادي به اسلام بگرايند، هر گروه از اين افراد از بخشي از احكام ناخرسندند، برخي حرمت شراب را نميخواهند، بعضي اختلاط زن و مرد را ميپسندند، عدّهاي به ربا خوردن خو گرفتهاند و همين طور نسبت به احكام كيفري و حقوق زنان و ... بدين ترتيب، با حذف اين احكام چه چيزي از مجموعهي دين باقي ميماند؟
در صدر اسلام، زماني كه پيامبر(ص) در نهايت سختي و فشار از جانب كفّار مكّه قرار داشت، گروهي نزد پيامبر(ص) آمدند و خواستار ناديده گرفتن برخي موارد شدند تا ايمان آورند و او را ياري كنند؛ پيامبر(ص) به سخن آنان توجّهي نكرد، آيه نازل شد كه:
به خاطر عصمتي كه به تو ارزاني كرديم به سخنان آنان توجّهي ننمودي و اگر فقط اندكي به خواست آنان متمايل شده بودي، دو برابر عذاب دنيا و آخرت را به تو ميچشانديم.[1]
كساني كه دم از تسامح و تساهل در احكام دين ميزنند، به دنبال اين نيستند كه اسلام طرفدار پيدا كند، بلكه ميخواهند با حذف احكام اسلام، جاهلانه يا مغرضانه، براي رسيدن به قدرت و رياست، شرايط اجتماعي ايجاد كنند تا برخي را به دنبال خود كشيده، طرفدار درست كنند؛ يا در راستاي هدف دشمنان اسلام، زمينهي رخنه و نفوذ دشمن را فراهم كنند.
اگر در دين كاستي و زشتي وجود ندارد، بايد علت عدم طرفداري از اسلام را بررسي كرد. يا تبليغات سوء دشمن، چهرهي ناصحيحي از اسلام ترسيم كرده است، كه بايد با تلاش علمي و رفع شبههها چهرهي واقعي اسلام را آشكار كرد. و يا اين كه برخي، دل در گرو هواهاي خويش دارند و دين را مخالف خواهش نفس خود مييابند و به همين جهت، نه تنها علاقهاي به برقراري نظام اسلامي ندارند، بلكه با انواع توطئهها سعي در براندازي آن دارند. در اين صورت، بايد ضمن فراهم كردن زمينهي استفادهي حلال از نعمتهاي الهي و ارضاي صحيح غرايز، از توطئههاي شيطاني پرده برداشت و توطئهگران را رسوا كرد و عملاً ثابت نمود كه راه سعادت انسان، اجراي كامل و صحيح قوانين متعالي اسلام است، تا در شرايط سالم اجتماعي، امكان تلاش عملي براي رها شدن از خواستههاي حيواني فراهم شود و همه با چشم عقل و دل، حقيقت زيباي اسلام را بيابند، واگر توصيهاي براي تسامح و تساهل داريم آن را براي دشمناني ذكر كنيم كه از لجاج و عناد و كينتوزي و ضربه زدن به دين فروگذار نميكنند.
پی نوشت:
[1]. سورهي اسراء (17)، آيهي 73.
منبع: دين و آزادي، آیت الله محمد تقي مصباح يزدي، نشر مركز مطالعات و پژوهشهاي فرهنگي حوزه علمیه (1381).
اسلام، آب حيات و چشمهي زلالي است كه خداوند رحمان آن را براي سيراب نمودن تشنگان حقيقت و پروراندن نهال انسانيّت، از سرچشمهي فيض خود نازل كرده است. هر انساني كه به فطرت خود توجّه نمايد، آن را مطابق آرزوها و خواستههاي حقيقي خويش و تنها راه سعادت خود خواهد ديد. اگر كسي به هر دليل از اين آب حيات چشمپوشيد و به مرداب متعفّن و سراب هوسها دل بست، راه هدايت او، گلآلود نمودن چشمهي زلال دين نيست.
هرچه كه اسلام بيان كرده و هر حكمي، چه دربارهي فرد و چه در زمينهي اجتماع، صادر نموده است، ناظر به هدايت و اصلاح جنبهاي از شؤون حيات انساني است. رسالت اسلام، فراهم آوردن همهي زمينهها براي تعالي جان انسانهاست. يك حزب يا فرد قدرتطلب دنيا زده نيست كه به هر رنگي درآيد تا طرفدار پيدا كند. اسلام راه و برنامهي جامع و كامل دستيابي به سعادت است كه اگر بخشي از آن آسيب ببيند و يا ناديده گرفته شود، در واقع، خدشه در سعادت انسانها و لطمه به جنبهاي از كمال آنهاست. براي ايجاد گرايش نسبت به اسلام، راه اين نيست كه اين گوهر تابناك و سرمايهي عظيم را ناقص و مكدّر كنيم، بلكه بايد پردهي جهل را از چشم، و زنگار هوس را از دل زايل نماييم. اگر قرار باشد حكمي ناديده گرفته شود، تا افرادي به اسلام بگرايند، هر گروه از اين افراد از بخشي از احكام ناخرسندند، برخي حرمت شراب را نميخواهند، بعضي اختلاط زن و مرد را ميپسندند، عدّهاي به ربا خوردن خو گرفتهاند و همين طور نسبت به احكام كيفري و حقوق زنان و ... بدين ترتيب، با حذف اين احكام چه چيزي از مجموعهي دين باقي ميماند؟
در صدر اسلام، زماني كه پيامبر(ص) در نهايت سختي و فشار از جانب كفّار مكّه قرار داشت، گروهي نزد پيامبر(ص) آمدند و خواستار ناديده گرفتن برخي موارد شدند تا ايمان آورند و او را ياري كنند؛ پيامبر(ص) به سخن آنان توجّهي نكرد، آيه نازل شد كه:
به خاطر عصمتي كه به تو ارزاني كرديم به سخنان آنان توجّهي ننمودي و اگر فقط اندكي به خواست آنان متمايل شده بودي، دو برابر عذاب دنيا و آخرت را به تو ميچشانديم.[1]
كساني كه دم از تسامح و تساهل در احكام دين ميزنند، به دنبال اين نيستند كه اسلام طرفدار پيدا كند، بلكه ميخواهند با حذف احكام اسلام، جاهلانه يا مغرضانه، براي رسيدن به قدرت و رياست، شرايط اجتماعي ايجاد كنند تا برخي را به دنبال خود كشيده، طرفدار درست كنند؛ يا در راستاي هدف دشمنان اسلام، زمينهي رخنه و نفوذ دشمن را فراهم كنند.
اگر در دين كاستي و زشتي وجود ندارد، بايد علت عدم طرفداري از اسلام را بررسي كرد. يا تبليغات سوء دشمن، چهرهي ناصحيحي از اسلام ترسيم كرده است، كه بايد با تلاش علمي و رفع شبههها چهرهي واقعي اسلام را آشكار كرد. و يا اين كه برخي، دل در گرو هواهاي خويش دارند و دين را مخالف خواهش نفس خود مييابند و به همين جهت، نه تنها علاقهاي به برقراري نظام اسلامي ندارند، بلكه با انواع توطئهها سعي در براندازي آن دارند. در اين صورت، بايد ضمن فراهم كردن زمينهي استفادهي حلال از نعمتهاي الهي و ارضاي صحيح غرايز، از توطئههاي شيطاني پرده برداشت و توطئهگران را رسوا كرد و عملاً ثابت نمود كه راه سعادت انسان، اجراي كامل و صحيح قوانين متعالي اسلام است، تا در شرايط سالم اجتماعي، امكان تلاش عملي براي رها شدن از خواستههاي حيواني فراهم شود و همه با چشم عقل و دل، حقيقت زيباي اسلام را بيابند، واگر توصيهاي براي تسامح و تساهل داريم آن را براي دشمناني ذكر كنيم كه از لجاج و عناد و كينتوزي و ضربه زدن به دين فروگذار نميكنند.
پی نوشت:
[1]. سورهي اسراء (17)، آيهي 73.
منبع: دين و آزادي، آیت الله محمد تقي مصباح يزدي، نشر مركز مطالعات و پژوهشهاي فرهنگي حوزه علمیه (1381).