يکشنبه، 6 فروردين 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

ماجراى هاروت و ماروت در قرآن چگونه بيان شده است؟


پاسخ :
«هاروت» و «ماروت» دو فرشته بودند كه از بنى آدم عيب جويى و آن ها را مذمّت مى كردند، خداوند به آن ها امر فرمود: به صورت انسان درآييد و به زمين برويد؛ مانند انسان به شما شهوت و حرص و طمع و... دادم، مراقب باشيد كافر نشويد! كسى را به قتل نرسانيد و مرتكب گناه نگرديد، مردم را به ديندارى امر كنيد و از سحر و جادو بازداريد. و فرق سحر و جادو را به ايشان آموزش دهيد.[1]
زمان هاروت و ماروت پيش از زمان حضرت سليمان(عليه السلام) بود و سوء استفاده از علم سحر، پس از هاروت و ماروت، ادامه يافت.
حضرت سليمان(عليه السلام) براى جلوگيرى از انحراف و سوء استفاده، دستور داد نوشته هاى همه ى ساحران را جمع آورى كردند، ولى پس از وفات او، گروهى به آن نوشته ها دست يافتند و به مردم سحر آموختند و دوباره سحر رواج يافت. آنان حتى معجزات حضرت سليمان(عليه السلام) را سحر معرفى كردند و پيامبرى او را منكر شدند. يهود حتى در عصر پيامبر گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله)، حضرت سليمان(عليه السلام) را ساحر زبردست مى پنداشتند و او را به پيامبرى نمى شناختند.[2] قرآن در اين باره مى فرمايد:
(وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّياطِينُ عَلى مُلْكِ سُلَيْمانَ وَ ما كَفَرَ سُلَيْمانُ وَ لكِنَّ الشَّياطِينَ كَفَرُوا يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَ ما أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبابِلَ هارُوتَ وَ مارُوتَ وَ ما يُعَلِّمانِ مِنْ أَحَد حَتَّى يَقُولا إِنَّما نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلا تَكْفُرْ فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما ما يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ وَ ما هُمْ بِضارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَد إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ يَتَعَلَّمُونَ ما يَضُرُّهُمْ وَ لا يَنْفَعُهُمْ وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ ما لَهُ فِى الْآخِرَةِ مِنْ خَلاق وَ لَبِئْسَ ما شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ)[3]؛
-يهود -از آنچه شياطين در عصر حضرت سليمان، بر مردم مى خواندند، پيروى مى كردند. سليمان هرگز كافر نشد -سحر نكرد-...؛ اما شياطين كفر ورزيدند و به مردم سحر آموختند و از آنچه بر هاروت و ماروت در بابل -عراق امروزى -نازل شد، پيروى كردند؛ آن دو فرشته به هيچ كس سحر نمى آموختند، مگر اين كه به او مى گفتند: كافر نشويد! ما وسيله ى آزمايش هستيم، ولى -يهود -از ... آن دو فرشته مطالبى آموختند كه به كمك آن، ميان مرد و همسرش جدايى بيندازند؛ اما نمى توانند به كسى ضرر برسانند؛ مگر به فرمان خداوند، -يهود -چيزى آموختند كه به ضرر آن ها بود و براى ايشان نفعى نداشت. مى دانستند. آنچه به دست آورده اند در آخرت برايشان سودى ندارد، و آن ها عمر خود را با چيز بدى معامله كردند.
هاروت و ماروت، پس از اين كه به زمين آمدند، در اثر شهوت به گناه آلوده شدند. خداوند متعال آن ها را توبيخ كرد و فرمود: عذاب دنيا را انتخاب مى كنيد، يا عذاب آخرت را؟ گفتند: عذاب دنيا را؛ لذا در سرزمين عراق براى اين كه مردم را از سحر بازدارند، ابتدا سحر مى آموختند، سپس راه باطل كردن آن را آموزش مى دادند. هنگامى كه مردم آن دو را شناختند، به آسمان رفتند و در آن جا تا روز قيامت در عذابند.[4]
يهود وقتى از هاروت و ماروت سحر آموختند، به جاى اين كه از آن براى اصلاح جامعه و باطل كردن سحر استفاده كنند، خود به ساحرى پرداختند و براى فساد و تباهى از آن بهره بردند، در حالى كه مى دانستند اين كار ناشايست است.[5]
نكته هاى آموزنده
1. هر كس به جاى عيب جويى از ديگران، بايد به رفع عيوب خود، بپردازد و از شكر نعمت هايى كه خداوند به او بخشيده، غافل نشود؛
2. علم و دانش اگر براى اصلاح جامعه به كار رود، مفيد و در غير اين صورت، به زيان خواهد بود؛
3. سوء استفاده از علم، فساد و تباهى به همراه دارد؛
4. سخن گفتن بدون آگاهى، صحيح نيست و براى هر اظهار نظرى بايد در آن زمينه آگاهى هاى لازم را به دست آورد.
پی نوشتها:
[1]. مجمع البيان، ج 1، ص 327.
[2]. تفسير نور، ج 1، ص 211.
[3]. بقره، 102.
[4]. مجمع البيان، ج 1، ص 327.
[5]. تفسير نمونه، ج1؛ الميزان، ج1 ص233؛ تفسير صافى، فيض كاشانى، ج 1، ص 174.
منبع: سرگذشت ها و عبرت ها در آيينه ى وحى، سيد مرتضى قافله باشى، انتشارات مركز مديريت حوزه علميه قم (1383).


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.