پرسش :
چگونه ميشود انساني به وجود بهشت و جهنم عالم باشد ولي در اعمالش سُستي نشان دهد؟
پاسخ :
حقيقت اين است كه ايمان, پذيرش و التزام عملي به آن, اختياري انسان است و جبراً مترتّب بر علم نخواهد شد و علم شرط كافي و علّت تامه ايمان نيست. شايد كسي بگويد: چگونه ممكن است انسان به چيزي علم داشته باشد و به مقتضاي آن عمل نكند؟ در پاسخ ميگوييم: سرّ اينكه انساني علم به چيزي دارد ولي, ملتزم به آن نميشود و دل به آن نميدهد اين است كه دل او جاي ديگر گرو رفته. اصولاً علم و ايمان جدا هستند و در ظروف جداگانه بوجود ميآيند. علم به ذهن مربوط ميشود كه موضوع و محمول قضايا را با هم ميسنجد و رابطه آن دو را كشف ميكند و ربطي به دل ندارد. كار دل پس از كار ذهن و تحصيل علم, شروع ميشود كه تصميم بگيرد به اين معلوم ذهن ملتزم گردد. امّا انسان هنگامي ميتواند, چنين تصميمي بگيرد كه دلش در اختيار او باشد؛ چرا كه بعضي از انسانها قبل از اينكه علم پيدا كنند, دلشان در جاي ديگر گرو رفته است و اين سخني است مورد تأييد خداي متعال كه ميگويد:
((اِنَّ في ذلِكَ لَذِكْري لِمَنْ كانَ لَهُ قَلْبٌ.)) (1)
حقاً در اين (هلاك پيشينيان) يادآوري هست براي آن كس كه داراي دل باشد.
چون بعضيها دلي برايشان نمانده است و قبل از آنكه ايمان بياورند دل را به چيزهاي ديگري دادهاند كه قبل از معرفت حقّ برايشان مطرح بوده است چيزهايي از لذايذ حيواني و خواستههاي غرايز كه دل انسان با آنها انس گرفته است.
پی نوشت:
(1)- سوره ق /37
eporsesh.com
حقيقت اين است كه ايمان, پذيرش و التزام عملي به آن, اختياري انسان است و جبراً مترتّب بر علم نخواهد شد و علم شرط كافي و علّت تامه ايمان نيست. شايد كسي بگويد: چگونه ممكن است انسان به چيزي علم داشته باشد و به مقتضاي آن عمل نكند؟ در پاسخ ميگوييم: سرّ اينكه انساني علم به چيزي دارد ولي, ملتزم به آن نميشود و دل به آن نميدهد اين است كه دل او جاي ديگر گرو رفته. اصولاً علم و ايمان جدا هستند و در ظروف جداگانه بوجود ميآيند. علم به ذهن مربوط ميشود كه موضوع و محمول قضايا را با هم ميسنجد و رابطه آن دو را كشف ميكند و ربطي به دل ندارد. كار دل پس از كار ذهن و تحصيل علم, شروع ميشود كه تصميم بگيرد به اين معلوم ذهن ملتزم گردد. امّا انسان هنگامي ميتواند, چنين تصميمي بگيرد كه دلش در اختيار او باشد؛ چرا كه بعضي از انسانها قبل از اينكه علم پيدا كنند, دلشان در جاي ديگر گرو رفته است و اين سخني است مورد تأييد خداي متعال كه ميگويد:
((اِنَّ في ذلِكَ لَذِكْري لِمَنْ كانَ لَهُ قَلْبٌ.)) (1)
حقاً در اين (هلاك پيشينيان) يادآوري هست براي آن كس كه داراي دل باشد.
چون بعضيها دلي برايشان نمانده است و قبل از آنكه ايمان بياورند دل را به چيزهاي ديگري دادهاند كه قبل از معرفت حقّ برايشان مطرح بوده است چيزهايي از لذايذ حيواني و خواستههاي غرايز كه دل انسان با آنها انس گرفته است.
پی نوشت:
(1)- سوره ق /37
eporsesh.com