دوشنبه، 25 ارديبهشت 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

اگر معاد جسماني است با توجه به اينكه روح حقيقت وجودي انسان است چرا جسم انسان عذاب مي شود؟


پاسخ :
بلي معاد جسماني است و ما معتقديم انسان - كه مجموعه‏اي از روح و جسم است - مجموعا محشور خواهد شد و اين طور نيست كه روح تنها محشور و مؤاخذ گردد و انسان در قيامت، روح بدون جسم باشد. همچنين درست است كه حقيقت انسان روح و نفس او؛ يعني،جنبه‏هاي تجردي او است و نه حيثيت مادي او؛ ولي در عين حال اين نكته بسيار مهم را نبايد فراموش كرد كه انسان، در هر صورت، تركيبي از جسم و روح است و تركيب او هم، يك تركيب اعتباري (مانند تركيب نخود و لوبيا) نيست كه هر يك وجود مستقلّي داشته باشند. تركيب انسان از جسم و روح، يك تركيب حقيقي است؛ تركيبي كه حقيقت واحدي را تشكيل مي‏دهند. انسان، يك موجود واحد است كه باطن او جنبه‏هاي تجردي و روحاني او و ظاهر او، همين بدن مادي و جسماني او است. در واقع تركيب روح و جسم در انسان، شبيه تركيب اكسيژن و هيدروژن در آب است. آب نه هيدروژن است و نه اكسيژن. آب، آب است؛ ولي در عين حال از اكسيژن و هيدروژن تشكيل شده است؛ منتهي وقتي اين دو عنصر با هم تركيب مي‏شوند و وحدت مي‏يابند، عنصر جديد ديگري ظهور مي‏كند كه «آب» ناميده مي‏شود. اين آب يك حقيقت واحد بيش نيست. تركيب در انسان هم به همين صورت است؛ يعني، انسان حقيقت واحدي است كه از وحدت يافتن جسم و روح، تشكيل شده است. در قيامت هم همين انسان، مورد محاسبه و معاقبه واقع خواهد شد. ازاين‏رو نمي‏توان گفت كه تنها روح او بايد عذاب شود و يا جسم او.كسي هم كه در دنيا زندگي كرده دستش به گناهي آلوده شده است، همين انسان است. هم چنين نمي‏توان گفت كه روح او گناه كرده است و نه جسم او. اگر روح و جسم در انسان، تفكيك شود، ديگر حقيقتي به نام انسان - كه صاحب اراده و اختيار و تكليف و مسؤوليت باشد - وجود نخواهد داشت. انسان داراي جسم و روح و زندگي است كه مختار، مكلف و مسؤول است و در آخرت مورد محاسبه و پاداش و جزا واقع خواهد شد. موضوع تمامي قضايايي كه در قرآن كريم و روايات اسلامي وجود دارد و راجع به تكاليف شرعي انسان است و به او وعده بهشت يا وعده جهنم داده شده است، انسان است، نه روح تنها و يا جسم فقط.
حال اگر گفته مي‏شود: حقيقت انسان روح او است و نه جسم او؛ به اين دليل است كه رابطه جسم و روح، رابطه ظاهر و باطن است. روح از اين جهت كه باطن انسان است، از وجود حقيقي‏تري نسبت به جسم - كه ظاهر او است - برخوردار مي‏باشد؛ مانند حق تعالي كه رابطه‏اش با جهان مظهري، همان رابطه باطن و ظاهر است. از اين رو گفته مي‏شود كه حقيقت هستي، او است و غير او، هر چه هست همه مظاهر و افعال و آثار او مي‏باشند.
براي مطالعه بيشتر ر.ك: ترجمه تفسير الميزان، ج 13، ص 291؛ تفسير نمونه، ج 2، ص 307
eporsesh.com


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.