پنجشنبه، 21 ارديبهشت 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

خداوند افرادي مثل شمر به جهنم مي‎روند و افرادي به بهشت مي روند ولي باز هم آنها را آفريد و اين خود نشانه جبر است.


پاسخ :
در دو آيه قرآن به هدف از خلقت انسان اشاره شده است در يك آيه مي‎گويد: «جن و انس را جز براي آن كه مرا عبادت كنند نيافريدم»[1] در آيه‎اي ديگر مي‎گويد و براي آن (رحمت) آنها را (انسانها را) آفريدم كه در آيه اول هدف خلقت را عبادت و در آيه دوم هدف خلقت انسان را رحمت پروردگار بيان مي‎كند.[2] خداوند انسان را آفريد تا او را عبادت كند و مشمول رحمت الهي واقع شود و به سعادت برسد. در اين جا سؤال پيش مي‎آيد كه حالا نمي‎شد اين لطف و رحمت به انسان برسد بدون آن كه انسان اختيار داشته باشد و خدا را عبادت كند؟ مسلماً نه، چون در اين صورت مثل بقيه چهارپايان و موجودات مي‎شد ولي خداوند با خلقت انسان و هدفي كه از اين خلقت در نظر گرفته بود مي‎خواست به انسان كرامت بخشد به او ارزش بدهد و او را بر بسياري از مخلوقات خود برتري بخشد[3] و معلوم است كه اگر عبادت از روي اجبار باشد ارزشي ندارد زيرا تسليم بودن در برابر خدا به صورت تكويني كه در همه موجودات مي‎باشد.[4] مهم نيست، مهم آن است كه از روي اختيار تسليم خداوند شد اين جور عباداتي، پاداشش رحمت خاص الهي و رسيدن به نعمات مادي و معنوي ابدي است. لذا خداوند انسان را با خصوصيت اختيار آفريد و او را هدايت كرد. پرهيزكاري و گناه را به نفس او الهام كرد در بيرون از نفس نيز پيامبران را فرستاد تا او را هدايت كنند و به پاداش‎هاي الهي بشارت داده و از عذاب‎هاي او بترسانند.[5] و انسان را آزاد گذارد تا راه خود را انتخاب كند يا شكرگزار نعمتهاي الهي شود و يا ناسپاسي كند.[6] و براي هريك از اين انتخابها نيز عاقبتي را درنظر گرفت و انسانها را از آن آگاه كرد. اگر چند روزه كوتاه دنيا را در مسير عبادت او گام بردارد ايمان آورد و عمل صالح انجام دهد از نعمتهاي بهشتي براي هميشه برخوردار خواهد و اگر گناه كرد به اندازه گناه خود عذاب خواهد شد نه بيشتر و خداوند به اندازه مثقالي ظلم نمي‎كند.[7]
بنابراين هدف خداوند آن بود كه انسان مشمول رحمت خاص او واقع شود و به سعادت و كمال شايسته خود، برسد راه آن هم عبادت و طاعت و بندگي و عمل به دستورات ديني از روي اختيار بود ـ عبادت از روي اجبار كه ارزشي ندارد ـ و مقدمات عبادت و اطاعت را هم كه هدايت دروني و بروني و تبشير و انذار بود براي انسان فراهم كرد. خداوند مي‎دانست بسياري با عبادت خود به آنچه او براي آنها در نظر گرفته است خواهند رسيد و عده‎اي نيز كفران خواهند كرد.
حالا خدا بايد چه مي‎كرد آيا به خاطر اين كه عده‎اي قدرداني نخواهند كرد بايد سفره جود و كرم خود را برچيند؟ آنها اگر خودشان نمي‎خواهند از نعمت‎ها استفاده كنند و به خود ظلم مي‎كنند به جود و كرم منعم چه ربطي دارد؟![8] تا اينجا فرض كرديم كه آنها اگر از لطف الهي بهره‎مند نشدند به خاطر سوء انتخاب خودشان است حالا مي‎خواهيم جور ديگر به مسأله نگاه كنيم و ببينيم آيا آنها ديگر هيچ راهي براي بهره‎مندي از الطاف الهي ندارند و ببينيم آيا در آفرينش انسانهاي گنه كار و اهل عذاب لطف بود يا در نيافريدن آنها؟ مسلّماً اگر آفريده نمي‎شدند به هيچ عنوان نمي‎توانستند از الطاف و نعمات الهي بهره‎مند شوند ولي حالا كه آفريده شده‎اند چي؟ نكاتي را در مورد گنه كار (چه كساني كه گناه كم دارند چه آنها كه گناه بزرگ مرتكب شده‎اند) بيان مي‎كنيم تا ببينيم راهي براي رسيدن به نعمات الهي باز است يا نه؟ و معلوم است كه اگر راهي باز باشد در آفرينش او لطف بوده است.
1. مي‎توانست گناه نكند و به رحمت الهي برسد.
2. مي‎تواند بعد از گناه توبه كند و در مسير رحمت الهي قرار گيرد.و «كسي كه كار بدي انجام دهد يا به خود ستم كند سپس از خداوند طلب آمرزش كند خدا را آمرزنده و مهربان خواهد يافت».[9]
3. اگر گناهانش كبيره نباشند خدا آنها را بدون توبه هم مي‎بخشد (البته اگر شايستگي آن را داشته باشد) «اگر از گناهان بزرگي كه از آن نهي مي‎شويد پرهيز كنيد، گناهان كوچك شما را مي‎پوشانيم و شما را در جايگاه خوبي وارد مي‎كنيم».[10]
4. بعضي از گناهان در اثر انجام كارهاي خوب از بين مي‎رود. «همانا كارهاي نيك كارهاي بد را از بين مي‎برد».[11]
5. بعضي از گناهان در اثر سختي‎ها، بيماري‎ها و... از بين مي‎رود؛ به عنوان نمونه از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ نقل شده كه «يك شب تب داشتن كفاره گناه يك ساله است».[12]
6. بعضي گناهان با مرگ ـ سختي‎هاي جان كندن و امثال آن ـ يا عذابهاي برزخ يا قيامت از بين مي‎رود؛ در اين باره پيامبر فرموده‎اند: «مرگ كفاره گناهان مؤمن است».[13] و چون «پروردگار تو به احدي ظلم نمي‎كند»[14] بنابراين بعد از عذابي كه به اندازه گناهان كشيد وارد بهشت و نعم الهي خواهد شد و براي هميشه از آنها بهره‎مند خواهد شد «براي هميشه در آن خواهند بود».[15]
7. بعضي از گناهان در اثر شفاعت اولياء الهي از بين مي‎رود. پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ : «شفاعتم را براي آن دسته از امتم كه مرتكب گناه كبيره شده‎اند ذخيره كرده‎ام».[16]
8. خداوند بدون توبه هر گناهي غير از شرك را مي‎بخشد: «خداوند شرك را نمي‎آمرزد ولي كمتر از آن را براي هر كس بخواهد مي‎آمرزد».[17] اين كه گفتيم بدون توبه چون معلوم است كه خدا با توبه هر گناهي را مي‎آمرزد حتي شرك را.[18]
9. آن چه بر خدا لازم است آن است كه به وعده‎هاي خود عمل كند ولي اگر به وعيدهاي خود ـ تهديد به عذاب و عقاب ـ عمل نكند اشكالي ندارد. چون عقاب حق خداوند است و مي‎تواند از آن بگذرد.[19]
خود قضاوت كنيد آيا آفرينش انسانهاي گنهكار با اين همه راه كه پيش رو دارند تا بتوانند از طريق يكي از آنها نعمات ابدي الهي بهره‎مند شوند لطف است يا نيافريدن آنها شايد خدا كه از گنهكار بودن او آگاه بود مي‎خواسته به يكي از اين طريق او را به نعمات ابدي خود برساند.
خلاصه: اولاً اين كه عده‎اي گنهكار شده‎اند از آن رو بوده است كه مختار بوده‎اند و خداوند كه انسان را مختار آفريد براي اين بود كه مي‎خواست او را كرامت بخشد و از طريق عبادت او به رحمت و نعمات الهي برسد. حالا اگر عده‎اي قدرداني نكردند و نخواستند از نعمات الهي بهره‎مند شوند مربوط به انتخاب خودشان است.
ثانياً اين جور نيست كه فكر كنيم آنها كه گنهكار و لايق عذاب شده‎اند به هيچ عنوان نمي‎توانند از نعمات الهي بهره‎مند شوند و بايد تا هميشه عذاب بكشند لذا بهتر بود آفريده نشوند بلكه بر روي انسان گنهكار و اهل عذاب راههاي زيادي باز است و خداوند ممكن است از يكي از اين راهها او را به نعمات ابدي خود برساند ولي اگر آفريده نمي‎شد هيچ گاه نمي‎توانست از نعمات الهي بهره‎مند شود.
پی نوشتها:
[1] . قرآن كريم، ذاريات، 56.
[2] . قرآن كريم، هود، 119.
[3] . ر.ك: قرآن كريم، اسراء، 70.
[4] . ر.ك: قرآن كريم، آل عمران، 93.
[5] . ر.ك: قرآن كريم، انعام، 48.
[6] . ر.ك، دهر، 3.
[7] . نساء، 40.
[8] . ر.ك، علامه طباطبائي، الميزان، ترجمه سيدمحمد باقر موسوي، چ 4، 1370، ج 11، ص 101.
[9] . نساء، 110.
[10] . نساء، 31.
[11] . هود، 114.
[12] . شيخ طوسي،‌امالي، دارالثقافه، قم، چ 1، 1414، ص 630.
[13] . همان، ص 21.
[14] . كهف، 49.
[15] . نساء، 122.
[16] . علامه مجلسي، بحارالانوار، مؤسسه الوفاء بيروت، چ 2، 1403، ج 8، ص 30.
[17] . نساء، 49.
[18] . علامه حلي، كشف المراد، مؤسسه نشر اسلامي، ص 416.
[19] . همان، ص 415.
eporsesh.com


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.