پرسش :
آيا مرگ پايان زندگى است، يا انسان بعد از مرگ به حيات خود ادامه مى دهد؟
پاسخ :
انسان با مرگ از بين نمى رود، بلكه حياتى نو را آغاز مى كند. اگر مرگ را به معناى تعطيل شدن تحريكات قواى ادراكى و حسّى بدانيم، مرگ چيزى جز «فقدان» نخواهد بود؛ چرا كه با مرگ تمام اندام و اعضاى بدنِ آدمى از جنبش و حركت بازمى ايستد و ديگر قدرتى براى حركت دادن دست و پا و چشم و... براى او نمى ماند و اين چيزى جز عدم و فنا نخواهد بود؛ پس موت و مرگ از اين مَنظر، امرى عدمى است و پايان حيات انسان محسوب مى شود.
امّا مى توان از مَنظرى ديگر به مرگ نگريست و آن نه مرگ بدن، بلكه انتقال آدمى (روح و نفس او) به جهان ديگر است كه در اين صورت مرگ امرى وجودى خواهد بود؛ چرا كه آدمى به حيات خود در جهان ديگرى ادامه مى دهد، البته با خصوصياتى متفاوت با جهان مادى.
لذا قرآن كريم فرشتگانى را براى مرگ انسان مأمور مى كند تا اين امر وجودى را تحقق ببخشند. همان گونه كه فرشتگانى مأمور رساندن وحى به پيامبران اند، فرشتگانى هم مأمور قبض روح انسان هستند. در حقيقت فرشتگان كارگزاران پروردگارند. در يك مرحله حيات را به انسان مى دهند كه امرى است وجودى و در مرحله ى ديگر ممات و مرگ را براى انسان رقم مى زنند كه باز هم امرى است وجودى؛ چون مرگى كه توسط فرشتگان محقق مى شود انتقالى بيش نيست.[1]
پی نوشتها:
[1]. ر.ك: جعفر سبحانى، منشور جاويد، ج 9، ص 210 ـ 211 و الالهيات، ج 4، ص 222 و مرتضى مطهرى، مجموعه آثار، ج 4، ص 51.
منبع: مرگ، واقعيت ناشناخته، محسن ميرزاپور، نشر انتشارات مركز مديريت حوزه علميه قم (1383).
انسان با مرگ از بين نمى رود، بلكه حياتى نو را آغاز مى كند. اگر مرگ را به معناى تعطيل شدن تحريكات قواى ادراكى و حسّى بدانيم، مرگ چيزى جز «فقدان» نخواهد بود؛ چرا كه با مرگ تمام اندام و اعضاى بدنِ آدمى از جنبش و حركت بازمى ايستد و ديگر قدرتى براى حركت دادن دست و پا و چشم و... براى او نمى ماند و اين چيزى جز عدم و فنا نخواهد بود؛ پس موت و مرگ از اين مَنظر، امرى عدمى است و پايان حيات انسان محسوب مى شود.
امّا مى توان از مَنظرى ديگر به مرگ نگريست و آن نه مرگ بدن، بلكه انتقال آدمى (روح و نفس او) به جهان ديگر است كه در اين صورت مرگ امرى وجودى خواهد بود؛ چرا كه آدمى به حيات خود در جهان ديگرى ادامه مى دهد، البته با خصوصياتى متفاوت با جهان مادى.
لذا قرآن كريم فرشتگانى را براى مرگ انسان مأمور مى كند تا اين امر وجودى را تحقق ببخشند. همان گونه كه فرشتگانى مأمور رساندن وحى به پيامبران اند، فرشتگانى هم مأمور قبض روح انسان هستند. در حقيقت فرشتگان كارگزاران پروردگارند. در يك مرحله حيات را به انسان مى دهند كه امرى است وجودى و در مرحله ى ديگر ممات و مرگ را براى انسان رقم مى زنند كه باز هم امرى است وجودى؛ چون مرگى كه توسط فرشتگان محقق مى شود انتقالى بيش نيست.[1]
پی نوشتها:
[1]. ر.ك: جعفر سبحانى، منشور جاويد، ج 9، ص 210 ـ 211 و الالهيات، ج 4، ص 222 و مرتضى مطهرى، مجموعه آثار، ج 4، ص 51.
منبع: مرگ، واقعيت ناشناخته، محسن ميرزاپور، نشر انتشارات مركز مديريت حوزه علميه قم (1383).