پرسش :
آيا پيامبران مى توانند معجزه ها را از سوى خودشان و بدون اذن الهى، انجام دهند و اساساً نقش آن ها در رخ دادن معجزه ها چيست؟
پاسخ :
نه تنها معجزه و كارهاى خارق العاده، بلكه هر فعلى كه از انسان سر مى زند، بدون اذن و اجازه پروردگار نخواهد بود، ليكن كارهاى زشت و نافرمانى از دستورهاى الهى با اذن تكوينى، يعنى قدرتى كه خداوند در اعضا و جوارح انسان قرار داده است، انجام مى گيرد و كارهاى خوب بر اساس اذن تكوينى و نيز اذن تشريعى پروردگار كه در قالب اوامر و نواهى شريعت است، صورت مى گيرد.
وقوع معجزه ها نيز از اين قاعده مستثنى نيست و به طور حتم با اذن الهى و امر او انجام مى گيرد. خداوند سبحان در قرآن مى فرمايد: (وَ ما كانَ لِرَسُول أَنْ يَأْتِيَ باِيَة إِلاّ بِإِذْنِ اللّهِ فَإِذا جاءَ أَمْرُ اللّهِ قُضِيَ بِالْحَقِّ وَ خَسِرَ هُنالِكَ الْمُبْطِلُونَ)؛[1] و هيچ پيامبرى حق نداشت معجزه اى جز به فرمان خدا بياورد. و هنگامى كه فرمان خداوند (براى مجازات آن ها) صادر شود، به حق داورى خواهد كرد؛ و آنجا اهل باطل زيان خواهند كرد.
در اين آيه تصريح شده كه صادر شدن معجزه به اذن خدا وابسته است؛ اما بايد توجه داشت كه وجود شريف پيامبران، واسطه ى تحقق معجزه ها است؛ همان طور كه شفاعت، بدون اذن الهى صوت نمى گيرد: (مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاّ بِإِذْنِهِ)[2] اما هر كسى هم مقام شفاعت كردن را نخواهد داشت و تنها پيامبران و اولياى الهى داراى اين مقام بزرگ هستند. معجزه ها همانند شفاعت و ساير افعال انسان بدون اذن خداوند انجام نمى گيرد، ولى آوردن معجزه از سوى هر كسى ممكن نيست و تنها به واسطه ى پيامبران و امامان معصوم(عليهم السلام) (بنابر توسعه در مفهوم معجزه در مورد امامان) تحقق مى يابد. وجود شريف و امتيازهاى شخصى آنان و رسالت ويژه اى كه از جانب پروردگار به آنان داده شده است، نقش مهمى را ايفا مى كند؛ به بيانى ديگر: وقوع معجزه ها وابسته به دو شرط اساسى است: 1. اراده ى فاعل (خداوند متعال)؛ 2. شايستگى قابل و واسطه (وجود شريف پيامبران).
بنابراين، نبايد تصور شود كه معجزه تنها فعل خداوند است و پيامبران هيچ نقشى در تحقق آن ندارند و يا به عكس، تصور شود كه معجزه همانند كارهاى عادى پيامبران است كه در موارد لزوم با خواست و اراده ى آنان تحقق مى يابد، بدون آن كه خداوند در تحقق آن نقش مستقيم و نزديكى داشته باشد؛ بلكه ـ همان گونه كه گفته شد ـ وقوع هر معجزه اى به فراهم شدن دو شرط اساسى فاعل و قابل وابسته است.
البته مى توان از نظرگاه ديگرى (با حفظ مطالب فوق) معجزه ها را به دو گونه تقسيم كرد: 1. معجزه هايى كه صرفاً فعل خداوند بوده و پيامبر تنها نقش واسطه را دارا است؛ 2. معجزه هايى كه شخص پيامبر با اذن و قدرت الهى، آن ها را انجام مى داده است.
نوع اول، مانند كارهايى كه قرآن براى حضرت موسى(عليه السلام) نقل كرده است[3] و يا مانند خود قرآن كه بزرگ ترين معجزه پيامبر اسلام است.
نوع دوم، مانند كارهاى خارق عادت كه قرآن براى حضرت عيسى(عليه السلام)نقل مى كند. قرآن به نقل از حضرت عيسى(عليه السلام)، خطاب به بنى اسرائيل مى فرمايد: (أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِ اللّهِ وَ أُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أُحْيِ الْمَوْتى بِإِذْنِ اللّهِ)[4]؛ من براى شما از گل، همانند شكل پرنده مى سازم و سپس در آن مى دمم و به اذن خداوند به صورت پرنده اى درمى آيد و كور مادر زاد و مرض پيسى را شفا مى دهم و مرده را به اذن خداوند زنده مى گردانم.
در اين آيات حضرت عيسى(عليه السلام)، ساختن پرنده، شفا دادن كور مادر زاد و مرض پيسى و زنده كردن مرده را به خود نسبت مى دهد و آن را عمل خويشتن معرفى مى كند، ولى با اذن خداوند و قدرتى كه پروردگار در اختيار او قرار داده است.
منبعى براى آگاهى بيشتر:
1. رسالت جهانى پيامبران و برهان رسالت، استاد جعفر سبحانى،ص 86ـ90.
پی نوشتها:
[1]. مؤمن، 78.
[2]. بقره، 255. و نيز يونس، 3 «ما من شفيع إلا من بعد اذنه ذلكم الله ربكم فاعبدوه.»
[3]. مانند نور افشانى دست موسى و يا اژدها شدن عصاى او.
[4]. مائده، 110.
منبع: پرسش ها و پاسخ هايى پيرامون نبوت و رسالت، فاضل عرفان، انتشارات مركز مديريت حوزه علميه (1383).
نه تنها معجزه و كارهاى خارق العاده، بلكه هر فعلى كه از انسان سر مى زند، بدون اذن و اجازه پروردگار نخواهد بود، ليكن كارهاى زشت و نافرمانى از دستورهاى الهى با اذن تكوينى، يعنى قدرتى كه خداوند در اعضا و جوارح انسان قرار داده است، انجام مى گيرد و كارهاى خوب بر اساس اذن تكوينى و نيز اذن تشريعى پروردگار كه در قالب اوامر و نواهى شريعت است، صورت مى گيرد.
وقوع معجزه ها نيز از اين قاعده مستثنى نيست و به طور حتم با اذن الهى و امر او انجام مى گيرد. خداوند سبحان در قرآن مى فرمايد: (وَ ما كانَ لِرَسُول أَنْ يَأْتِيَ باِيَة إِلاّ بِإِذْنِ اللّهِ فَإِذا جاءَ أَمْرُ اللّهِ قُضِيَ بِالْحَقِّ وَ خَسِرَ هُنالِكَ الْمُبْطِلُونَ)؛[1] و هيچ پيامبرى حق نداشت معجزه اى جز به فرمان خدا بياورد. و هنگامى كه فرمان خداوند (براى مجازات آن ها) صادر شود، به حق داورى خواهد كرد؛ و آنجا اهل باطل زيان خواهند كرد.
در اين آيه تصريح شده كه صادر شدن معجزه به اذن خدا وابسته است؛ اما بايد توجه داشت كه وجود شريف پيامبران، واسطه ى تحقق معجزه ها است؛ همان طور كه شفاعت، بدون اذن الهى صوت نمى گيرد: (مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاّ بِإِذْنِهِ)[2] اما هر كسى هم مقام شفاعت كردن را نخواهد داشت و تنها پيامبران و اولياى الهى داراى اين مقام بزرگ هستند. معجزه ها همانند شفاعت و ساير افعال انسان بدون اذن خداوند انجام نمى گيرد، ولى آوردن معجزه از سوى هر كسى ممكن نيست و تنها به واسطه ى پيامبران و امامان معصوم(عليهم السلام) (بنابر توسعه در مفهوم معجزه در مورد امامان) تحقق مى يابد. وجود شريف و امتيازهاى شخصى آنان و رسالت ويژه اى كه از جانب پروردگار به آنان داده شده است، نقش مهمى را ايفا مى كند؛ به بيانى ديگر: وقوع معجزه ها وابسته به دو شرط اساسى است: 1. اراده ى فاعل (خداوند متعال)؛ 2. شايستگى قابل و واسطه (وجود شريف پيامبران).
بنابراين، نبايد تصور شود كه معجزه تنها فعل خداوند است و پيامبران هيچ نقشى در تحقق آن ندارند و يا به عكس، تصور شود كه معجزه همانند كارهاى عادى پيامبران است كه در موارد لزوم با خواست و اراده ى آنان تحقق مى يابد، بدون آن كه خداوند در تحقق آن نقش مستقيم و نزديكى داشته باشد؛ بلكه ـ همان گونه كه گفته شد ـ وقوع هر معجزه اى به فراهم شدن دو شرط اساسى فاعل و قابل وابسته است.
البته مى توان از نظرگاه ديگرى (با حفظ مطالب فوق) معجزه ها را به دو گونه تقسيم كرد: 1. معجزه هايى كه صرفاً فعل خداوند بوده و پيامبر تنها نقش واسطه را دارا است؛ 2. معجزه هايى كه شخص پيامبر با اذن و قدرت الهى، آن ها را انجام مى داده است.
نوع اول، مانند كارهايى كه قرآن براى حضرت موسى(عليه السلام) نقل كرده است[3] و يا مانند خود قرآن كه بزرگ ترين معجزه پيامبر اسلام است.
نوع دوم، مانند كارهاى خارق عادت كه قرآن براى حضرت عيسى(عليه السلام)نقل مى كند. قرآن به نقل از حضرت عيسى(عليه السلام)، خطاب به بنى اسرائيل مى فرمايد: (أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِ اللّهِ وَ أُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أُحْيِ الْمَوْتى بِإِذْنِ اللّهِ)[4]؛ من براى شما از گل، همانند شكل پرنده مى سازم و سپس در آن مى دمم و به اذن خداوند به صورت پرنده اى درمى آيد و كور مادر زاد و مرض پيسى را شفا مى دهم و مرده را به اذن خداوند زنده مى گردانم.
در اين آيات حضرت عيسى(عليه السلام)، ساختن پرنده، شفا دادن كور مادر زاد و مرض پيسى و زنده كردن مرده را به خود نسبت مى دهد و آن را عمل خويشتن معرفى مى كند، ولى با اذن خداوند و قدرتى كه پروردگار در اختيار او قرار داده است.
منبعى براى آگاهى بيشتر:
1. رسالت جهانى پيامبران و برهان رسالت، استاد جعفر سبحانى،ص 86ـ90.
پی نوشتها:
[1]. مؤمن، 78.
[2]. بقره، 255. و نيز يونس، 3 «ما من شفيع إلا من بعد اذنه ذلكم الله ربكم فاعبدوه.»
[3]. مانند نور افشانى دست موسى و يا اژدها شدن عصاى او.
[4]. مائده، 110.
منبع: پرسش ها و پاسخ هايى پيرامون نبوت و رسالت، فاضل عرفان، انتشارات مركز مديريت حوزه علميه (1383).