يکشنبه، 28 اسفند 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

اگر به كثرت گرايى دينى معتقد نباشيم، آيا به صفت هادى بودن خداوند متعال خدشه وارد نمى شود؟[1]


پاسخ :
ابتدا توجه كنيم كه كثرت گرايى دينى يا پلوراليسم دينى چيست و چه ارتباطى با صفتِ هادى بودن خداوند دارد. امروزه منظور از پلوراليسم دينى اين است كه حقيقت مطلق و نجات و رستگارى را منحصر در يك دين و مذهب و پيروى از شريعت و آيين خاصى ندانيم؛ بلكه «حقيقت مطلق» را مشترك ميان همه ى اديان و مذاهب بدانيم و همه را جلوه هايى گوناگون از «حق مطلق» بشماريم[2]. جان هيك (Jhon hick) كه قائل به اين نظر است مى گويد: اديان گوناگون همگى مى توانند مايه ى رستگارى، رهايى يا كمال نفس پيروان خود شوند[3]. پلوراليست هاى دينى به وسعت پهنه ى هدايت و سعادت و عدم انحصار آن، به افراد خاصى كه خود را مؤمن مى خوانند معتقدند و بهره اى از نجات، سعادت و حقّانيّت را براى غير مؤمنين قائل مى شوند[4].
البته معانى ديگرى از كثرت گرايى دينى هم گفته شده كه مورد بحث ما نيست.
براى اثبات كثرت گرايى دينى، به اسم «هادى» خداوند متعال استدلال شده است؛ به اين صورت كه با توجه به اين صفت، خداوند متعال، «هادى» يعنى هدايت كننده ى انسان ها است، اگر از ميان ميلياردها انسان، تنها اقليّت بسيار كم شيعيان اثنا عشرى را هدايت يافته بدانيم و بقيه را گم راه و كافر بشماريم، پس هدايت گرى خداوند كجا تحقّق يافته است و نعمت عام هدايت او، بر سر چه كسانى سايه افكنده است و اسم هادىِ حقّ در كجا متجلّى شده است؟ در نتيجه براى اين كه صفت هادى خداوند بدون خدشه باقى بماند، بايد به پلوراليسم دينى معتقد شويم تا همه ى انسان ها هدايت شده باشند[5].
در جواب مى گوييم: در اين كه هدايت الهى، شامل و واسع است شكى نيست. خداوند پيامبران را كه مظاهر هدايت او بوده اند، براى همه ى بشر فرستاده است؛ ولى لازمه ى عموميت هدايت اين نيست كه همه ى افراد بشر، هدايت شوند؛ زيرا فرض اين است كه انسان بر خلاف فرشتگان و حيوانات، موجودى انتخاب گر و تصميم گيرنده است. او مى تواند ديدگان عقل و ضمير خود را بگشايد و از نور هدايت الهى بهره مند شود و نيز مى تواند چشم خرد و دل خويش را فرو بندد و دل به غرايز و لذايذ مادى بدهد و خود را از مزاياى هدايت حقّ محروم سازد. خداوند متعال در آيه ى 3 سوره ى انسان مى فرمايد: (إِنّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ إِمّا شاكِراً وَ إِمّا كَفُوراً)[6]؛ ما راه را به انسان نشان داديم، خواه شاكر باشد (و پذيرا گردد) يا ناسپاس.
آرى، گرچه خداوند در آيه ى 31 سوره ى فرقان مى فرمايد: (...وَ كَفى بِرَبِّكَ هادِياً وَ نَصِيراً) و خداوند را هادى و هدايت كننده معرفى مى كند، اما در آيات متعددى از جمله آيه ى 54 سوره ى حج مى فرمايد: (وَ إِنَّ اللّهَ لَهادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلى صِراط مُسْتَقِيم)؛ خداوند ايمان آورندگان را به صراط مستقيم هدايت مى كند. پس هادى بودن خداوند به معناى هدايت شدن همه ى انسان ها نيست و در آيه ى 23 سوره ى زمر تصريح مى فرمايد: (ذلِكَ هُدَى اللّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللّهُ فَما لَهُ مِنْ هاد). پس هدايت انسان اجبارى نيست و انحراف و گم راهى اكثريت افراد بشر، با عموميت هدايت واسعه ى الهى منافات ندارد؛ زيرا هدايت خداوند سبب است و مكانيسم آن، اراده و اختيار انسان است و تنها كسانى از مشعل هدايت حقّه بهره مند شده اند كه دل به آن سپرده اند و آن را فرا راه زندگى خويش قرار داده اند. هدايت اختيارى، دو ركن دارد[7]: يك ركنِ آن از سوى خداست و هادى بودن خدا، اشاره به اين ركن است و ركنِ ديگر فعلِ بشر است. قرآن كريم در آيات متعدّدى مى فرمايد: بيش ترِ مردم هدايت نمى يابند؛ از جمله آيه ى 103 سوره ى يوسف: (وَ ما أَكْثَرُ النّاسِ وَ لَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنِينَ). و علت هدايت نشدن، سوء اختيار خودشان بوده است. و اگر معناى هادى بودنِ خداوند متعال اين بود كه تمام انسان ها به اجبار هدايت شوند، ديگر ثواب و عقاب، پيش رفت و تكاملِ بشر و اختيارِ انسان بى معنا مى بود؛ به عبارت ديگر، اين استدلال مبتنى بر اين پيش فرض است كه هادى بودن خداوند، مستلزم هدايت شدن تمام افراد بشر است؛ در حالى كه قرآن مى فرمايد: خداوند ظالمين، فاسقين و... را هدايت نمى كند؛[8] يعنى اين افراد به خاطر ظلمشان هدايت الهى را نمى پذيرند.
كثرت گرايى دينى يعنى تمام اديان به نوعى حقّانيّت دارند و با پيروى از هر كدام مى توان به هدايت و سعادت دست يافت. چون خداوند هادى و هدايت كننده است؛ پس براى اين كه هدايت شاملِ همه باشد و تمام انسان ها هدايت شده باشند، بايد تمام اديان را بر حقّ بدانيم؛ يعنى پلوراليسم دينى.
اما اين استدلال صحيح نيست؛ چون هادى بودن خداوند به دليل آيات قرآن به معناى هدايت شدن تمام انسان ها نيست، بلكه تنها به معناى هدايت شدن انسان هايى است كه ايمان بياورند و با اختيارِ خود راه راست را برگزينند. خداوند متعال براى هدايت آن ها اسباب لازم (عقل و انبيا و كتاب هاى آسمانى) را آماده كرده و آن ها را يارى مى كند. هدايت انسان اجبارى نيست.
پی نوشتها:
[1]. محقق: محمد رضا موسوى فراز، كارشناس ارشد دين شناسى.
[2]. على ربانى گلپايگانى، كتاب نقد: كالبد شكافى و پلوراليسم دينى، سال اوّل، شماره ى 4.
[3]. مايكل پترسون و ديگران، همان، ص 406.
[4]. عبدالكريم سروش، كيان: صراط هاى مستقيم، 36، ص 13.
[5]. على ربانى گلپايگانى، همان، ص 164.
[6] . همان، ص 166.
[7]. همان، ص 166.
[8]. از جمله آيه ى 258 سوره ى بقره (وَ اللّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظّالِمِينَ)؛ خداوند ظالمين را هدايت نمى كند و آيه ى 264 سوره ى بقره؛ آيه ى 86 سوره ى آل عمران؛ آيه ى 51 سوره ى مائده؛ آيات 67 و 108 سوره ى مائده و...
و نيز ر.ك: كتاب نقد: چهارده استدلال مخدوش به نفع تساوى اديان، سال اوّل، شماره ى 4، صص 315 - 317؛ عبدالحسين خسرو پناه، كتاب نقد: نگاهى درون دينى به پلوراليسم دينى، همان، ص 261 - 262؛ محمد تقى مصباح يزدى، پرسش ها و پاسخ ها، ج 4، (قم: مؤسسّه ى آموزشى پژوهشى امام خمينى؛، 1379).
منبع: پلوراليسم دينى ، رضا مصطفى لو، نشر مركز مطالعات و پژوهشهاى فرهنگى حوزه علميه (1380).


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.