پرسش :
ايمان به معاد در ميان اقوام بعد از تاريخ چگونه بوده است؟
پاسخ :
مدارک تاريخي نشان مي دهد اقوامي که در نقاط مختلف جهان مي زيستند در اين اعتقاد مشترک بودند و غالباً عقيده محکمي به زندگي پس از مرگ داشتند، و براي آن تشريفاتي قائل بودند، هر چند معمولاً آن را با خرافاتي نيز آميخته بودند
الف ـ معاد در ميان مصريان قديم
«آلبرماله» در تاريخ خود در اين زمينه چنين آورده است
«مردم مصر بر اين عقيده بودند که روح مرده از قبر جدا شده و در محضر خداوند بزرگ «آزيريس» حاضر مي شود
هنگامي که او را در محضر «احکم الحاکمين» «آزيريس» رهبري مي کنند قلب او را در ميزان حقيقت مي سنجد، روحي که از حساب پاک بيرون آيد رهسپار باغي مي شود که حد برکتش در تصور نگنجد …
در کنار اموات، نامه اي مي گذاشتند که در سفر به آن دنيا راهنماي آنها باشد، اين نامه عجيب و جالب جمله هائي را در بر داشت که مرده بايد در محضر خداوند بزرگ «آزيريس» بگويد تا ذمه اش پاک شود.» (آلبرماله، تاريخ ملل شرق و يونان 1/74)
خلاصه اينکه مصريان بنا به گواهي تاريخشان اعتقاد عميقي به مسأله حيات بعد از مرگ داشتند، هر چند آن را با خرافات زيادي آميخته بودند، از جمله اينکه آنها بجاي گذاشتن ابزار و لوازم زندگي و مواد غذائي در قبرها، تصاوير و مجسمه ها و نقّاشيهائي از آنها را در گورها مي گذاشتند و معتقد بودند اين تصاوير و نقّاشيها مي تواند جاي اصلي آن را بگيرد.
ب ـ «بابليها» يکي ديگر از اقوام متمدن پيشين بودند، آثاري که از آنها باقيمانده نشان مي دهد که اعتقاد به زندگي پس از مرگ و معاد در ميان آنها راسخ بوده، به همين دليل به گفته بعضي از مورخان اجساد مردگان خود را در زير زمينهاي سقف دار به خاک مي سپردند، گرچه مرده ها را موميائي نمي کردند، ولي بعد از شستن، لباس خوب بر آنها مي پوشاندند، و گونه هايش را رنگين و مژگانش را سياه مي کردند! و انگشترهائي بر انگشتان او مي نهادند، و اگر مرده، زن بود شيشه هاي عطر و شانه و گردها و روغنهاي آرايش، در گور او مي گذاشتند، تا بوي خوش و زيبائي چهره خود را در جهان ديگر حفظ کند! (تاريخ ويل دورانت جلد اول، صفحه 283 (با تلخيص).)
ج ـ «سومريها» که از اقوام متمدن باستاني ساکن جنوب عراق محسوب مي شوند، به گفته «ويل دورانت» با مردگان خود مواد غذائي و ابزار آلاتي دفن مي کردند.
باز «ويل دورانت» در اين زمينه مي نويسد چون سومريها با مردگان خود خوراکيها و افزارهاي زندگي را در گور مي نهادند مي توان چنين فرض کرد که به زندگي در سراي ديگر عقيده داشتند (تاريخ ويل دورانت جلد اول، صفحه 155).
www.eporsesh.com
مدارک تاريخي نشان مي دهد اقوامي که در نقاط مختلف جهان مي زيستند در اين اعتقاد مشترک بودند و غالباً عقيده محکمي به زندگي پس از مرگ داشتند، و براي آن تشريفاتي قائل بودند، هر چند معمولاً آن را با خرافاتي نيز آميخته بودند
الف ـ معاد در ميان مصريان قديم
«آلبرماله» در تاريخ خود در اين زمينه چنين آورده است
«مردم مصر بر اين عقيده بودند که روح مرده از قبر جدا شده و در محضر خداوند بزرگ «آزيريس» حاضر مي شود
هنگامي که او را در محضر «احکم الحاکمين» «آزيريس» رهبري مي کنند قلب او را در ميزان حقيقت مي سنجد، روحي که از حساب پاک بيرون آيد رهسپار باغي مي شود که حد برکتش در تصور نگنجد …
در کنار اموات، نامه اي مي گذاشتند که در سفر به آن دنيا راهنماي آنها باشد، اين نامه عجيب و جالب جمله هائي را در بر داشت که مرده بايد در محضر خداوند بزرگ «آزيريس» بگويد تا ذمه اش پاک شود.» (آلبرماله، تاريخ ملل شرق و يونان 1/74)
خلاصه اينکه مصريان بنا به گواهي تاريخشان اعتقاد عميقي به مسأله حيات بعد از مرگ داشتند، هر چند آن را با خرافات زيادي آميخته بودند، از جمله اينکه آنها بجاي گذاشتن ابزار و لوازم زندگي و مواد غذائي در قبرها، تصاوير و مجسمه ها و نقّاشيهائي از آنها را در گورها مي گذاشتند و معتقد بودند اين تصاوير و نقّاشيها مي تواند جاي اصلي آن را بگيرد.
ب ـ «بابليها» يکي ديگر از اقوام متمدن پيشين بودند، آثاري که از آنها باقيمانده نشان مي دهد که اعتقاد به زندگي پس از مرگ و معاد در ميان آنها راسخ بوده، به همين دليل به گفته بعضي از مورخان اجساد مردگان خود را در زير زمينهاي سقف دار به خاک مي سپردند، گرچه مرده ها را موميائي نمي کردند، ولي بعد از شستن، لباس خوب بر آنها مي پوشاندند، و گونه هايش را رنگين و مژگانش را سياه مي کردند! و انگشترهائي بر انگشتان او مي نهادند، و اگر مرده، زن بود شيشه هاي عطر و شانه و گردها و روغنهاي آرايش، در گور او مي گذاشتند، تا بوي خوش و زيبائي چهره خود را در جهان ديگر حفظ کند! (تاريخ ويل دورانت جلد اول، صفحه 283 (با تلخيص).)
ج ـ «سومريها» که از اقوام متمدن باستاني ساکن جنوب عراق محسوب مي شوند، به گفته «ويل دورانت» با مردگان خود مواد غذائي و ابزار آلاتي دفن مي کردند.
باز «ويل دورانت» در اين زمينه مي نويسد چون سومريها با مردگان خود خوراکيها و افزارهاي زندگي را در گور مي نهادند مي توان چنين فرض کرد که به زندگي در سراي ديگر عقيده داشتند (تاريخ ويل دورانت جلد اول، صفحه 155).
www.eporsesh.com