پرسش :
حركت جهنميان و سير آنها در قيامت، چگونه است؟ تكاملي يا قهقرايي؟
پاسخ :
نخست بايد دانست برخي از جهنميان، خداپرستان تبهكار و فاسق ميباشند و برخي جهنميان مشركان كافر ميباشند كه گروه اول پس از تحمل عذابها و پاك شدنها به سوي بهشت راه مييابند اما درباره گروه دوم؛ ادامه راه «ضلالت و انحراف» و راه «كفر و شرك» به صورت تكاملي نيست؛ بلكه به اين صورت است كه صورتهاي باطني راه باطل يا راههاي باطل و ضلالت، به ترتيب عوالم ظاهر ميگردد و به ترتيب و به تدريج، اصل چهره باطني و حقيقي آنها ظاهر ميشود تا روز لقاي پروردگار.
در آن روز و در آن عالم، صورت اصلي اين راه - كه طريقي به سوي غضب حق و آتش جهنم و عذابهاي دايمي آن است - در برابر انسان منحرف ظاهر شده و آدم گمراه خود را در آن مييابد. به بيان ديگر، مسيري كه اينها پيش گرفتهاند، سير قهقرايي دارد.
در واقع سير تكاملي به آن معنا كه اهل هدايت داشتند، نيست؛ بلكه پيشرفت اينها به معناي پيش رفتن به عمق و باطن راهي است كه پيش گرفتهاند؛ زيرا ضلالت بطوني دارد كه باطن اخير آن، رو به رو گشتن با اسماي غضب الهي است.
انساني كه در زندگي دنيايي در طريق ضلالت و انحراف حركت ميكند و پيش ميرود، در باطن امر، لحظه به لحظه به بطن اين ضلالت پيش ميرود تا با اسماي غضب و طرد حق مواجه ميگردد، مثلاً كسي در اين دنيا گناهي ميكند يا با حضرت حقعناد و لجاجت دارد؛ يعني، با اوامر او و در نهايت با اراده او مخالفت ميكند؛ اين طغيان و مقابله در اين دنيا، پشت حجاب است و انسان در حيات دنيوي از اين باطن محجوب است.
وقتي حجاب و حجابها، مرحله به مرحله و به صورت تدريجي كنار رفت، آنچه در نهايت به ظهور و بروز ميرسد، مواجهه با خداوند «قهار» است؛ خدايي كه هر چه در مقابلش به عنوان مقابله كننده بايستد، او را طرد، و خرد ميكند. پس پيشرفت و حركت اهل ضلال در عمق و باطن ضلالت، پيش رفتن و مواجه شدن با اسماي غضب، طرد، لعن و ردّ الهي است.
آياتي كه بر هدايت شدن مجرمان در روز قيامت به راه جهنم دلالت دارد، ناظر به همين واقعيت است؛ يعني، طريق جهنم - كه منحرفان در قيامت به آن هدايت ميشوند - صورت اصلي و باطني همان راه ضلالت دنيوي است كه در قيامت ظاهر ميشود. به آيات ذيل توجه كنيد:
1. (وَ قالُوا يا وَيْلَنا هذا يَوْمُ الدِّينِ، هذا يَوْمُ الْفَصْلِ الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ، احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ أَزْواجَهُمْ وَ ما كانُوا يَعْبُدُونَ، مِنْ دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِلي صِراطِ الْجَحِيمِ) صافات (7)، آيات 20 - 23.
«[ و اهل ضلالت] ميگويند: اي واي بر [ حال] ما! اين روز جزا است، اين است همان روزي كه آن را تكذيب ميكرديد. [ سپس خطاب ميآيد به سوي ملائكه ]كساني را كه ستم كردهاند با هم رديفانشان و آنچه غير از خدا پرستيدهاند، گرد آوريد [ و جمع كنيد ]و به سوي راه [ يا راهي كه به] جهنم [ منتهي ميشود ]رهبريشان كنيد».
اين آيه با صراحت بيان ميكند كه بعد از حشر و جمع شدن منحرفان، تازه در راه پيش گرفته در دنيا و برزخ، پيش ميروند. پس معلوم است كه حركت در هر نظامي، ادامه دارد و براي اهل ضلالت، فرو رفتن در عمق و باطن آن - كه اثرش جهنم و جهنمها است - ميباشد.
2. (فَإِنَّهُمْ لآكِلُونَ مِنْها فَمالِؤُنَ مِنْهَا الْبُطُونَ، ثُمَّ إِنَّ لَهُمْ عَلَيْها لَشَوْباً مِنْ حَمِيمٍ، ثُمَّ إِنَّ مَرْجِعَهُمْ لَإِلَي الْجَحِيمِ) همان، آيات 66 - 68. «پس دوزخيان حتماً از آن [ ميوههاي درخت زقوم كه از قعر آتش سوزان ميرويد] ميخورند و شكمها را از آن پر ميكنند؛ سپس ايشان را بر سر آن، آميغي از آب جوشان است، آنگاه بازگشتشان بي گمان به سوي دوزخ و جهنم است».
«شجره زقوم»، درختي است كه ريشهاش از اصل جهنم روييده و شاخه و برگش تا اين نظام دنيايي كشيده شده است. عمل بد، فكر بد، صفت بد و عقيده بد، هر يك به نوبه خود، گرفتن شاخهاي از اين درخت است كه انسان را تا به اصل و ريشه آن، در عمق جهنم ميكشاند.
آنان مدام از ميوههاي اين درخت تغذيه ميكنند و شكمهاي خود را از آن پر ميكنند، تا براي پيش رفتن در قدمهاي بعدي آماده شوند و اين، مرحله به مرحله و تدريجاً ادامه دارد تا به سوي جهنم - كه ريشه درخت زقوم در آن جا هست - برسند و در عمق آن فرو روند. آيا اين جز حركت اهل ضلالت، چيز ديگري است؟!ر.ك: قيام قيامت، صص 120 - 124.
eporsesh.com
نخست بايد دانست برخي از جهنميان، خداپرستان تبهكار و فاسق ميباشند و برخي جهنميان مشركان كافر ميباشند كه گروه اول پس از تحمل عذابها و پاك شدنها به سوي بهشت راه مييابند اما درباره گروه دوم؛ ادامه راه «ضلالت و انحراف» و راه «كفر و شرك» به صورت تكاملي نيست؛ بلكه به اين صورت است كه صورتهاي باطني راه باطل يا راههاي باطل و ضلالت، به ترتيب عوالم ظاهر ميگردد و به ترتيب و به تدريج، اصل چهره باطني و حقيقي آنها ظاهر ميشود تا روز لقاي پروردگار.
در آن روز و در آن عالم، صورت اصلي اين راه - كه طريقي به سوي غضب حق و آتش جهنم و عذابهاي دايمي آن است - در برابر انسان منحرف ظاهر شده و آدم گمراه خود را در آن مييابد. به بيان ديگر، مسيري كه اينها پيش گرفتهاند، سير قهقرايي دارد.
در واقع سير تكاملي به آن معنا كه اهل هدايت داشتند، نيست؛ بلكه پيشرفت اينها به معناي پيش رفتن به عمق و باطن راهي است كه پيش گرفتهاند؛ زيرا ضلالت بطوني دارد كه باطن اخير آن، رو به رو گشتن با اسماي غضب الهي است.
انساني كه در زندگي دنيايي در طريق ضلالت و انحراف حركت ميكند و پيش ميرود، در باطن امر، لحظه به لحظه به بطن اين ضلالت پيش ميرود تا با اسماي غضب و طرد حق مواجه ميگردد، مثلاً كسي در اين دنيا گناهي ميكند يا با حضرت حقعناد و لجاجت دارد؛ يعني، با اوامر او و در نهايت با اراده او مخالفت ميكند؛ اين طغيان و مقابله در اين دنيا، پشت حجاب است و انسان در حيات دنيوي از اين باطن محجوب است.
وقتي حجاب و حجابها، مرحله به مرحله و به صورت تدريجي كنار رفت، آنچه در نهايت به ظهور و بروز ميرسد، مواجهه با خداوند «قهار» است؛ خدايي كه هر چه در مقابلش به عنوان مقابله كننده بايستد، او را طرد، و خرد ميكند. پس پيشرفت و حركت اهل ضلال در عمق و باطن ضلالت، پيش رفتن و مواجه شدن با اسماي غضب، طرد، لعن و ردّ الهي است.
آياتي كه بر هدايت شدن مجرمان در روز قيامت به راه جهنم دلالت دارد، ناظر به همين واقعيت است؛ يعني، طريق جهنم - كه منحرفان در قيامت به آن هدايت ميشوند - صورت اصلي و باطني همان راه ضلالت دنيوي است كه در قيامت ظاهر ميشود. به آيات ذيل توجه كنيد:
1. (وَ قالُوا يا وَيْلَنا هذا يَوْمُ الدِّينِ، هذا يَوْمُ الْفَصْلِ الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ، احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ أَزْواجَهُمْ وَ ما كانُوا يَعْبُدُونَ، مِنْ دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِلي صِراطِ الْجَحِيمِ) صافات (7)، آيات 20 - 23.
«[ و اهل ضلالت] ميگويند: اي واي بر [ حال] ما! اين روز جزا است، اين است همان روزي كه آن را تكذيب ميكرديد. [ سپس خطاب ميآيد به سوي ملائكه ]كساني را كه ستم كردهاند با هم رديفانشان و آنچه غير از خدا پرستيدهاند، گرد آوريد [ و جمع كنيد ]و به سوي راه [ يا راهي كه به] جهنم [ منتهي ميشود ]رهبريشان كنيد».
اين آيه با صراحت بيان ميكند كه بعد از حشر و جمع شدن منحرفان، تازه در راه پيش گرفته در دنيا و برزخ، پيش ميروند. پس معلوم است كه حركت در هر نظامي، ادامه دارد و براي اهل ضلالت، فرو رفتن در عمق و باطن آن - كه اثرش جهنم و جهنمها است - ميباشد.
2. (فَإِنَّهُمْ لآكِلُونَ مِنْها فَمالِؤُنَ مِنْهَا الْبُطُونَ، ثُمَّ إِنَّ لَهُمْ عَلَيْها لَشَوْباً مِنْ حَمِيمٍ، ثُمَّ إِنَّ مَرْجِعَهُمْ لَإِلَي الْجَحِيمِ) همان، آيات 66 - 68. «پس دوزخيان حتماً از آن [ ميوههاي درخت زقوم كه از قعر آتش سوزان ميرويد] ميخورند و شكمها را از آن پر ميكنند؛ سپس ايشان را بر سر آن، آميغي از آب جوشان است، آنگاه بازگشتشان بي گمان به سوي دوزخ و جهنم است».
«شجره زقوم»، درختي است كه ريشهاش از اصل جهنم روييده و شاخه و برگش تا اين نظام دنيايي كشيده شده است. عمل بد، فكر بد، صفت بد و عقيده بد، هر يك به نوبه خود، گرفتن شاخهاي از اين درخت است كه انسان را تا به اصل و ريشه آن، در عمق جهنم ميكشاند.
آنان مدام از ميوههاي اين درخت تغذيه ميكنند و شكمهاي خود را از آن پر ميكنند، تا براي پيش رفتن در قدمهاي بعدي آماده شوند و اين، مرحله به مرحله و تدريجاً ادامه دارد تا به سوي جهنم - كه ريشه درخت زقوم در آن جا هست - برسند و در عمق آن فرو روند. آيا اين جز حركت اهل ضلالت، چيز ديگري است؟!ر.ك: قيام قيامت، صص 120 - 124.
eporsesh.com