پرسش :
شأن و كار مؤمنان در بهشت چه خواهد بود، آيا رواياتي در اين باره وجود دارد؟ لطفاً دربارة ديدار الهي (لقاء الله)، تا اندازه ممكن توضيح دهيد.
پاسخ :
اين موضوع در برخي آيات قرآن كريم مطرح شده است كه به نمونههايي از آن اشاره ميشود: الف ـ "اِنَّ الَّذينَ ءامَنوا و عَمِلوا الصّـَـلِحـَتِ يَهديهِم رَبُّهُم بِايمـَنِهِم تَجري مِن تَحتِهِمُ الاَنهـَرُ في جَنّـَتِ النَّعيم # دَعوغهُم فيها سُبحـَنَكَ اللّهُمَّ و تَحِيَّتُهُم فِيها سَلـَمٌ و ءاخِرُ دَعوغهُم اَنِ الحَمدُ لِلّهِ رَبِّ العـَـلَمين; (يونس، 9 و 10) كساني كه ايمان آورده و كارهاي شايسته انجام دادند، پروردگارشان آنها را در پرتو ايمانشان هدايت ميكند، از زير]قصرهاي[ آنها در باغهاي بهشت، نهرها جاري است. گفتار ]و دعاي[ آنها در بهشت اين است كه خداوندا! تو منزّهي. و تحيّت آنها در آنجا سلام و آخرين سخنشان اين است كه حمد مخصوص پروردگار عالميان است." ب ـ "به يقين، پرهيزگاران، در باغهاي بهشت و در ميان چشمهها قرار دارند." (ذاريات، 14) ج ـ "آنها بر فرشهايي تكيه كردهاند، با آسترهايي از ديبا و ابريشم، و ميوههاي رسيده آن دو باغ بهشتي." (رحمن، 54). دـ "بهشتيان امروز به نعمتهاي خدا، مشغول و مسرورند."
2. از واژههاي به كار رفته در آية نخست، به ويژه تنزيهي كه در آن مطرح شده است; يعني "سبحانك..."، فهميده ميشود، نخستين كرامتي كه خداوند به مؤمنان بهشتي ميبخشد، پاكسازي دلهاي آنان از محبت غير خداست، به گونهاي كه به هيچ چيزي جز او احساس وابستگي نميكنند، و دل و جانشان غرق در ياد خدا است، تا آن اندازه كه هيچ عاملي، آنان را نميتواند به خود جلب كرده، از اين پيوند عميق با ياد خدا، جدا سازد; به همين دليل است كه نجواي دل آنان را، تنها خير و سلام تشكيل ميدهد; افزون بر اين، نكتة "حمدِ" مطرح شده در انتهاي آيه، آن است كه هر آنچه اين دلهاي پاك، مشاهده ميكنند، از صفات جمال، كمال و عظمت خداوندي حكايت داشته، يك آن از چنين مشاهداتي، به دور نخواهند بود.
آنان خود را در هالهاي از رحمت و كرامت خداوندي ميبينند، و احساس ميكنند نوري را كه در دنيا، به آنان اختصاص يافته بود، در آنجا تكميل شده است: "نورُهُم يَسعيَ بَينَ اَيديهِم و بِاَيمـَنِهِم يَقولونَ رَبَّنا اَتمِم لَنا نورَنـًا;(تحريم،8) نورشان، پيشاپيش آنان و از سمت راستشان در حركت است، و ميگويند: پروردگارا! نور ما را كامل نما." خداوند شراب طهوري را بدانان مينوشاند كه سريرهها و باطن آنان، از هر شرك مخفي و آشكار، پالايش ميشود، و آنچنانكه به نور علم و يقين آراسته ميشوند كه به حمد خداوند لب گشوده، ميگويند: "اَلحَمدُ لِلّهِ رَبِّ العـَـلَمين".(تفسير الميزان، علامه طباطبايي;، ج 1، ص 14 و 15، دارالكتب الاسلامية.)
3. دستيابي به رضوان الهي كه نتيجه مجاهدتهاي سخت بهشتيان، در جلب رضايت محبوب، به جاي ارضاي هواهاي نفساني در دنياست، از ديگر توصيفات قرآن دربارة شأن و منزلت آنان در قرآن كريم است: "وعَدَ اللّهُ المُؤمِنينَ و المُؤمِنـَتِ جَنّـَتٍ تَجري مِن تَحتِهَا الاَنهـَرُ خـَـلِدينَ فيها و مَسـَكِنَ طَيِّبَةً في جَنّـَتِ عَدنٍ و رِضوَنٌ مِنَ اللّهِ اَكبَرُ ذَلِكَ هُوَ الفَوزُ العَظيم; (توبه، 72) خداوند به مردان و زنان با ايمان، باغهايي از بهشت وعده داده كه نهرها از زير درختانش جاري است، جاودانه در آن خواهند ماند و مسكنهاي پاكيزهاي در بهشتهاي جاودان ]نصيب آنها ساخته[ و ]خشنودي و[ رضاي خدا ]از همه اينها[ برتر است و پيروزي بزرگ همين است." رضوان الهي و خشنودي او، آن قدر مهم و داراي نقشي اساسي است كه در اين آيه، از آن به "فوز عظيم" ياد شده است، چرا كه اگر چنين رضايت و رضواني از خداوند در ميان نباشد، حتي نعيم جنت هم، همزاد با نقمت و درد و رنج خواهد بود.(همان، ج 9، ص 355.)
4. دربارة لقأاللّه، نكاتي تأمّل شدني است:
الف ـ همة انسانها، براساس يك سير قهري و اجتنابناپذير، رو به سوي خداوند داشته، سرانجام او را ملاقات خواهندكرد. انسان در واقع، حقيقتي است كه خداوند سرچشمة وجود او است; از اين رو، فرجام و پايان وي هم، به او منتهي خواهد شد. آيات بسياري از قرآن كريم، به اين موضوع اشاره دارند، از آن جمله است: "اِنّا لِلّهِ و اِنّا اِلَيهِ رَجِعون; (بقره، 156) ما از آنِ خداييم و به سوي او بازميگرديم." نيز در آية ديگري آمده است: "يـَاَيُّهَا الاِنسـَنُ اِنَّكَ كادِحٌ اِليَ رَبِّكَ كَدحـًا فَمُلـَقيه; (انشقاق،6) اي انسان! تو با تلاش و رنج، به سوي پروردگارت ميروي و او را ملاقات خواهي كرد."
ب ـ در اين ديدار قهري و قطعي، گروهي شاداب و مسرور و دستهاي ديگر عبوس و با چهرههايي در هم كشيده خواهند بود; همان كه قرآن كريم ميفرمايد: "وُجوهٌ يَومَغذٍ ناضِرَه # اِليَ رَبِّها ناظِرَه # و وُجوهٌ يَومَغذٍ باسِرَه # تَظُنُّ اَن يُفعَلَ بِها فاقِرَه; (قيامت، 22 ـ 25) در آن روز، صورتهايي شاداب و مسرور است و به پروردگارش مينگرد. ]و نيز[ در آن روز، صورتهايي عبوس و در هم كشيده است; زيرا ميداند عذابي در پيش دارد كه پشت را درهم ميشكند."
ج ـ روشن است كه منظور از ديدار خداوند، ديدن با چشم نيست، بلكه ديدن به وسيلة قلب و دل ميباشد. در آن روز، قلبها از همة اسباب قطع بوده، فقط متوجه خداست، بهگونهاي كه هيچ عاملي نميتواند از اين توجه همه جانبة قلبي، جلوگيري كند.(تفسير الميزان، علامه طباطبايي;، ج 20، ص 112، مؤسسة اعلمي.) اين ملاقات، كه ديدني برخاسته از حقيقت ايمان است، به مؤمنان نجات يافته اختصاص دارد، و همانگونه كه در همين آيه تصريح شده، كار دوزخيان به اينجا منتهي ميشود كه سرنوشت شومي را كه به آن گرفتار آمدهاند، درمييابند; البته ماهيت درك اين موقف از قيامت نيز، به وسيلة دوزخيان، همانند مؤمنان، غير حسي و دريافت آن به وسيلة قلب، يعني آن حقيقت ماندگار انساني است. بهشتيان، نگاهي با چشم دل و از راه شهود باطن كه آنان را مجذوب آن ذات بيمثال و آن كمال و جمال مطلق ميكند، و لذتي روحاني و توصيفناپذير به آنها دست ميدهد كه يك لحظة آن، از تمام دنيا و آنچه در آن است، برتر و بالاتر است، ولي گروه مقابل بهشتيان، يعني دوزخيان، به جايي دريافت اين حقيقت پرجاذبه كه قرآن كريم، پيامد آن را، حصول "نضرة" و شادابي توأم با نورانيت ياد ميكند; نشانههاي عذاب را درك ميكنند، و درد و رنج حاصل از آن را درمييابند. پيامد چنين وضعيتي نيز، پريشاني سخت، حزن و اندوه، و چهرههاي درهم كشيده است. آن گروه اوّل، در انتظار رحمت خداوند، و آمادة لقاي طربانگيز محبوبند، و اين دسته، منتظر بدترين عذابها و درد و رنجها. آنها به برترين نعمت جسماني و موهبت و لذت روحاني، دست مييابند و اينها، به عذابي كمرشكن و خردكننده; از اين رو، لقأاللّه به بهشتيان اختصاص دارد; آن هم با مفهومي كه بيان شد. جهنميان نيز، پايان كارشان، لقأ است، ولي لقائي همراه با پايان سهمگين و معذّب كه آن را با تمام وجودشان درك ميكنند.
eporsesh.com
اين موضوع در برخي آيات قرآن كريم مطرح شده است كه به نمونههايي از آن اشاره ميشود: الف ـ "اِنَّ الَّذينَ ءامَنوا و عَمِلوا الصّـَـلِحـَتِ يَهديهِم رَبُّهُم بِايمـَنِهِم تَجري مِن تَحتِهِمُ الاَنهـَرُ في جَنّـَتِ النَّعيم # دَعوغهُم فيها سُبحـَنَكَ اللّهُمَّ و تَحِيَّتُهُم فِيها سَلـَمٌ و ءاخِرُ دَعوغهُم اَنِ الحَمدُ لِلّهِ رَبِّ العـَـلَمين; (يونس، 9 و 10) كساني كه ايمان آورده و كارهاي شايسته انجام دادند، پروردگارشان آنها را در پرتو ايمانشان هدايت ميكند، از زير]قصرهاي[ آنها در باغهاي بهشت، نهرها جاري است. گفتار ]و دعاي[ آنها در بهشت اين است كه خداوندا! تو منزّهي. و تحيّت آنها در آنجا سلام و آخرين سخنشان اين است كه حمد مخصوص پروردگار عالميان است." ب ـ "به يقين، پرهيزگاران، در باغهاي بهشت و در ميان چشمهها قرار دارند." (ذاريات، 14) ج ـ "آنها بر فرشهايي تكيه كردهاند، با آسترهايي از ديبا و ابريشم، و ميوههاي رسيده آن دو باغ بهشتي." (رحمن، 54). دـ "بهشتيان امروز به نعمتهاي خدا، مشغول و مسرورند."
2. از واژههاي به كار رفته در آية نخست، به ويژه تنزيهي كه در آن مطرح شده است; يعني "سبحانك..."، فهميده ميشود، نخستين كرامتي كه خداوند به مؤمنان بهشتي ميبخشد، پاكسازي دلهاي آنان از محبت غير خداست، به گونهاي كه به هيچ چيزي جز او احساس وابستگي نميكنند، و دل و جانشان غرق در ياد خدا است، تا آن اندازه كه هيچ عاملي، آنان را نميتواند به خود جلب كرده، از اين پيوند عميق با ياد خدا، جدا سازد; به همين دليل است كه نجواي دل آنان را، تنها خير و سلام تشكيل ميدهد; افزون بر اين، نكتة "حمدِ" مطرح شده در انتهاي آيه، آن است كه هر آنچه اين دلهاي پاك، مشاهده ميكنند، از صفات جمال، كمال و عظمت خداوندي حكايت داشته، يك آن از چنين مشاهداتي، به دور نخواهند بود.
آنان خود را در هالهاي از رحمت و كرامت خداوندي ميبينند، و احساس ميكنند نوري را كه در دنيا، به آنان اختصاص يافته بود، در آنجا تكميل شده است: "نورُهُم يَسعيَ بَينَ اَيديهِم و بِاَيمـَنِهِم يَقولونَ رَبَّنا اَتمِم لَنا نورَنـًا;(تحريم،8) نورشان، پيشاپيش آنان و از سمت راستشان در حركت است، و ميگويند: پروردگارا! نور ما را كامل نما." خداوند شراب طهوري را بدانان مينوشاند كه سريرهها و باطن آنان، از هر شرك مخفي و آشكار، پالايش ميشود، و آنچنانكه به نور علم و يقين آراسته ميشوند كه به حمد خداوند لب گشوده، ميگويند: "اَلحَمدُ لِلّهِ رَبِّ العـَـلَمين".(تفسير الميزان، علامه طباطبايي;، ج 1، ص 14 و 15، دارالكتب الاسلامية.)
3. دستيابي به رضوان الهي كه نتيجه مجاهدتهاي سخت بهشتيان، در جلب رضايت محبوب، به جاي ارضاي هواهاي نفساني در دنياست، از ديگر توصيفات قرآن دربارة شأن و منزلت آنان در قرآن كريم است: "وعَدَ اللّهُ المُؤمِنينَ و المُؤمِنـَتِ جَنّـَتٍ تَجري مِن تَحتِهَا الاَنهـَرُ خـَـلِدينَ فيها و مَسـَكِنَ طَيِّبَةً في جَنّـَتِ عَدنٍ و رِضوَنٌ مِنَ اللّهِ اَكبَرُ ذَلِكَ هُوَ الفَوزُ العَظيم; (توبه، 72) خداوند به مردان و زنان با ايمان، باغهايي از بهشت وعده داده كه نهرها از زير درختانش جاري است، جاودانه در آن خواهند ماند و مسكنهاي پاكيزهاي در بهشتهاي جاودان ]نصيب آنها ساخته[ و ]خشنودي و[ رضاي خدا ]از همه اينها[ برتر است و پيروزي بزرگ همين است." رضوان الهي و خشنودي او، آن قدر مهم و داراي نقشي اساسي است كه در اين آيه، از آن به "فوز عظيم" ياد شده است، چرا كه اگر چنين رضايت و رضواني از خداوند در ميان نباشد، حتي نعيم جنت هم، همزاد با نقمت و درد و رنج خواهد بود.(همان، ج 9، ص 355.)
4. دربارة لقأاللّه، نكاتي تأمّل شدني است:
الف ـ همة انسانها، براساس يك سير قهري و اجتنابناپذير، رو به سوي خداوند داشته، سرانجام او را ملاقات خواهندكرد. انسان در واقع، حقيقتي است كه خداوند سرچشمة وجود او است; از اين رو، فرجام و پايان وي هم، به او منتهي خواهد شد. آيات بسياري از قرآن كريم، به اين موضوع اشاره دارند، از آن جمله است: "اِنّا لِلّهِ و اِنّا اِلَيهِ رَجِعون; (بقره، 156) ما از آنِ خداييم و به سوي او بازميگرديم." نيز در آية ديگري آمده است: "يـَاَيُّهَا الاِنسـَنُ اِنَّكَ كادِحٌ اِليَ رَبِّكَ كَدحـًا فَمُلـَقيه; (انشقاق،6) اي انسان! تو با تلاش و رنج، به سوي پروردگارت ميروي و او را ملاقات خواهي كرد."
ب ـ در اين ديدار قهري و قطعي، گروهي شاداب و مسرور و دستهاي ديگر عبوس و با چهرههايي در هم كشيده خواهند بود; همان كه قرآن كريم ميفرمايد: "وُجوهٌ يَومَغذٍ ناضِرَه # اِليَ رَبِّها ناظِرَه # و وُجوهٌ يَومَغذٍ باسِرَه # تَظُنُّ اَن يُفعَلَ بِها فاقِرَه; (قيامت، 22 ـ 25) در آن روز، صورتهايي شاداب و مسرور است و به پروردگارش مينگرد. ]و نيز[ در آن روز، صورتهايي عبوس و در هم كشيده است; زيرا ميداند عذابي در پيش دارد كه پشت را درهم ميشكند."
ج ـ روشن است كه منظور از ديدار خداوند، ديدن با چشم نيست، بلكه ديدن به وسيلة قلب و دل ميباشد. در آن روز، قلبها از همة اسباب قطع بوده، فقط متوجه خداست، بهگونهاي كه هيچ عاملي نميتواند از اين توجه همه جانبة قلبي، جلوگيري كند.(تفسير الميزان، علامه طباطبايي;، ج 20، ص 112، مؤسسة اعلمي.) اين ملاقات، كه ديدني برخاسته از حقيقت ايمان است، به مؤمنان نجات يافته اختصاص دارد، و همانگونه كه در همين آيه تصريح شده، كار دوزخيان به اينجا منتهي ميشود كه سرنوشت شومي را كه به آن گرفتار آمدهاند، درمييابند; البته ماهيت درك اين موقف از قيامت نيز، به وسيلة دوزخيان، همانند مؤمنان، غير حسي و دريافت آن به وسيلة قلب، يعني آن حقيقت ماندگار انساني است. بهشتيان، نگاهي با چشم دل و از راه شهود باطن كه آنان را مجذوب آن ذات بيمثال و آن كمال و جمال مطلق ميكند، و لذتي روحاني و توصيفناپذير به آنها دست ميدهد كه يك لحظة آن، از تمام دنيا و آنچه در آن است، برتر و بالاتر است، ولي گروه مقابل بهشتيان، يعني دوزخيان، به جايي دريافت اين حقيقت پرجاذبه كه قرآن كريم، پيامد آن را، حصول "نضرة" و شادابي توأم با نورانيت ياد ميكند; نشانههاي عذاب را درك ميكنند، و درد و رنج حاصل از آن را درمييابند. پيامد چنين وضعيتي نيز، پريشاني سخت، حزن و اندوه، و چهرههاي درهم كشيده است. آن گروه اوّل، در انتظار رحمت خداوند، و آمادة لقاي طربانگيز محبوبند، و اين دسته، منتظر بدترين عذابها و درد و رنجها. آنها به برترين نعمت جسماني و موهبت و لذت روحاني، دست مييابند و اينها، به عذابي كمرشكن و خردكننده; از اين رو، لقأاللّه به بهشتيان اختصاص دارد; آن هم با مفهومي كه بيان شد. جهنميان نيز، پايان كارشان، لقأ است، ولي لقائي همراه با پايان سهمگين و معذّب كه آن را با تمام وجودشان درك ميكنند.
eporsesh.com