سه‌شنبه، 26 ارديبهشت 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

بچه‏اي كه از زنا يا مال حرام متولد مي‏شود آيا بهشت مي‏رود يا جهنم؟


پاسخ :
قرآن كتابي است آسماني و فرستاده شده از طرف خدا و به عنوان بزرگ‏ترين معجزه حضرت رسول اكرم(ص) تصريح مي‏كند كه نظام هستي و آفرينش بر عدل و توازن و بر اساس استحقاق‏ها و قابليت‏ها است. گذشته از آيات زيادي كه صريحاً ظلم را از ساحت كبريايي به شدت نفي مي‏كند، و گذشته از آياتي كه ابلاغ و بيان و اتمام حجت را از آل حب از شئون پروردگار مي‏شمارد كه وجود اينها نوعي عدل و هلاك بشر با نبود آنها نوعي ظلم و ستم است و گذشته از آياتي كه اساس خلقت را بر حق، كه ملازم با عدل است معرفي مي‏نمايد، گذشته از همه اينها در برخي از آيات از مقام فاعليت و تدبير الهي به عنوان مقام قيام به عدل ياد مي‏كند.
(شهدالله انه لا اله الا هو و الملائكْ و اولوا العلم قائماً بالقسط)؛{1} و يا عدل را ترازوي خدا در امر آفرينش مي‏داند، (و السمأ رفعها و وضع الميزان)؛{2} و در ذيل همين آيه است كه رسول خدا(ص) فرمود: «بالعدل قامت السموات و الارض»؛{3} آسمان‏ها و زمين به عدل برپاست.
و در آيه‏اي قرآن تصريح مي‏كند كه حكمت بعثت و ارسال رسل اين است كه عدل و قسط بر نظام زندگاني بشر حاكم باشد. (لقد ارسلنا رسلنا بالبينات و انزلنا معهم الكتاب و الميزان ليقوم الناس بالقسط)؛{4} همانا فرستادگان خويش را با دلايل روشن فرستاديم و همراه آنها كتاب و مقياس - قانون - فرستاديم تا مردم بدين وسيله عدل را برپا دارند. بديهي است كه برقراري اصل عدل در نظامات اجتماعي موقوف است به اين كه اولاً نظام تشريعي و قانوني نظامي عادلانه باشد و ثانياً عملاً به مرحله اجرا درآيد. علاوه بر اين اصل كلي كه قرآن در مورد همه پيامبران بيان كرده است، در مورد نظام تشريعي اسلامي مي‏گويد: (قل امر ربي بالقسط)؛{5} و براي امامت و رهبري پيمان الهي و مقامي ضد ظلم و توأم با عدل را شرط مي‏داند. (لا ينال # الظالمين).{6}
از جمله مواردي كه مي‏توان به عنوان عدل مطرح كرد هدايت است آن هم هدايت همگاني، چون هر شئ بايد به كمال خودش برسد و اگر قوه و استعداد و هدايت و كمال نداشته باشد و راهنمايي نباشد از مصاديق ظلم مي‏شود و ظلم بر حكيم عادل كمال مطلق قبيح است لذا ذيل آيه: (قل ربنا الذي اعطي كل ش خلقه ثم هدي)؛{7} مرحوم علامه طباطبايي؛ فرموده است: «الگوي من كسي است كه ميان همه موجودات رابطه برقرار كرده و وجود هر موجودي را با تجهيزات آن شئ قوا و آلات و آثاري كه به آن وسيله آن به هدفش منتهي شده با ساير موجودات مرتبط نموده است، مثلاً جنين از انسان را كه نطفه است به صورت انسان في نفسه مجهز به قوا و اعضايي كرده است كه نسبت به افعال و آثار مناسبي دارد، كه همان تناسب او را به سوي انساني كامل منتهي مي‏كند، كامل در نفس، و كامل از حيث بدن. روشن است كه مراد از هدايت، اينجا هدايت عمومي است كه دامنه‏اش تمامي موجودات را گرفته است.{8} و به عبارتي، بگو پروردگار ما آن كسي است كه خلقت هر چيزي را به آن چيز داده و سپس هدايتش كرد.{9}
البته بحث ذيل آيه شريفه زياد است، ولي مي‏توان نتيجه گرفت كه اولاد نامشروع و يا از راه حرام و... در هدايت اوليه و عموميت آيه او را شامل مي‏شود و اين گونه نسيت كه بگوييم او بالاجبار بايد راه غير هدايت را طي كند. هدايت تكويني اين اقتضا را دارد كه براي او هم راه به كمال رسيدن را ايجاد نمايد و نموده است. همان گونه وجود مبارك پيامبر(ص) هدايت و رحمت او براي عالمين است و هيچ كس و هيچ مكاني و زماني را استثنأ نكرد.
از طرفي فردي كه از راه غير مشروع به دنيا آمده او كه در خلقت و غير مشروع بودن خود نقشي نداشته و لذا گناهي هم مرتكب نشده است. پس همه مسلمانان معتقدند كه خدا غير مكلف و غير مقصر را عذاب نمي‏كند. ولي قول بعضي از محدثين شيعه كه قايلند ولد الزنا در ضم است ولدالزناي نابالغ را نمي‏گويند بلكه بالغي كه كافر شده و معتقدند هر كسي ولدالزنا است با اختيار كافر شده عذاب خواهد شد. ولي عموم شيعه و اصحاب مذهب عدل مي‏گويند: «لا تزرو وازرْ وزرْ اخري»، يعني هيچ كسي بار گناه ديگري را برنمي‏دارد و ولدالزنا را كه در ظاهر اسلام آورده است كافر نمي‏دانند.{10}
بديهي است اختيار راه كفر حتي براي فرد غير ولد الزنا هم عذاب آور است. و در اين مورد فرقي بين ولد الزنا و غير آن وجود ندارد چون هر دو علي الظاهر با سؤ اختيار كفر را انتخاب كرده‏اند، عذاب مي‏شود و قطعاً عذاب به خاطر ولدالزنايي او نيست بلكه براي كفر اوست، پس علت عذاب او ولدالزنائي او نخواهد بود و نيست.
مرحوم علامه طباطبايي در جايي ديگر براي رد جبر كه كفر ولدالزنا را نيز به خاطر ولدالزنا بودنش باشد اين گونه مي‏فرمايد: در نظام عالم بانتفاي حتم سير مي‏كند، يعني با اين كه امر و فعل ضروري است و بايد صورت بيگرد، در عين حال انسان در آن مختار است، و اختيار براي او باقي است مي‏تواند بجا آورد و مي‏تواند ترك كند با اختيار و بدون جبر و نسبت فعل به فاعل و اراده او نسبت امكان دارد و همچنين نسبت فعل به هر يك از اجزاي علت تامه - وحدت زمان و مكان و وجود آلت فعل و غيره - نسبت امكان است ولي نسبت فعل به تمام اجزاي علت تامه فعل نسبت ضرورت و حتم است و از آن به قضا تعبير مي‏شود، و اراده خدا نيز از مقام فعل انتزاع مي‏شود، بنابراين اراده صفت فعل است نه صفت ذات.{11}
حضرت امام محمدباقر(ع) فرمود: «السعيد بن سعد في بطن امه و الشقي من شقي في بطن امه»؛{12} معمولاً بعضي‏ها اين روايت را حمل بر صبر مي‏نمايند اما مرحوم علامه طباطبايي ذيل اين روايت مي‏فرمايد: «در روايت يكه از امام محمدباقر(ع) پيرامون كيفيت پيدايش انسان از استقرار نطفه در رحم گرفته تا علقه و مضغه و... نقل شده آمده است. خداوند متعال به دو ملك دستور مي‏دهد كه بعد از صورتگري انسان، يكي در رحم و ديگري بيرون رحم، تمام مقررات و سرنوشت او را بنويسند و به ملك بيرون گفته مي‏شود نظر كن به پيشاني مادرش و رزق، اجل، بيماري و تندرستي و عوارض و حوادث ديگر را بنويس. در ادامه آن را روايت آمده است: و يخفطال لله البَدأ في جميع ذلك، و آن دو ملك در تمام اين امور حق در بَدأ و تغيير و تبدل را براي خداوند محفوظ مي‏دارند. از اين قسمت روايت روشن مي‏شود كه اين حكم‏ها همگي حكم اقتضايي است و ضروري و به نحو علت تامه نيست و خداوند مي‏تواند آنها را تغيير دهد و با اختيار انسان منافاتي ندارد.{13}
روايات فراواني وجود دارد كه عمل به آنان مرگ را به تأخير و يا به تعجيل مي‏اندازد. مثل صله رحم كه مرگ را به تأخير و يا عاق والدين مرگ به تعجيل و... اين است كه ولدالزنا هم مي‏تواند از روي اختيار همه امور را تغيير دهد همان گونه كه فرد حلال‏زاده مي‏تواند با اختيار خوبي‏ها را بر هم بزند، در هيچ شرايطي اختيار انسان سلب نمي‏شود چون سلب اختيار با عدالت و حكمت خداوند سازگاري ندارد.
حضرت امام جعفر صادق(ع) فرمود: اگر ولدالزنا بر خير عمل كرد به آن پاداش داده مي‏شود و اگر بر شر عمل كرد هم پاداش داده مي‏شود، ذيل اين روايت در بحار آمده كه بيان اين خبر موافق چيزي است كه بين شيعه مشهور شده مبني بر اين كه ولدالزنا مثل بقيه مردم است و او مثل بقيه مكلف به اصول و فروع دين است و اگر اسلام را اظهار كرد احكام اسلام بر او جاري است در طاعات ثواب و در معافي عذاب مي‏شود. اين سخن را به صدوق و سيد مرتضي، ابن ادريس نسبت داده‏اند: كه او كافر است اگر چه كفرش را اظهار نكرده باشد و يا نكند. مي‏دانيم اين مخالفت اصل اصل عدل است چون او با اختيار خود عملي را انجام نداده است كه استحقاق عقاب داشته باشد و لذا عذاب او جور و ظلم و ستم مي‏شود و بر خداوند قبيح است چون (و الله ليس بظلام للعبيد).{14}
در پايان روايت، براي جمع بين روايت‏هايي كه او را كافر و رواياتي كه او را كافر نمي‏داند، اين گونه مي‏گويد: او داخل بهشت مي‏شود لكن عقاب هم نمي‏شود، مگر بعد از اينكه استحقاقي از او ظاهر شود و فعلي كه مبني بر اطاعت باشد انجام دهد و مرتكب فعلي كه حبط اعمال كند نشود.{15} اين جا نكته‏اي قابل ذكر است كه شايد با عموم ادله كه كسي اگر ايمان آورد به خدا و عمل صالح انجام داد داخل بهشت مي‏شود با رواياتي كه ولدالزنا را داخل در جهنم مي‏داند تخصيص بخورد، به اين كه چون او عمل صالح انجام نمي‏دهد پس داخل بهشت نمي‏شود. اما اگر انجام داد داخل بهشت مي‏شود به هر حال عموم نظرات بر اين است كه چون از اختيار نبوده و او مقصر نمي‏باشد اگر سو اختياري انجام ندهد و برنگيزند دليل براي كفر و عذاب نداريم و خدا به اين مطلب آگاه‏ترين است.
پی نوشتها:
[1].سوره آل عمران، آيه 17.
[2].سوره #، آيه 9.
[3].تفسير صاف، ذيل همين آيه.
[4].سوره حديد، آيه 26.
[5].سوره اعراف، آيه 29.
[6].سوره بقره، آيه 124.
[7].سوره طه، آيه 50.
[8].ترجمه شريف الميزان.
[9].همان.
[10].ترجمه و شرح تجريد الاعتقاد، علامه شعراني، ص 450.
[11].در محضر علامه طباطبايي، محمدحسين رخ‏شاد، ص 453.
[12].كافي، ج 6، ص 13؛ بحار، ج 60، ص 34.
[13].در محضر علامه، ص 55 - 54.
[14].سوره حج، آيه 10.
[15].بحار، ج 5، ص 288.
eporsesh.com


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.