پرسش :
لطفاً تصوير قرآن كريم در مورد بهشت را در توصيفي دقيق بيان كند. يا منبع يا سوره مورد نظر را برايم بنويسيد.
پاسخ :
در پاسخ به اين پرسش، به چند نكته زير دقت كنيد:
الف) براساس آيات قرآن كريم و روايات اهلبيت، بهشت داراى درجات و مراتب متعددى است. خداوند در قرآن مىفرمايد: «و هر كس مؤمن به سوى او رود، در حالى كه كارهاى شايسته انجام داده باشد، براى آنان درجات والا خواهد بود». همچنين على عليهالسلام، در ويژگى بهشت مىفرمايد: «بهشت داراى درجاتى است كه برخى برتر از ديگرى است و داراى منزلگاههاى متفاوتى است».
امام زين العابدينعليهالسلام مىفرمايد: «بر شما باد به قرآن؛ به راستى كه خداوند، بهشت را آفريد و درجات و مراتب آن را به اندازه آيات قرآن قرار داد پس هر كس در آنجا آيهاى از قرآن بخواند، به او مىگويند بخوان و بالا برو و هر كس از اينان كه وارد بهشت شود، درجهاى بالاتر از آن نيست؛ به جز درجه انبيا و صديقين».
بهشت هر کسی همان تجسم اعمال اوست وبه قدر سعه وجودی خود شخص است ودر این بهشت فرد هر چه را بخواهد و اشتها کند که برای او لذت داشته باشد برایش فراهم است لکن نکته ای که باید توجه داشت این است که ایا فردی که در در جه پایین قرار دارد میتواند از بهشت فردی که در مقامی بالاتر است متنعم شود پاسخ منفی است از باب مثال همان گونه که کودک شیر خوار از غذاهای متناسب با بزرگسال بهره مند نمیشود و لذت نمیبرد و آرزوی آنرا ندارد ویا یک کودک هیچ وقت به لباس متناسب اندام فرد بزرگتر حسادت وغبطه نمیخورد و یا یک مرد هیچ وقت آرزوی داشتن لباس زنانه نمی کند وبالعکس به همین شکل فردی که مورد شفاعت واقع میشود هیچ وقت آرزوی داشتن بهشت شافع خود را نمی کند چون نمیتواند از آن بهشت بهره مند شود و لذت ببرد به همین جهت هیچ وقت خواسته و مشتهای او بهشت بالاتر نیست و هر گز لباسی را که متناسب اندامش نیست واز آن لذت نمیبرد از خداوند آرزو نمی کند .در بهشت انواع نعمتها ولذتها وجود دارد.
در آن عالم هم مسائل جنسي وجود دارد وبه عنوان پاداش عمل ونعمت اخروي ،اهل بهشت محسوب مي گردد.در ادامه توضيحات مفيدي آمده که شما را با موضوع مورد سوال بيشتر آشنا مي کند.
با توجه به اين که معاد جسماني و روحاني است طبيعي است که در آن عالم لذائذ و تمنيات معنوي و جسماني هر دو بايد وجود داشته باشد. از طرف ديگر لذائذ جسماني آن عالم در ذيل و طفيل لذائذ معنوي است . شهوات و اميال جسماني در آن عالم متناسب با همان عالم است و تفاوتهايي با اين جهان دارد. مثلا در آنجا هرگز ميل به گناه و بي عفتي وجود ندارد و غريزه جنسي کاملا در جهت مورد رضاي حقتعالي و متناسب با کمالات عاليه تنظيم شده است . از طرف ديگر لذائذ آن عالم بسيار کامل تر و خالص تر از دنيا است و هيچ نقص و خلل و کاستي ندارد.همچنين تمنيات و خواسته هاي جسماني آخرت بر خلاف اين جهان هيچ اصطکاک با خواسته هاو منافع و حقوق ديگران ندارد.
1- قرآن در بسیاری از آیاتش برای تشویق و ترغیب اهل ایمان به عمل صالح و بندگی خداوند بخشی از نعمت های بهشتی را را بیان کرده است و دخترانی با اوصاف مذکور در راستای این هدف و منظور است . برای روشنتر شدن مفاد آیه مورد پرسش به توضیح زیر توجه نمایید :
إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ مَفازاً (31) حَدائِقَ وَ أَعْناباً (32) وَ كَواعِبَ أَتْراباً (33)
31- براى پرهيزگاران مسلما پيروزى بزرگى است.
32- باغ هايى سرسبز، و انواعى از انگورها.
33- و حوريانى بسيار جوان و هم سن و سال.
كواعب جمع كاعب به معنى دوشيزهاى است كه تازه برآمدگى سينه او آشكار شده، و اشاره به آغاز جوانى است، و اتراب جمع ترب (بر وزن حزب) به معنى افراد هم سن و سال است، و بيشتر در مورد جنس مؤنث به كار مىرود، و به گفته بعضى در اصل از ترائب به معنى دندههاى قفسه سینه گرفته شده كه شباهت زيادى با هم دارند.
اين هم سن و سال بودن ممكن است در ميان خود زنان بهشتى باشد، يعنى همگى جوان، و همسان در زيبايى و حسن و جمال و اعتدالقامتند، و يا ميان آنها و همسرانشان، چرا كه توافق سنى ميان دو همسر سبب مىشود كه بهتر احساسات يكديگر را درك كنند، ولى تفسير اول مناسبتر به نظر مىرسد.
اما در مورد غلمان در برخی آیات قرآن از آنها سخن به میان آمده است که به بیان دو مورد اکتفا می کنیم :
الف- وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ غِلْمانٌ لَهُمْ كَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَكْنُونٌ (طور- 24)
و پيوسته در گرد آنها نوجوانانى براى خدمت آنان گردش مىكنند كه هم چون مرواريدهاى در صدفند!
مرواريد در درون صدف به قدرى تازه و شفاف و زيبا است كه حد ندارد هر چند در بيرون صدف نيز قسمت زيادى از زيبايى خود را حفظ مىكند ولى گرد و غبار هوا و آلودگى دستها هر چه باشد از صفاى آن مىكاهد، خدمتگزاران بهشتى آن قدر زيبا و سفيد چهره و باصفا هستند كه گويى مرواريدهايى در صدفند! تعبير به يَطُوفُ عَلَيْهِمْ (بر آنها طواف مىكنند) اشاره به آمادگى دائمى آنها براى خدمت است.
گرچه در بهشت نيازى به خدمتكار نيست، و هر چه بخواهند در اختيار آنها قرار مىگيرد، ولى اين خود احترام و اكرام بيشترى براى بهشتيان است.
در حديثى آمده است كه از رسول اكرم ص سؤال كردند اگر خدمتگزار همچون مرواريد در صدف باشد، مخدوم يعنى مؤمنان بهشتى چگونهاند فرمود:
و الذى نفسى بيده فضل المخدوم على الخادم كفضل القمر ليلة البدر على سائر الكواكب:
برترى مخدوم بر خدمتگزار در آنجا همچون برترى ماه در شب چهارده بر ساير كواكب است «1».
تعبير به لهم نشان مىدهد كه هر يك از مؤمنان خدمتگزارانى مخصوص به خود دارد.
تفسير نمونه، ج22، ص: 437
ب- وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ إِذا رَأَيْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤاً مَنْثُوراً (انسان-19)
و بر گرد آنها نوجوانانى جاودانى (براى پذيرايى) مىگردند كه هر گاه آنها را ببينى گمان مىكنى مرواريد پراكندهاند!
سپس از پذيرايى كنندگان اين بزم پرسرور كه در جوار رحمت حق در بهشت برين برپا مىشود سخن به ميان آورده، مىگويد: بر گرد آنها نوجوانان جاودانى مىگردند كه هر گاه آنها را ببينى گمان مىكنى مرواريدهاى پراكندهاند! (وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ إِذا رَأَيْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤاً مَنْثُوراً).
هم خودشان در بهشت جاودانى هستند، و هم طراوت و زيبايى و نشاط جوانى آنها جاودانى است، و هم پذيرايى كردن آنان، چرا كه تعبير مخلدون از يك سو، و تعبير يَطُوفُ عَلَيْهِمْ (بر آنها طواف مىكنند) از سوى ديگر بيانگر اين واقعيت است.
تعبير به لُؤْلُؤاً مَنْثُوراً (مرواريدهاى پراكنده) اشارهاى است به زيبايى و صفا و درخشندگى و جذابيت آنها، و هم حضورشان در همه جاى اين بزم الهى و روحانى.
تفسير نمونه، ج25، ص: 368
منبع: پرسمان
در پاسخ به اين پرسش، به چند نكته زير دقت كنيد:
الف) براساس آيات قرآن كريم و روايات اهلبيت، بهشت داراى درجات و مراتب متعددى است. خداوند در قرآن مىفرمايد: «و هر كس مؤمن به سوى او رود، در حالى كه كارهاى شايسته انجام داده باشد، براى آنان درجات والا خواهد بود». همچنين على عليهالسلام، در ويژگى بهشت مىفرمايد: «بهشت داراى درجاتى است كه برخى برتر از ديگرى است و داراى منزلگاههاى متفاوتى است».
امام زين العابدينعليهالسلام مىفرمايد: «بر شما باد به قرآن؛ به راستى كه خداوند، بهشت را آفريد و درجات و مراتب آن را به اندازه آيات قرآن قرار داد پس هر كس در آنجا آيهاى از قرآن بخواند، به او مىگويند بخوان و بالا برو و هر كس از اينان كه وارد بهشت شود، درجهاى بالاتر از آن نيست؛ به جز درجه انبيا و صديقين».
بهشت هر کسی همان تجسم اعمال اوست وبه قدر سعه وجودی خود شخص است ودر این بهشت فرد هر چه را بخواهد و اشتها کند که برای او لذت داشته باشد برایش فراهم است لکن نکته ای که باید توجه داشت این است که ایا فردی که در در جه پایین قرار دارد میتواند از بهشت فردی که در مقامی بالاتر است متنعم شود پاسخ منفی است از باب مثال همان گونه که کودک شیر خوار از غذاهای متناسب با بزرگسال بهره مند نمیشود و لذت نمیبرد و آرزوی آنرا ندارد ویا یک کودک هیچ وقت به لباس متناسب اندام فرد بزرگتر حسادت وغبطه نمیخورد و یا یک مرد هیچ وقت آرزوی داشتن لباس زنانه نمی کند وبالعکس به همین شکل فردی که مورد شفاعت واقع میشود هیچ وقت آرزوی داشتن بهشت شافع خود را نمی کند چون نمیتواند از آن بهشت بهره مند شود و لذت ببرد به همین جهت هیچ وقت خواسته و مشتهای او بهشت بالاتر نیست و هر گز لباسی را که متناسب اندامش نیست واز آن لذت نمیبرد از خداوند آرزو نمی کند .در بهشت انواع نعمتها ولذتها وجود دارد.
در آن عالم هم مسائل جنسي وجود دارد وبه عنوان پاداش عمل ونعمت اخروي ،اهل بهشت محسوب مي گردد.در ادامه توضيحات مفيدي آمده که شما را با موضوع مورد سوال بيشتر آشنا مي کند.
با توجه به اين که معاد جسماني و روحاني است طبيعي است که در آن عالم لذائذ و تمنيات معنوي و جسماني هر دو بايد وجود داشته باشد. از طرف ديگر لذائذ جسماني آن عالم در ذيل و طفيل لذائذ معنوي است . شهوات و اميال جسماني در آن عالم متناسب با همان عالم است و تفاوتهايي با اين جهان دارد. مثلا در آنجا هرگز ميل به گناه و بي عفتي وجود ندارد و غريزه جنسي کاملا در جهت مورد رضاي حقتعالي و متناسب با کمالات عاليه تنظيم شده است . از طرف ديگر لذائذ آن عالم بسيار کامل تر و خالص تر از دنيا است و هيچ نقص و خلل و کاستي ندارد.همچنين تمنيات و خواسته هاي جسماني آخرت بر خلاف اين جهان هيچ اصطکاک با خواسته هاو منافع و حقوق ديگران ندارد.
1- قرآن در بسیاری از آیاتش برای تشویق و ترغیب اهل ایمان به عمل صالح و بندگی خداوند بخشی از نعمت های بهشتی را را بیان کرده است و دخترانی با اوصاف مذکور در راستای این هدف و منظور است . برای روشنتر شدن مفاد آیه مورد پرسش به توضیح زیر توجه نمایید :
إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ مَفازاً (31) حَدائِقَ وَ أَعْناباً (32) وَ كَواعِبَ أَتْراباً (33)
31- براى پرهيزگاران مسلما پيروزى بزرگى است.
32- باغ هايى سرسبز، و انواعى از انگورها.
33- و حوريانى بسيار جوان و هم سن و سال.
كواعب جمع كاعب به معنى دوشيزهاى است كه تازه برآمدگى سينه او آشكار شده، و اشاره به آغاز جوانى است، و اتراب جمع ترب (بر وزن حزب) به معنى افراد هم سن و سال است، و بيشتر در مورد جنس مؤنث به كار مىرود، و به گفته بعضى در اصل از ترائب به معنى دندههاى قفسه سینه گرفته شده كه شباهت زيادى با هم دارند.
اين هم سن و سال بودن ممكن است در ميان خود زنان بهشتى باشد، يعنى همگى جوان، و همسان در زيبايى و حسن و جمال و اعتدالقامتند، و يا ميان آنها و همسرانشان، چرا كه توافق سنى ميان دو همسر سبب مىشود كه بهتر احساسات يكديگر را درك كنند، ولى تفسير اول مناسبتر به نظر مىرسد.
اما در مورد غلمان در برخی آیات قرآن از آنها سخن به میان آمده است که به بیان دو مورد اکتفا می کنیم :
الف- وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ غِلْمانٌ لَهُمْ كَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَكْنُونٌ (طور- 24)
و پيوسته در گرد آنها نوجوانانى براى خدمت آنان گردش مىكنند كه هم چون مرواريدهاى در صدفند!
مرواريد در درون صدف به قدرى تازه و شفاف و زيبا است كه حد ندارد هر چند در بيرون صدف نيز قسمت زيادى از زيبايى خود را حفظ مىكند ولى گرد و غبار هوا و آلودگى دستها هر چه باشد از صفاى آن مىكاهد، خدمتگزاران بهشتى آن قدر زيبا و سفيد چهره و باصفا هستند كه گويى مرواريدهايى در صدفند! تعبير به يَطُوفُ عَلَيْهِمْ (بر آنها طواف مىكنند) اشاره به آمادگى دائمى آنها براى خدمت است.
گرچه در بهشت نيازى به خدمتكار نيست، و هر چه بخواهند در اختيار آنها قرار مىگيرد، ولى اين خود احترام و اكرام بيشترى براى بهشتيان است.
در حديثى آمده است كه از رسول اكرم ص سؤال كردند اگر خدمتگزار همچون مرواريد در صدف باشد، مخدوم يعنى مؤمنان بهشتى چگونهاند فرمود:
و الذى نفسى بيده فضل المخدوم على الخادم كفضل القمر ليلة البدر على سائر الكواكب:
برترى مخدوم بر خدمتگزار در آنجا همچون برترى ماه در شب چهارده بر ساير كواكب است «1».
تعبير به لهم نشان مىدهد كه هر يك از مؤمنان خدمتگزارانى مخصوص به خود دارد.
تفسير نمونه، ج22، ص: 437
ب- وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ إِذا رَأَيْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤاً مَنْثُوراً (انسان-19)
و بر گرد آنها نوجوانانى جاودانى (براى پذيرايى) مىگردند كه هر گاه آنها را ببينى گمان مىكنى مرواريد پراكندهاند!
سپس از پذيرايى كنندگان اين بزم پرسرور كه در جوار رحمت حق در بهشت برين برپا مىشود سخن به ميان آورده، مىگويد: بر گرد آنها نوجوانان جاودانى مىگردند كه هر گاه آنها را ببينى گمان مىكنى مرواريدهاى پراكندهاند! (وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ إِذا رَأَيْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤاً مَنْثُوراً).
هم خودشان در بهشت جاودانى هستند، و هم طراوت و زيبايى و نشاط جوانى آنها جاودانى است، و هم پذيرايى كردن آنان، چرا كه تعبير مخلدون از يك سو، و تعبير يَطُوفُ عَلَيْهِمْ (بر آنها طواف مىكنند) از سوى ديگر بيانگر اين واقعيت است.
تعبير به لُؤْلُؤاً مَنْثُوراً (مرواريدهاى پراكنده) اشارهاى است به زيبايى و صفا و درخشندگى و جذابيت آنها، و هم حضورشان در همه جاى اين بزم الهى و روحانى.
تفسير نمونه، ج25، ص: 368
منبع: پرسمان