پرسش :
آيا سخت جان دادن مؤمن و مكان و زمان اين امر، در كاهش عذاب مؤثر است؟
پاسخ :
ابتدا درباره موت و اجل كمي بررسي ميكنيم. خداوند ميفرمايد: ما خلقالله السموات و الارض و ما بينها الاّ بالحقّ و اجل مسمّي هر موجودي از آسمان و زمين گرفته و هر آنچه كه در ميان آنهاست، وجودشان محدود به اجلي است كه خداند آن را تعيين نموده است، به طوري كه هيچ موجودي قادر نيست، از اجل خود فراتر بماند{M(سورهي روم، آيهي 8).
لكلّ امّة اجل فاذا جاء اجلهم لايستأخرونَ ساعةً و لايستقدمون (سورهي اعراف، آيهي 34).
در «معانيالاخبار» از حسن بن علي(ع) نقل شده كه علي بن محمد، امام هادي(ع) بر بيماري از اصحابش وارد ميشود، در حالي كه بيمار از خوف مرگ ميگريسته و جزع مينموده است. علي بن محمد(ع) به او ميگويد كه اي بندهي خدا! تو از مرگ ميهراسي چون آن را نميشناسي. بگو ببينم اگر بدنت چرك شود و از كثرت چرك و ناپاكي در اذيت باشي و مبتلا به جرب و جراحت گردي و بداني كه شستشوي حمام همه اينها را از بين خواهد برد، با اين وضعيت آيا ميخواهي كه به حمّام روي و ناپاكيها را از خود بزدايي و يا اينكه از چنين كاري اكراه داري و ميخواهي كه به همان حال بماني؟ شخص بيمار پاسخ داد: آري حمام را ترجيح ميدهم، اي پسر پيغمبر خدا.
در اين هنگام حضرت فرمود: پس بدان كه آن موت همان حمّام است و همانا آخرين مهلتي است براي تو كه گناهانت را از خود بزدايي و خويش را از بديها پاك سازي. حال اگر بر موت وارد شوي و بدان مجاورت كني، مسلماً از هرگونه غم و ناراحتي نجات خواهي يافت و به هرگونه فرح و شادي خواهي رسيد. پس از اين، بيمار آرامش خود را بازيافت، حالت سروري بدو دست داد و تسليم مرگ شد، چشمهايش را بست و اين جهان را وداع گفت.
در سختي و آساني جان دادن اصلي كلّي وجود ندارد كه مؤمن راحت جان ميدهد و غيرمؤمن با سختي. بسياري از مؤمنين هستند كه لطف خداوند شامل حالشان ميشود و بعضي گناهانشان به واسطه سختي جان كندن جبران ميشود كما اينكه فرمايش امام هادي(ع) نيز به اين موضوع دلالت ميكند (مرگ آخرين مهلت است براي تو كه گناهانت را از خود بزدايي و خويش را از بديها پاكسازي). با اينكه شخص مؤمن از دنيا ميرود، ولي اين نحو جان دادن براي آن است كه پاك رحلت كند و پاك وارد جهان آخرت شود و به تعبيري اصلاح شود. همين سختي جان دادن براي كفار و مشركان بيانگر اين موضوع است كه با مرگ عذابشان شروع ميشود. گاه ممكن است كه اهل فسق و غير مؤمني به راحتي جان بدهد و اين به خاطر آن است كه اهل عذاب ميباشد و ليكن چون حسناتي هم داشته و كارهاي خوبي هم كرده، اين راحتي جان دادن پاداش آن كارهاي خوب است تا حسابش همين جا تصفيه شود و در آخرت طلبي نداشته باشد و در نهايت معذّب و بدبخت شود.
بنابر اين به هيچوجه آساني و سختي جان دادن نسبت به مؤمن و كافر نيكوكار و بدكردار كليّت ندارد، اجمالاً ميتوانيم بگوئيم «از ماست كه بر ماست». هر كس آنچه را انجام داده به همان خواهد رسيد. آساني و سختي جان كندن، مقدمه و نماد برداشت محصول عمر است؛ اگر مايل هستيم ملائكه رحمت و ائمه طاهرين(ع) را همراه با خطابهاي «سلاماً سلاماً» ملاقات كنيم راهش اين است كه با آگاهي و اختيار قدم در مسير هدايت بگذاريم و به ايمان و عمل صالح و مقيّد و پايبند باشيم.
اگر شخص واجد صفات نيك، متعهد و متشرّع باشد، ولي در بعض مواقع مرتكب خطاها و گناهاني چند شده، سختي جان دادن درباره چنين فردي، ممكن است كفّاره گناهانش زدوده ميشود و به اصطلاح اين گونه جان دادن (سوختن در آتش، خورده شدن توسط حيوانات وحشي، غرق شدن در دريا و از اين قبيل) آن خطاها و قصورات را جبران ميكند.
در پايان زمان و مكان، اسم و داشتن پدر و مادر صالح يا داشتن فرزند مؤمن و پاك و از اين قبيل موضوعات در كيفيت جان دادن، و در حالات انسان در مواقع حشر و نشر و رسيدگي به اعمال و حساب و كتاب قيامت، تأثير دارد، اما اين تأثير به ميزان اثرگذاري حالات و اعمال خود فرد نميباشد.
براي مثال نقل شده، فوت در شب و روز جمعه مخصوصاً شب و روز جمعه ماه مبارك رمضان، آزادي و رهايي از عذاب و وصول به بهشت و جلب رحمت الهي را به دنبال دارد؛ يا فوت در بعضي اماكن مقدسه همچون نجف اشرف، كربلا، قم، حرم رضوي و... موجب آمرزش ميشود و خبرهايي از اين دست بسيار است. امّا شرط اول در تمام اين موارد و راه وصول به اين مقامات، همانا ايمان و عمل صالح فرد است و اين سنت و قاعده الهي پيوسته حاكم و جاري است كه: فمن يعمل مثقال ذرّةٍ خيراً يره و من يعمل مثقال ذرّةٍ شرّاً يره هر كس به اندازه ذرهاي خوبي كند پاداش آن را خواهد ديد و هر كس به اندازه ذرّهاي كار زشت كند كيفر آن را خواهد چشيد{M(سورهي زلزال).
نامگذاري فرزندان به نامهاي نيكوي ائمه براي پدر و مادر وظيفه و تكليفي ميباشد كه ثوابي هم براي ايشان و هم براي فرزندان در پي دارد، ولي بنابر اصول كلّي كه مطرح شده هر كس سرانجام آن بدرود آخر كه كاشته است. اگر جو بكارد، جو ميدرود و اگر كرم ابريشم پرورش دهد، حرير و پرنيان به دست خواهد آورد و مسلماً هر كس راه هدايت و سعادت را طي كند به مقصود خود (رضوان و مغفرت الهي) خواهد رسيد و هر كس راه ضلالت و گمراهي را بپيمايد بدون شك شقيّ و بدعاقبت خواهد شد.
eporsesh.com
ابتدا درباره موت و اجل كمي بررسي ميكنيم. خداوند ميفرمايد: ما خلقالله السموات و الارض و ما بينها الاّ بالحقّ و اجل مسمّي هر موجودي از آسمان و زمين گرفته و هر آنچه كه در ميان آنهاست، وجودشان محدود به اجلي است كه خداند آن را تعيين نموده است، به طوري كه هيچ موجودي قادر نيست، از اجل خود فراتر بماند{M(سورهي روم، آيهي 8).
لكلّ امّة اجل فاذا جاء اجلهم لايستأخرونَ ساعةً و لايستقدمون (سورهي اعراف، آيهي 34).
در «معانيالاخبار» از حسن بن علي(ع) نقل شده كه علي بن محمد، امام هادي(ع) بر بيماري از اصحابش وارد ميشود، در حالي كه بيمار از خوف مرگ ميگريسته و جزع مينموده است. علي بن محمد(ع) به او ميگويد كه اي بندهي خدا! تو از مرگ ميهراسي چون آن را نميشناسي. بگو ببينم اگر بدنت چرك شود و از كثرت چرك و ناپاكي در اذيت باشي و مبتلا به جرب و جراحت گردي و بداني كه شستشوي حمام همه اينها را از بين خواهد برد، با اين وضعيت آيا ميخواهي كه به حمّام روي و ناپاكيها را از خود بزدايي و يا اينكه از چنين كاري اكراه داري و ميخواهي كه به همان حال بماني؟ شخص بيمار پاسخ داد: آري حمام را ترجيح ميدهم، اي پسر پيغمبر خدا.
در اين هنگام حضرت فرمود: پس بدان كه آن موت همان حمّام است و همانا آخرين مهلتي است براي تو كه گناهانت را از خود بزدايي و خويش را از بديها پاك سازي. حال اگر بر موت وارد شوي و بدان مجاورت كني، مسلماً از هرگونه غم و ناراحتي نجات خواهي يافت و به هرگونه فرح و شادي خواهي رسيد. پس از اين، بيمار آرامش خود را بازيافت، حالت سروري بدو دست داد و تسليم مرگ شد، چشمهايش را بست و اين جهان را وداع گفت.
در سختي و آساني جان دادن اصلي كلّي وجود ندارد كه مؤمن راحت جان ميدهد و غيرمؤمن با سختي. بسياري از مؤمنين هستند كه لطف خداوند شامل حالشان ميشود و بعضي گناهانشان به واسطه سختي جان كندن جبران ميشود كما اينكه فرمايش امام هادي(ع) نيز به اين موضوع دلالت ميكند (مرگ آخرين مهلت است براي تو كه گناهانت را از خود بزدايي و خويش را از بديها پاكسازي). با اينكه شخص مؤمن از دنيا ميرود، ولي اين نحو جان دادن براي آن است كه پاك رحلت كند و پاك وارد جهان آخرت شود و به تعبيري اصلاح شود. همين سختي جان دادن براي كفار و مشركان بيانگر اين موضوع است كه با مرگ عذابشان شروع ميشود. گاه ممكن است كه اهل فسق و غير مؤمني به راحتي جان بدهد و اين به خاطر آن است كه اهل عذاب ميباشد و ليكن چون حسناتي هم داشته و كارهاي خوبي هم كرده، اين راحتي جان دادن پاداش آن كارهاي خوب است تا حسابش همين جا تصفيه شود و در آخرت طلبي نداشته باشد و در نهايت معذّب و بدبخت شود.
بنابر اين به هيچوجه آساني و سختي جان دادن نسبت به مؤمن و كافر نيكوكار و بدكردار كليّت ندارد، اجمالاً ميتوانيم بگوئيم «از ماست كه بر ماست». هر كس آنچه را انجام داده به همان خواهد رسيد. آساني و سختي جان كندن، مقدمه و نماد برداشت محصول عمر است؛ اگر مايل هستيم ملائكه رحمت و ائمه طاهرين(ع) را همراه با خطابهاي «سلاماً سلاماً» ملاقات كنيم راهش اين است كه با آگاهي و اختيار قدم در مسير هدايت بگذاريم و به ايمان و عمل صالح و مقيّد و پايبند باشيم.
اگر شخص واجد صفات نيك، متعهد و متشرّع باشد، ولي در بعض مواقع مرتكب خطاها و گناهاني چند شده، سختي جان دادن درباره چنين فردي، ممكن است كفّاره گناهانش زدوده ميشود و به اصطلاح اين گونه جان دادن (سوختن در آتش، خورده شدن توسط حيوانات وحشي، غرق شدن در دريا و از اين قبيل) آن خطاها و قصورات را جبران ميكند.
در پايان زمان و مكان، اسم و داشتن پدر و مادر صالح يا داشتن فرزند مؤمن و پاك و از اين قبيل موضوعات در كيفيت جان دادن، و در حالات انسان در مواقع حشر و نشر و رسيدگي به اعمال و حساب و كتاب قيامت، تأثير دارد، اما اين تأثير به ميزان اثرگذاري حالات و اعمال خود فرد نميباشد.
براي مثال نقل شده، فوت در شب و روز جمعه مخصوصاً شب و روز جمعه ماه مبارك رمضان، آزادي و رهايي از عذاب و وصول به بهشت و جلب رحمت الهي را به دنبال دارد؛ يا فوت در بعضي اماكن مقدسه همچون نجف اشرف، كربلا، قم، حرم رضوي و... موجب آمرزش ميشود و خبرهايي از اين دست بسيار است. امّا شرط اول در تمام اين موارد و راه وصول به اين مقامات، همانا ايمان و عمل صالح فرد است و اين سنت و قاعده الهي پيوسته حاكم و جاري است كه: فمن يعمل مثقال ذرّةٍ خيراً يره و من يعمل مثقال ذرّةٍ شرّاً يره هر كس به اندازه ذرهاي خوبي كند پاداش آن را خواهد ديد و هر كس به اندازه ذرّهاي كار زشت كند كيفر آن را خواهد چشيد{M(سورهي زلزال).
نامگذاري فرزندان به نامهاي نيكوي ائمه براي پدر و مادر وظيفه و تكليفي ميباشد كه ثوابي هم براي ايشان و هم براي فرزندان در پي دارد، ولي بنابر اصول كلّي كه مطرح شده هر كس سرانجام آن بدرود آخر كه كاشته است. اگر جو بكارد، جو ميدرود و اگر كرم ابريشم پرورش دهد، حرير و پرنيان به دست خواهد آورد و مسلماً هر كس راه هدايت و سعادت را طي كند به مقصود خود (رضوان و مغفرت الهي) خواهد رسيد و هر كس راه ضلالت و گمراهي را بپيمايد بدون شك شقيّ و بدعاقبت خواهد شد.
eporsesh.com