پرسش :
ميرزا آقا خان كرمانى که بود و چه نقشی در مشروطه داشت؟
پاسخ :
وى فرزند يكى از ملاّكين و از سلسله ى متصوفه ى اهل حق بود كه به سال 1270 ق. در بردسير كرمان متولد شد. خاندان او خاندانى متموّل و اهل علم و عرفان بودند. جدّه ى پدرى اش دختر يكى از بزرگان زردشتى بود كه پس از مدتى به اسلام گرويد. جدّ مادرى اش يكى از فقيهان به شمار مى آمد كه پس از مدتى به تصوف متمايل گرديد و از پيروان مشتاقعلى شاه شد.[1]
اطلاعات علمى و تحصيلات او بيش از بسيارى از هم فكرانش بود. وى در زمينه ى تاريخ اسلام، ملل و نحل، فقه و اصول، حديث و رياضيات و منطق و حكمت و عرفان و طب قديم آموزش هايى ديده بود و انگليسى و كمى فرانسه مى دانست.
ابتدا در اصفهان صاحب منصب ديوانى شد، ولى در اثر اختلاف با ظلّ السلطان و شكايتى كه حاكم كرمان عليه او كرده بود از شغل ديوانى كناره گرفت و همراه شيخ احمد روحى در سال 1303 ق. به تهران آمد و در اواخر سال 1303 ق. به اسلامبول رفت.[2] آن گاه پس از يكى دو ماه توقف در اسلامبول، به اتفاق شيخ احمد روحى براى ديدار يحيى صبح ازل به قبرس رفت و در آن جا با دو دختر يحيى صبح ازل ازدواج كردند.[3]
ميرزا يحيى صبح أزل رهبر أزلى ها و جانشين على محمد باب رهبر فرقه ى بابيّه بود. گرايش و پيوند ميرزا آقا خان به ميرزا يحيى نشان دهنده ى گرايش او به فرقه ى بابيّه است.
آنها پس از ازدواج به اسلامبول برگشتند و تا سال 1313 ق. در آن جا ماندند و در اوايل سال 1314 ق. در تبريز كشته شدند.[4]
وى در مدت اقامت ده ساله اش در عثمانى، با آثار روشن فكران عصرِ به ظاهر روشنايى اروپا و انديشه هاى علمى و فلسفى قرن 18 و 19 آشنا شد و افكار جديد سوسياليسم و آنارشيسم و نهيليسم را آموخت[5]؛ و شايد همين آشنايى با فرهنگ غرب بود كه وى را برانگيخت تا مقالاتى در روزنامه ى اختر و قانون بنويسد. وى از دوستان ميرزا ملكم خان بود و سال ها قبل از انتشار روزنامه ى قانون با وى ارتباط دورادور داشت، ولى پس از انتشار روزنامه ى قانون اين ارتباط نزديك تر شد.[6] از نامه هاى ردّ و بدل شده بين آن دو به دست مى آيد كه آن دو در ابراز آزادانه ى عقايد خويش در مورد اشخاص و وقايع به همديگر اعتماد داشتند.[7]
او در رواج فكر مشروطه ى غربى سهم به سزايى داشت؛ زيرا علاوه بر نگارش مقاله در روزنامه هاى قانون و اختر، براى پخش روزنامه ى قانون در ايران و بين النهرين تلاش مى كرد؛ به علاوه، اخبار و طريق نشر حوادث مهم داخل ايران را براى ملكم مى نوشت. حتّى در برخى موارد اخبار ساختگى از زبان افرادى ساختگى از شهرهاى ايران، براى درج در روزنامه ى قانون براى ملكم مى فرستاد و از اين طريق براى جوسازى در كشور خدمت شايانى به ملكم مى كرد.[8]
وى علاوه بر مقالاتى در روزنامه ى اختر و قانون، در چند كتاب ديگر نيز انديشه هاى ضد دينى خود را منعكس نموده كه مهم ترين آنها عبارت اند از: سه مكتوب، هفتاد و دو ملت، صد خطابه، آئينه ى اسكندرى و ... . در آينده برخى از ديدگاه هاى او را منعكس خواهيم كرد.
پی نوشتها:
[1]. فريدون آدميت، انديشه هاى ميرزا آقاخان كرمانى، ص 13.
[2]. ر.ك: همان، ص 16 - 18.
[3]. ر.ك: همان، ص 18 - 19.
[4]. ر.ك: همان، 18 - 19.
[5]. ر.ك: همان، ص 25 ـ 26.
[6]. ر.ك: همان، ص 28 ـ 30.
[7]. ر.ك: حامد الگار، ميرزا ملكم خان، ص 224.
[8]. ر.ك: فريدون آدميت، انديشه هاى ميرزا آقاخان كرمانى، ص 30.
منبع: از عدالت خانه تا مشروطه ى غربى، جواد سليمانى، انتشارات مركز مديريت حوزه علميه قم (1384).
وى فرزند يكى از ملاّكين و از سلسله ى متصوفه ى اهل حق بود كه به سال 1270 ق. در بردسير كرمان متولد شد. خاندان او خاندانى متموّل و اهل علم و عرفان بودند. جدّه ى پدرى اش دختر يكى از بزرگان زردشتى بود كه پس از مدتى به اسلام گرويد. جدّ مادرى اش يكى از فقيهان به شمار مى آمد كه پس از مدتى به تصوف متمايل گرديد و از پيروان مشتاقعلى شاه شد.[1]
اطلاعات علمى و تحصيلات او بيش از بسيارى از هم فكرانش بود. وى در زمينه ى تاريخ اسلام، ملل و نحل، فقه و اصول، حديث و رياضيات و منطق و حكمت و عرفان و طب قديم آموزش هايى ديده بود و انگليسى و كمى فرانسه مى دانست.
ابتدا در اصفهان صاحب منصب ديوانى شد، ولى در اثر اختلاف با ظلّ السلطان و شكايتى كه حاكم كرمان عليه او كرده بود از شغل ديوانى كناره گرفت و همراه شيخ احمد روحى در سال 1303 ق. به تهران آمد و در اواخر سال 1303 ق. به اسلامبول رفت.[2] آن گاه پس از يكى دو ماه توقف در اسلامبول، به اتفاق شيخ احمد روحى براى ديدار يحيى صبح ازل به قبرس رفت و در آن جا با دو دختر يحيى صبح ازل ازدواج كردند.[3]
ميرزا يحيى صبح أزل رهبر أزلى ها و جانشين على محمد باب رهبر فرقه ى بابيّه بود. گرايش و پيوند ميرزا آقا خان به ميرزا يحيى نشان دهنده ى گرايش او به فرقه ى بابيّه است.
آنها پس از ازدواج به اسلامبول برگشتند و تا سال 1313 ق. در آن جا ماندند و در اوايل سال 1314 ق. در تبريز كشته شدند.[4]
وى در مدت اقامت ده ساله اش در عثمانى، با آثار روشن فكران عصرِ به ظاهر روشنايى اروپا و انديشه هاى علمى و فلسفى قرن 18 و 19 آشنا شد و افكار جديد سوسياليسم و آنارشيسم و نهيليسم را آموخت[5]؛ و شايد همين آشنايى با فرهنگ غرب بود كه وى را برانگيخت تا مقالاتى در روزنامه ى اختر و قانون بنويسد. وى از دوستان ميرزا ملكم خان بود و سال ها قبل از انتشار روزنامه ى قانون با وى ارتباط دورادور داشت، ولى پس از انتشار روزنامه ى قانون اين ارتباط نزديك تر شد.[6] از نامه هاى ردّ و بدل شده بين آن دو به دست مى آيد كه آن دو در ابراز آزادانه ى عقايد خويش در مورد اشخاص و وقايع به همديگر اعتماد داشتند.[7]
او در رواج فكر مشروطه ى غربى سهم به سزايى داشت؛ زيرا علاوه بر نگارش مقاله در روزنامه هاى قانون و اختر، براى پخش روزنامه ى قانون در ايران و بين النهرين تلاش مى كرد؛ به علاوه، اخبار و طريق نشر حوادث مهم داخل ايران را براى ملكم مى نوشت. حتّى در برخى موارد اخبار ساختگى از زبان افرادى ساختگى از شهرهاى ايران، براى درج در روزنامه ى قانون براى ملكم مى فرستاد و از اين طريق براى جوسازى در كشور خدمت شايانى به ملكم مى كرد.[8]
وى علاوه بر مقالاتى در روزنامه ى اختر و قانون، در چند كتاب ديگر نيز انديشه هاى ضد دينى خود را منعكس نموده كه مهم ترين آنها عبارت اند از: سه مكتوب، هفتاد و دو ملت، صد خطابه، آئينه ى اسكندرى و ... . در آينده برخى از ديدگاه هاى او را منعكس خواهيم كرد.
پی نوشتها:
[1]. فريدون آدميت، انديشه هاى ميرزا آقاخان كرمانى، ص 13.
[2]. ر.ك: همان، ص 16 - 18.
[3]. ر.ك: همان، ص 18 - 19.
[4]. ر.ك: همان، 18 - 19.
[5]. ر.ك: همان، ص 25 ـ 26.
[6]. ر.ك: همان، ص 28 ـ 30.
[7]. ر.ك: حامد الگار، ميرزا ملكم خان، ص 224.
[8]. ر.ك: فريدون آدميت، انديشه هاى ميرزا آقاخان كرمانى، ص 30.
منبع: از عدالت خانه تا مشروطه ى غربى، جواد سليمانى، انتشارات مركز مديريت حوزه علميه قم (1384).