پرسش :
چه گروه هايى از اهل ذمّه از پرداخت جزيه استثنا شده اند؟
پاسخ :
چند گروه از ذمّيان ـ درعين بهره مندى از جميع مزايا و حقوق قرارداد ذمّه ـ از دادن جزيه معاف اند كه عبارت اند از:
اطفال و افراد نابالغ كه تابع پدران خود هستند، زنان به تبعيّت از شوهران خود ـ از مزاياى قرارداد ذمّه بهره مند مى گردند ـ[1] زنان و دختران بى همسر، مستمندان، پيرمردان، فقرا، افراد نابينا و زمين گير، بيماران بى بضاعت، راهب ها و ديرنشينان كه از راه صدقات زندگى مى كنند، كشيشان و ساير روحانيون و افرادى كه به كار عبادت پرداخته اند و ديوانگان و كسانى كه مشاعر خود را از دست داده و يا بر اثر ضعف ادراك و تشخيص، جزء ابلهان محسوب مى شوند.
هم چنين افراد ديگرى نيز از پرداخت جزيه معاف اند:
1. در صورتى كه معاف نمودن گروه هاى يهودى يا مسيحى و يا زردشتى موجب زياد شدن علاقه ى آنها به اسلام و پيوستن به صفوف مسلمين شود و الزام آنها بر دادن جزيه تمايل آنان را به دشمنان برانگيزد، اينان از پرداخت جزيه معاف اند.
2. هر وقت مسلمانان ديگر قادر بر انجام مسئوليت هاى قرارداد ذمّه نباشند، پرداخت جزيه از ذمّيان منتفى مى شود.
3. اگر مسلمانان به كمك نظامى اهل ذمّه نياز پيدا كردند، طى يك پيمان مشترك دفاعى از پرداخت جزيه معاف مى شوند.
4. هر فردى از اهل ذمّه اگر شهادتين (شهادت بر يگانگى خداوند و بر بعثت پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) از جانب او) را بگويد و مسلمان شود از پرداخت جزيه معاف مى گردد؛ زيرا اسلام آنچه را مربوط به ماقبل اسلام است بى اثر مى كند و از بين مى برد[2] (الاسلام يَجُبُّ ما قبله).
5. فوت ذمّى، قبل از فرارسيدن موعدِ مقرّرِ پرداخت جزيه، موجب اسقاط جزيه مى شود.
قابل ذكر است براى اين كه ارزش انسانىِ اين پيمان براى اهل ذمّه و بى ارزشى منافع مالى و مادى آن براى مسلمين روشن شود، كافى است به كيفيت پيمان هاى نظامى و دفاعىِ دنياى امروز نظرى بيفكنيم. در دنياى امروز، غرامت و عوض مالى به مقدار شگفت انگيزى از دولتى كه بايد طبق پيمان، مورد حمايت نظامى قرار گيرد، دريافت مى شود.
چه بسا دولتى كه بايد مورد حمايت قرار گيرد منابع سرشار زيرزمينى خود از قبيل نفت، معادن و... را در پاى اين پيمان از دست مى دهد و احياناً به بهانه ى دفاع، از طرف نيروهاى دولت متعهّد! اشغال مى گردد و خودش خطر بزرگى براى كشور كوچك هم پيمان محسوب مى شود. تنها فايده ى اين پيمان هاى نظامى و دفاعى اين بود كه در بسيارى از اوقات، در مواقعى كه كشور متعهّد بزرگ در خطر حمله و تجاوز قرار مى گرفت، كشور هم پيمان را سپربلاى خود قرار مى داد و در برخى موارد، موجوديّت خود را به قيمت نابودى آن حفظ مى نمود. استعمار به شكل سابقش از بين رفته و به صورت هاى ديگر، از جمله در زير ماسك فريبنده ى پيمان هاى نظامى و دفاعى نه تنها پايدار مانده، بلكه بر قدرت و خطر آن نيز افزوده شده است».[3]
پی نوشتها:
[1]. ابن قدامه، المغنى، ش10، ص581 به بعد، به نقل از ابن قيّم،احكام اهل الذمّه.
[2]. ناصر مكارم شيرازى، القواعد الفقهيّه، ج 2، ص 171 ـ 188.
[3]. ر.ك: عباسعلى عميد زنجانى، حقوق اقليّتها، ص 119ـ 141.
منبع: اسلام و اقليّت هاى مذهبى، محمد باقر طاهرى، انتشارات مركز مديريت حوزه علميه قم (1384).
چند گروه از ذمّيان ـ درعين بهره مندى از جميع مزايا و حقوق قرارداد ذمّه ـ از دادن جزيه معاف اند كه عبارت اند از:
اطفال و افراد نابالغ كه تابع پدران خود هستند، زنان به تبعيّت از شوهران خود ـ از مزاياى قرارداد ذمّه بهره مند مى گردند ـ[1] زنان و دختران بى همسر، مستمندان، پيرمردان، فقرا، افراد نابينا و زمين گير، بيماران بى بضاعت، راهب ها و ديرنشينان كه از راه صدقات زندگى مى كنند، كشيشان و ساير روحانيون و افرادى كه به كار عبادت پرداخته اند و ديوانگان و كسانى كه مشاعر خود را از دست داده و يا بر اثر ضعف ادراك و تشخيص، جزء ابلهان محسوب مى شوند.
هم چنين افراد ديگرى نيز از پرداخت جزيه معاف اند:
1. در صورتى كه معاف نمودن گروه هاى يهودى يا مسيحى و يا زردشتى موجب زياد شدن علاقه ى آنها به اسلام و پيوستن به صفوف مسلمين شود و الزام آنها بر دادن جزيه تمايل آنان را به دشمنان برانگيزد، اينان از پرداخت جزيه معاف اند.
2. هر وقت مسلمانان ديگر قادر بر انجام مسئوليت هاى قرارداد ذمّه نباشند، پرداخت جزيه از ذمّيان منتفى مى شود.
3. اگر مسلمانان به كمك نظامى اهل ذمّه نياز پيدا كردند، طى يك پيمان مشترك دفاعى از پرداخت جزيه معاف مى شوند.
4. هر فردى از اهل ذمّه اگر شهادتين (شهادت بر يگانگى خداوند و بر بعثت پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) از جانب او) را بگويد و مسلمان شود از پرداخت جزيه معاف مى گردد؛ زيرا اسلام آنچه را مربوط به ماقبل اسلام است بى اثر مى كند و از بين مى برد[2] (الاسلام يَجُبُّ ما قبله).
5. فوت ذمّى، قبل از فرارسيدن موعدِ مقرّرِ پرداخت جزيه، موجب اسقاط جزيه مى شود.
قابل ذكر است براى اين كه ارزش انسانىِ اين پيمان براى اهل ذمّه و بى ارزشى منافع مالى و مادى آن براى مسلمين روشن شود، كافى است به كيفيت پيمان هاى نظامى و دفاعىِ دنياى امروز نظرى بيفكنيم. در دنياى امروز، غرامت و عوض مالى به مقدار شگفت انگيزى از دولتى كه بايد طبق پيمان، مورد حمايت نظامى قرار گيرد، دريافت مى شود.
چه بسا دولتى كه بايد مورد حمايت قرار گيرد منابع سرشار زيرزمينى خود از قبيل نفت، معادن و... را در پاى اين پيمان از دست مى دهد و احياناً به بهانه ى دفاع، از طرف نيروهاى دولت متعهّد! اشغال مى گردد و خودش خطر بزرگى براى كشور كوچك هم پيمان محسوب مى شود. تنها فايده ى اين پيمان هاى نظامى و دفاعى اين بود كه در بسيارى از اوقات، در مواقعى كه كشور متعهّد بزرگ در خطر حمله و تجاوز قرار مى گرفت، كشور هم پيمان را سپربلاى خود قرار مى داد و در برخى موارد، موجوديّت خود را به قيمت نابودى آن حفظ مى نمود. استعمار به شكل سابقش از بين رفته و به صورت هاى ديگر، از جمله در زير ماسك فريبنده ى پيمان هاى نظامى و دفاعى نه تنها پايدار مانده، بلكه بر قدرت و خطر آن نيز افزوده شده است».[3]
پی نوشتها:
[1]. ابن قدامه، المغنى، ش10، ص581 به بعد، به نقل از ابن قيّم،احكام اهل الذمّه.
[2]. ناصر مكارم شيرازى، القواعد الفقهيّه، ج 2، ص 171 ـ 188.
[3]. ر.ك: عباسعلى عميد زنجانى، حقوق اقليّتها، ص 119ـ 141.
منبع: اسلام و اقليّت هاى مذهبى، محمد باقر طاهرى، انتشارات مركز مديريت حوزه علميه قم (1384).