پرسش :
بهشت و جهنم را وصف كنيد وآيا آتش كه در جهنم وجود دارد مانند همين آتش است كه در دنيا وجود دارد؟ شرح دهيد.
پاسخ :
قرآن كريم در مقام ترسيم چهره و ويژگيهاي بهشت و بهشتيان آيات فراواني را اختصاص داده است مانند :
1. باغ هاي طرب انگيز كه زير درختان آن نهرها جاري است.
2. درختان و سايه هاي آن، مانند ميوه هايش هميشگي است.
3. فرشتگان بر بهشتيان وارد مي شوند و سلام و تحيت مي گويند.
4. لباسهاي آنان از حرير و پرنيان است.
5. بر تخت ها تكيه زده نه آفتاب سوزان مي بينند و نه سرما.
6. سايه درختان بهشتي بر سر بهشتيان و ميوه هايش در دسترس آنان است.
7. ساقيان زيبا و حوريان با جامهاي سيمين و بلورين اطراف آنان مي گردند.
8. شرابهايي مي نوشند كه طبعش چون زنجبيل و عطرآگين است.
9. لباسشان از استبرق و دست بندهايشان نقره خام است.
10. ساقي شرابشان پروردگار، و شرابشان طاهرو پاك است.
11. نهرهايي از شراب ناب كه براي نوشندگان لذت بخش است و چشمه هايي از شير كه طعمش تغيير نيابد و چشمه هايي از عسل مصفّا در آنجاست.
و اما اوصاف دوزخ(جهنم) در روايات :
1. جحيم : اهل اين طبقه بر سنگي آتشين مي ايستند و مغز سرشان چونان ديگ جوشان مي جوشد.
2. لَظي : آتش زبانه مي كشد پوست سر و اندام را مي كند.
3. سَقَر : شرارة سقر از دوزخيان هيچ باقي نمي گذارد و همه را بسوزاند و محوگرداند. آن آتش بر آدميان رو نمايد و روي آنان را دگرگون كند بر آن آتش نوزده تن گمارده شده اند.
الحطمه : اين آتش وارد شوندگان به آن را مانند سرمه در هم مي كوبد و خرد مي كند، اما جان انسان نمي ميرد. و هر بار كه بدن
مانند سرمه گشت دوباره به حال اول باز مي گردد تا به عذاب جديد معذّب شود.
5. هاويه : شخصي كه در آن طبقه سقوط كند گويد : اي مالك دوزخ به فرياد ما برس در اين حال ظرفي از جنس مس گداخته پر ازآتش و چرك و كثافت كه از پوست بدن هايشان انباشته شده به آنان خواهد داد و چون بياشامند، گوشت صورتهايشان از شدت حرارت در آن خواهد ريخت. كسي كه در اين طبقه از دوزخ بيفتد هفتاد سال به طول مي انجامد تا به پايين ترين نقطة جهنم برسد و در اين اثنا هر چه پوست بدنش بسوزد براي عذاب مجدّد پوست تازه مي رويد.
6. السعير : اين طبقه داراي سيصد سراپرده آتش همچون مارهاي آتشين، عقرب ها، غل و زنجيرهاي آتشين وجود دارد.
7. جهنم : در اين دوزخ چاهي است به نام فَلَق كه وقتي باز شود، جهنم شعله ور گرديده در وسط جهنم كوهي است به نام "صعود" از جنس مس گداخته و آتشين، در دامنة اين كوه بياباني است از مس آب شده و اطراف اين كوه جاري است، و شديدترين آتش را جهت عذاب داراست. سوزش و حرارتي احساس نشود بلكه هر چه مي سوزاند انسان نمي ميرد و به اعماق و ژرفاي پوست، استخوان، اعضاء و جوارح و دل او نفوذ دارد. آري حتي استخوان هاي انسان كه نيروي لمس آنها همانند لامسه پوست نيست درد و سوزش را احساس مي كند.
پس با توجه به رواياتي كه بيان شد، آتش جهنم با آتش دنيا فرق مي كند و آن آتش بازتاب و نتيجه اعمال ماست. گناهاني كه در دنيا انجام مي دهيم بمانند هيزم، جهنم را مشتعل مي كند و واي به حال كسي كه تا فرصت عمر باقي است توبه نكند و با حال قهر و كينه ودشمني خداوند را ملاقات كند. البته اگر توبه كرد و از راه رفته بازآمد با رحمت و غفران الهي مورد استقبال خداوند قرار مي گيرد؛ رحمتي كه يك جرعة آن تمام جهنم و طبقات آن را خاموش مي كند.
منابع و مآخذ :
معاد در قرآن، آيت ا...جوادي آملي، ج5، ص375
www.eporsesh.com
قرآن كريم در مقام ترسيم چهره و ويژگيهاي بهشت و بهشتيان آيات فراواني را اختصاص داده است مانند :
1. باغ هاي طرب انگيز كه زير درختان آن نهرها جاري است.
2. درختان و سايه هاي آن، مانند ميوه هايش هميشگي است.
3. فرشتگان بر بهشتيان وارد مي شوند و سلام و تحيت مي گويند.
4. لباسهاي آنان از حرير و پرنيان است.
5. بر تخت ها تكيه زده نه آفتاب سوزان مي بينند و نه سرما.
6. سايه درختان بهشتي بر سر بهشتيان و ميوه هايش در دسترس آنان است.
7. ساقيان زيبا و حوريان با جامهاي سيمين و بلورين اطراف آنان مي گردند.
8. شرابهايي مي نوشند كه طبعش چون زنجبيل و عطرآگين است.
9. لباسشان از استبرق و دست بندهايشان نقره خام است.
10. ساقي شرابشان پروردگار، و شرابشان طاهرو پاك است.
11. نهرهايي از شراب ناب كه براي نوشندگان لذت بخش است و چشمه هايي از شير كه طعمش تغيير نيابد و چشمه هايي از عسل مصفّا در آنجاست.
و اما اوصاف دوزخ(جهنم) در روايات :
1. جحيم : اهل اين طبقه بر سنگي آتشين مي ايستند و مغز سرشان چونان ديگ جوشان مي جوشد.
2. لَظي : آتش زبانه مي كشد پوست سر و اندام را مي كند.
3. سَقَر : شرارة سقر از دوزخيان هيچ باقي نمي گذارد و همه را بسوزاند و محوگرداند. آن آتش بر آدميان رو نمايد و روي آنان را دگرگون كند بر آن آتش نوزده تن گمارده شده اند.
الحطمه : اين آتش وارد شوندگان به آن را مانند سرمه در هم مي كوبد و خرد مي كند، اما جان انسان نمي ميرد. و هر بار كه بدن
مانند سرمه گشت دوباره به حال اول باز مي گردد تا به عذاب جديد معذّب شود.
5. هاويه : شخصي كه در آن طبقه سقوط كند گويد : اي مالك دوزخ به فرياد ما برس در اين حال ظرفي از جنس مس گداخته پر ازآتش و چرك و كثافت كه از پوست بدن هايشان انباشته شده به آنان خواهد داد و چون بياشامند، گوشت صورتهايشان از شدت حرارت در آن خواهد ريخت. كسي كه در اين طبقه از دوزخ بيفتد هفتاد سال به طول مي انجامد تا به پايين ترين نقطة جهنم برسد و در اين اثنا هر چه پوست بدنش بسوزد براي عذاب مجدّد پوست تازه مي رويد.
6. السعير : اين طبقه داراي سيصد سراپرده آتش همچون مارهاي آتشين، عقرب ها، غل و زنجيرهاي آتشين وجود دارد.
7. جهنم : در اين دوزخ چاهي است به نام فَلَق كه وقتي باز شود، جهنم شعله ور گرديده در وسط جهنم كوهي است به نام "صعود" از جنس مس گداخته و آتشين، در دامنة اين كوه بياباني است از مس آب شده و اطراف اين كوه جاري است، و شديدترين آتش را جهت عذاب داراست. سوزش و حرارتي احساس نشود بلكه هر چه مي سوزاند انسان نمي ميرد و به اعماق و ژرفاي پوست، استخوان، اعضاء و جوارح و دل او نفوذ دارد. آري حتي استخوان هاي انسان كه نيروي لمس آنها همانند لامسه پوست نيست درد و سوزش را احساس مي كند.
پس با توجه به رواياتي كه بيان شد، آتش جهنم با آتش دنيا فرق مي كند و آن آتش بازتاب و نتيجه اعمال ماست. گناهاني كه در دنيا انجام مي دهيم بمانند هيزم، جهنم را مشتعل مي كند و واي به حال كسي كه تا فرصت عمر باقي است توبه نكند و با حال قهر و كينه ودشمني خداوند را ملاقات كند. البته اگر توبه كرد و از راه رفته بازآمد با رحمت و غفران الهي مورد استقبال خداوند قرار مي گيرد؛ رحمتي كه يك جرعة آن تمام جهنم و طبقات آن را خاموش مي كند.
منابع و مآخذ :
معاد در قرآن، آيت ا...جوادي آملي، ج5، ص375
www.eporsesh.com