شنبه، 23 ارديبهشت 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

شروط شفاعت چيست؟


پاسخ :
از مجموع آيات و روايات مي‏توان شرايطي را براي «شفاعت» با اقسام آن استفاده نمود كه اصلي‏ترين و مهم‏ترين آنها بدين قرار است:
1. قابليت براي شفاعت شدن؛ شفاعت وسيله‏اي براي تتميم و تكميل سبب است؛ نه آنكه خودش سببي مستقل و تامّ باشد. بنابراين شخصي كه مشمول شفاعت مي‏شود، بايد قابليت آن را داشته و به غير از شفاعت، از عوامل و اسباب ديگري بهره‏مند باشد.
عوامل مؤثر در شفاعت‏پذيري عبارت است از: ايمان، عواملي كه موجب محروميت از شفاعت نمي‏شود، وجود پيوند و ارتباط تكويني ميان شفاعت‏گر و شفاعت شونده و داشتن عملي كه در پيشگاه حضرت حق مورد قبول واقع گردد تا عفو و غفران الهي، عملي نيكو و با حكمت باشد و فعل گزاف وبيهوده تلقي نگردد.
2. قابليّت براي شفاعت كردن؛ اين شرط در ناحيه شفاعت‏گر است. به عبارتي كسي يا چيزي كه مي‏خواهد شفيع ديگري باشد، بايد قابليّت اين كار را داشته باشد؛ يعني، مسأله چنين نيست كه هر كس بتواند شفاعت‏گر شود؛ بلكه طبق نظم نظام هستي او نيز بايد لايق و شايسته اين واسطه‏گري باشد؛ مثلا اهل معصيت نبوده و قدرت ارزيابي مراتب اطاعت و مخالفت ديگران را داشته باشد. خداوند متعال اين قابليت را چنين تشريح مي‏كند:
(وَ لا يَمْلِكُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الشَّفاعَةَ إِلاَّ مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ)
«و كساني كه به جاي او مي‏خوانند [ و مي‏پرستند] اختيار شفاعت ندارند؛ مگر آن كساني كه آگاهانه به حق گواهي داده باشند».زخرف (43)، آيه 86.
3. شفاعت بايد به اذن خداوند باشد ؛بقره (2)، آيه 255؛ يونس (10)، آيه 3؛ مريم (19)، آيه 87؛ طه (20)، آيه 109. به اعتقاد شهيد مرتضي مطهري(ره) فرق اساسي شفاعت واقعي و حقيقي با شفاعت باطل و نادرست، در اين است كه شفاعت حقيقي از خدا آغاز گشته به گناه‏كار ختم مي‏گردد و در شفاعت باطل عكس آن فرض شده است؛ زيرا در شفاعت واقعي، خداوند برانگيزاننده آن است و در شفاعت‏هاي ناصحيح - كه نمونه‏هاي آن در زندگي دنيايي وجود دارد - گناهكار برانگيزاننده شفاعت است.عدل الهي، صص 281 - 283.
دليل اين كه شفاعت بايد به اذن خداوند باشد، اين است كه در فلسفه الهي ثابت شده كه واجب الوجود بالذات از جميع جهات و حيثيات واجب الوجود است؛ يعني، چنان كه واجب الوجود در ذات خود، معلول و محتاج غير نيست، در صفات و افعال خود نيز امكان ندارد كه تحت تأثير علتي قرار گيرد. او تأثير گذار محض است و از هيچ چيزي و كسي تأثير نمي‏پذيرد.
4. تأثير شفاعت؛ بايد شفاعت گر چيزي را بهانه كرده و واسطه قرار دهد كه در مولا، اثر بگذارد و به شكلي نباشد كه سبب بطلان عبوديت بنده و مولويّت مولا گردد. به بيان ديگر، شفاعت كننده بايد از راه‏هايي استفاده كند كه در مولا تأثير بگذارد؛ مثلا به صفاتي از مولا تمسّك جويد كه آن صفات، اين اقتضا را دارند كه مولا از بنده نافرمانش در گذرد (مانند بزرگواري، كرم، سخاوت و شرف او) و يا از ناحيه ديگر، به صفاتي كه در بنده وجود دارد، تمسّك جويد كه آن صفات موجب مي‏شود كه مولا بر او رأفت كند (مانند خواري، مسكنت، حقارت، ناتواني، بدحالي و نظاير آنها) و يا از جهت ديگر، به صفاتي كه در شفاعت‏گر است، تمسّك ورزد (مانند محبت و علاقه‏اي كه مولا به او دارد، يا قرب و منزلتش و امثال آنها). به هر روي، شفاعت كننده بايد عاملي از عوامل مرتبط با شفاعت را كه در رفع عقاب مؤثر است، بر عامل ديگر كه سبب عقاب مي‏باشد، غلبه دهد؛ خواه آن عامل صفت يا صفاتي از صفات مولا باشد؛ خواه صفت يا صفاتي از صفات بنده و يا ويژگي‏اي از ويژگي‏هاي خود شفاعت‏گر.ر.ك: الميزان، ج 1، ص 158 و 159.
www.eporsesh.com


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.