پرسش :
آيا اعتقاد به جنّ نشانه متأثر شدن قرآن از فرهنگ اعراب نيست؟
پاسخ :
طرفداران نظريه رسوخ فرهنگ عصرى در قرآن، موجودات ماوراء طبيعت را دست آويز استدلال خود قرار داده اند و گفته اند:
پيش از اسلام، اعتقادات خرافى در بين مردم رواج داشت كه از جمله ى آن ها اعتقاد به جنّ و ديو مى باشد؛ قرآن نيز اين فرهنگ خرافى را پذيرفته است؛ حتّى سوره اى به نام «جنّ» در قرآن آمده است، حال آن كه بعيد است علم به وجود جنّ قائل شود.[1]
بررسى و نقد شبهه
شايد اين نكته كه يكى از طوايف عرب، به نام «بنومليح» ـ شعبه اى از قبيله خزاعه ـ جن را مى پرستيدند[2]، شبهه كنندگان را به چنين سخنى وادار كرده كه جن جزو فرهنگ خرافى اعراب بوده، قرآن از آن تأثير پذيرفته است.
«جَنّ» به معناى، مستور بودن از حواس است؛[3] و به نوعى از خلقت اطلاق مى شود كه از حواس ظاهرى ما پنهان است و قرآن از آن سخن به ميان آورده است.[4] جن ها زندگى و مرگ دارند و مانند انسان مبعوث مى شوند.[5] جن ها، مذكّر و مؤنث دارند و نسل آن ها بسيارند.[6] آن ها نيز مانند انسان، تكليف و مؤمن و كافر[7] دارند.[8] «جن» در قرآن، 22 بار و «جان» 7 بار و «جَنّه» 5 بار تكرار شده است.
علوم تجربى، نمى تواند درباره جن كه بيرون از تجربه آزمايشگاهى است، نظر بدهد، ولى هنوز نظريه قطعى بر عدم وجود آن نداده و آن را انكار نكرده است.
قرآن همواره حقايق و واقعيت ها را بيان كرده است و جن نيز جزئى از واقعيت هاى عالم خلقت هستند كه در قرآن از آن ها سخن به ميان است؛[9]افزون بر آن، گزارش هاى بسيار زيادى از رؤيت جن ها و ارتباط انسان با آن، در دست است كه انكارناپذير مى باشد.
پی نوشتها:
[1]. ر.ك: بينات، ش 5، ص76.
[2]. تفسير نمونه، ج 5، ص 376.
[3]. مفردات راغب، واژه جن.
[4]. حجر، 27.
[5]. احقاف، 18.
[6]. جن، 6.
[7]. ذاريات، 56.
[8]. سيدمحمد حسين طباطبايى، المخلوقات خفيه فى القرآن، ص 37.
[9]. «و لا يَأتيه الباطِل مِن بَينِ يَدَيه»؛ صافات، 42.
منبع: بررسى شبهات قرآن و فرهنگ زمانه، حسن رضا رضايى، نشر انتشارات مركز مديريت حوزه علميه (1382).
طرفداران نظريه رسوخ فرهنگ عصرى در قرآن، موجودات ماوراء طبيعت را دست آويز استدلال خود قرار داده اند و گفته اند:
پيش از اسلام، اعتقادات خرافى در بين مردم رواج داشت كه از جمله ى آن ها اعتقاد به جنّ و ديو مى باشد؛ قرآن نيز اين فرهنگ خرافى را پذيرفته است؛ حتّى سوره اى به نام «جنّ» در قرآن آمده است، حال آن كه بعيد است علم به وجود جنّ قائل شود.[1]
بررسى و نقد شبهه
شايد اين نكته كه يكى از طوايف عرب، به نام «بنومليح» ـ شعبه اى از قبيله خزاعه ـ جن را مى پرستيدند[2]، شبهه كنندگان را به چنين سخنى وادار كرده كه جن جزو فرهنگ خرافى اعراب بوده، قرآن از آن تأثير پذيرفته است.
«جَنّ» به معناى، مستور بودن از حواس است؛[3] و به نوعى از خلقت اطلاق مى شود كه از حواس ظاهرى ما پنهان است و قرآن از آن سخن به ميان آورده است.[4] جن ها زندگى و مرگ دارند و مانند انسان مبعوث مى شوند.[5] جن ها، مذكّر و مؤنث دارند و نسل آن ها بسيارند.[6] آن ها نيز مانند انسان، تكليف و مؤمن و كافر[7] دارند.[8] «جن» در قرآن، 22 بار و «جان» 7 بار و «جَنّه» 5 بار تكرار شده است.
علوم تجربى، نمى تواند درباره جن كه بيرون از تجربه آزمايشگاهى است، نظر بدهد، ولى هنوز نظريه قطعى بر عدم وجود آن نداده و آن را انكار نكرده است.
قرآن همواره حقايق و واقعيت ها را بيان كرده است و جن نيز جزئى از واقعيت هاى عالم خلقت هستند كه در قرآن از آن ها سخن به ميان است؛[9]افزون بر آن، گزارش هاى بسيار زيادى از رؤيت جن ها و ارتباط انسان با آن، در دست است كه انكارناپذير مى باشد.
پی نوشتها:
[1]. ر.ك: بينات، ش 5، ص76.
[2]. تفسير نمونه، ج 5، ص 376.
[3]. مفردات راغب، واژه جن.
[4]. حجر، 27.
[5]. احقاف، 18.
[6]. جن، 6.
[7]. ذاريات، 56.
[8]. سيدمحمد حسين طباطبايى، المخلوقات خفيه فى القرآن، ص 37.
[9]. «و لا يَأتيه الباطِل مِن بَينِ يَدَيه»؛ صافات، 42.
منبع: بررسى شبهات قرآن و فرهنگ زمانه، حسن رضا رضايى، نشر انتشارات مركز مديريت حوزه علميه (1382).