شنبه، 27 خرداد 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

قرار دادن شعله‌هاي ايمان به خدا در درون فرزندان از طريق رعايت چه مراحلي محقق مي شود؟


پاسخ :
در تربيت ديني پنج مرحله را به طور طبيعي پشت‌سر مي‌گذاريم كه اين مراحل به صورت مستمر و منظم، يكي پس از ديگري خواهند آمد.
الف) اُنس ديني: اولين مرحله‌ي تربيت ديني، اُنس ديني است.
• از دوراني كه جنين در رحم مادر تشكيل مي‌شود بايد كودك را با معنويات آشنا كرد. گوش دادن به قرآن و ... توسط مادر در دوران بارداري بر جنين تأثير مثبتي دارد.
• كودكي كه سال‌هاي اول زندگي با قرآن و نماز خواندن پدر و مادر آشنا مي‌شود و در سه يا چهار سالگي در كنار آن‌ها جانمازي پهن مي‌كند و به تقليد از آنان قيام، ركوع و سجده‌اي برپا مي‌كند، كم كم زمينه‌اي به نام اُنس و الفت ديني در او ايجاد مي‌شود. وقتي فرزند شما در كنارتان سجده و ركوعي كرد و سلام نماز را داد و شما دستش را به گرمي فشرديد، پيشاني‌اش را بوسيديد و لب‌خند رضايت‌بخشي در صورت او شكوفا گرديد، به يادش مي‌ماند كه هر موقع اين حركات را انجام داده، از شما يك پاداش دروني و رضايت‌بخش دريافت كرده است. يعني او را بعد از انجام شعاير ديني از طرق مختلف از جمله محبت كردن تشويق كنيم.
• هر زمان با شما به مسجد آمد و شما مراعات كرديد كه به او سخت نگذرد و راحت و خوش‌حال باشد و ماندن خارج از حوصله‌ي او نباشد، اين مراعات‌ها و ظرافت‌ها او را كم كم به نوعي تعلقات ديني گرايش خواهد داد كه پايه‌ي آن اُنس والفت با دين است.
• بايد خدا با زبان بچه‌ها به آن‌ها بشناسانيم.
• كودكان را از خدا نترسانيم.
• به جاي ترساندن از جهنم بهشت را برايشان توصيف كنيم.
• آموزش قرآن تنها بايد از روي علاقه‌ي آن‌ها باشد. آنان را به قرآن علاقمند كرد. مثلاً به آنان كمك نمود تا سوره‌هاي كوچك قرآن را حفظ كنند و براي ما و مهمانان از حفظ بخوانند. گاه و بي‌گاه همز‌مان با برخواستن از خواب در صبح، وقت صرف غذا و ... از روي يكي از وسايل صوتي و تصويري به قرآن گوش دهيم. نه‌ اين‌كه آنان را وادار كنيم بلكه به طريقي كه آنان متوجه هم نشوند قرآن را در محيط خانه طنين‌انداز كنيم.
• او را در مراسمات ديني شركت دهيم.
در روان‌شناسي به اين پديده شرطي كردن مي‌گويند؛ به اين صورت كه اگر دو امر در مجاورت يك‌ديگر قرار بگيرد و با حضور يكي، ديگري هم حضور پيدا كند، كودك كم كم بين اين‌ها پيوندي برقرار مي‌كند كه به آن «پيوند شرطي» گفته مي‌شود. كودك در سال‌هاي بعد كه زندگي مستقلي را دنبال مي‌كند، هر موقع به ياد مي‌آورد كه وقتي نماز مي‌خواند سيماي شما شاد مي‌شد و او را تشويق مي‌كرديد؛ در او شوق و علاقه به دين ايجاد مي‌شود.
ب) عادت ديني:
وقتي كاري را بارها و بارها تكرار كرديم، اين عمل در شخصيت ما نفوذ مي‌كند و استوار و پايدار مي‌شود، مثل عادت به نظم، سحرخيزي، مسؤوليت پذيري يا هر عادت ديگر. از خصوصيات مهم دوره‌ي كودكي و دبستان، عادت‌پذيري است. اگر شما در اين سال‌ها همّت كنيد و عادت ارزشمندي را در فرزند يا شاگردتان به‌وجود بياوريد، در سال‌هاي بعد نياري به صرف آن همه نيرو و هزينه نخواهد بود. در سنّ دبستاني عادت ديني بهتر جايگزين مي‌شود. مثلاً:
• با همت و مساعدت شما كودكان را براي نماز خواندن در مسجد اجازه مي‌دهند در حالي كه هنوز نماز بر آن‌ها واجب نيست به آن‌جا مي‌آيند و نماز مي‌خوانند و به اين ترتيب نوعي عادت و استمرار بر عمل در آن‌ها به‌وجود مي‌آيد. بايد بچه‌ها را به خواندن نماز اول وقت عادت دهيم و به آن‌ها بياموزيم كه صبح‌ها قدري زودتر بيدار شده و آماده‌ي نماز شوند. هم‌چنين بايد تلاش كنيم كه قرآن را در حدّ ظرفيت خود و بر اساس جاذبه‌هايي كه ما برايشان ايجاد مي‌كنيم حفظ كنند. حفظ آيات قرآن و سوره‌هاي كوتاه آن در سال‌هاي بعد در زندگي او تأثير مثبتي دارد.
• آموزش قرآن در اين مرحله نيز تنها بايد از روي علاقه‌ي آن‌ها باشد. صِرف علاقه‌ي ما به قرآن نبايد منجر به اين شود تا آن‌ها را وادار به خواندن قرآن كرد. با جبر آن‌ها را روانه‌ي مساجد و ساير مراكز آموزش قرآن نكنيم.
ج) معرفت ديني:
مرحله‌ي سوم، معرفت و تفكر ديني است. كودكي كه در سال‌هاي پيش‌دبستاني و دبستاني با آداب ديني اُنس پيدا مي‌كند و عادت ديني در او به‌وجود مي‌آيد بايد در سال‌هاي راهنمايي معرفت ديني پيدا كند. در اين مرحله شما بايد از طريق دليل و استدلال و نيز تعقل و تحليل مسائل ديني با ذهن آماده و مستعد او ارتباط برقرار سازيد وبا او صحبت كنيد. از نظر ساختارِ ذهني، سن 13 سالگي دوره‌ي رشد مفاهيم ذهني و غير ملموس است. يعني تفكر مي‌تواند به درجه‌اي برسد كه انسان در غياب اشياء هم درباره‌ي آن‌ها فكر كند در حالي‌كه در سال‌هاي قبل از راهنمايي رشد و تفكر انتزاعي حاصل نشده است. پس ما مي‌توانيم در دوره‌ي راهنمايي با آمادگي بيشتري از معرفت ديني و انديشه و تفكر ديني صحبت كنيم و به پرسش‌هايي كه نوجوانان راجع به دين دارند، پاسخ بگوييم و استنباط، فهم، آگاهي و ادراك آن‌ها را در اين مرحله بالا ببريم.
• از مسؤوليت‌هايي كه بايد در سال‌هاي قبل از دوره‌ي راهنمايي به آن بينديشيم، اين است كه وظايف سنّ بلوغ و تكليف دختران نوجوان را به آن‌ها بياموزيم.
• در سال‌هاي راهنمايي به بعد، بچه‌ها كم كم از چرايي مسائل سؤال مي‌كنند و مي‌خواهند علّت و حكمت مسائل را بدانند. كودك تا به‌حال نماز خوانده است و الآن هم مي‌خواند، اما حالا مي‌خواهد بداند كه اين نماز چه اثري بر شخصيت او دارد و در نزد خداوند چه پاداشي دارد و اصولاً چرا بايد نماز بخواند؟ او مي‌خواهد راجع به صفات خداوند درك درستي داشته باشد. شما شايد انديشه‌ي او را در اين جهت هدايت كنيد و از نمونه‌ها و شواهدي مستدل و روشن در بحث‌تان بهره بگيريد.
• اگر مربيان به ادبيات غني ديني و ملّي‌مان مانند: سخنان پيامبر «صلي الله عليه وسلم»، اصحاب بزرگوار و بزرگان دين ، اشعار ارزشمند شاعران نيز به داستان‌هايي كه در فرهنگ ملّي و اسلامي وجود دارد مسلط باشند، مي‌توانند در معرفت ديني جذابيت ايجاد كنند. وقتي شما مناسب و به‌جا از اشعار خوب و زنده و با روح، از حكايت‌ها، ضرب‌المثل‌ها، داستان‌ها، خاطرات و موضوع‌هاي تاريخي ياد مي‌كنيد، بحث‌تان شيرين‌تر مي‌شود و جذابيت و گيرايي آن بالا مي‌رود.
د) عمل به آموخته‌هاي ديني:
مرحله‌ چهارم، عمل به آموزه‌هاي ديني است. اگر در گام سوم معرفت ديني ايجاد شد، گام چهارم، اجرايي است؛ يعني تمام تار و پود وجود او، نگاه او، توجه او و سخن او، همه و همه جنبه‌ي شخصيت بارز ديني پيدا كند و دين در وجود او كاملاً متجلّي و متبلور شود. اين كه گفته‌اند دوستي برگزين كه ديدن او تو را به ياد خدا بيندازد، به همين علت است. يعني شما حتي وقتي به چهره‌اش نگاه مي‌كنيد، به ياد خدا مي‌افتيد.
هـ) خودجوشي ديني:
مرحله‌ي پنجم، خودجوشي ديني است. يعني وقتي شخصيت او از نظر ديني كاملاً شكل گرفت، در اين مرحله از يك نيروي خودجوش استفاده مي‌نمايد و به دنبال عشق برتر حركت مي‌كند. او ديگر سري شوريده دارد و به دنبال گمشده‌اي به‌نام عشق برتر است. عشق برتر عشق خدايي و الهي است. اگر به عشق برتر رسيد، ديگر به سادگي تحت تأثير جاذبه‌هاي نفساني و دنيايي قرار نمي‌گيرد.
حال هر كدام از ما بايد ببينيم كه حاصل تربيت ما در كدام مرحله قرار مي‌گيرد. آيا تنها در حدّ انتقال يك تفكر ديني هستيم؛ يعني در مرحله سوم هستيم و قبلاً اُنس و عادتي به‌وجود آمده است تا معرفت ايجاد ‌كنيم؟ ولي بايد بدانيم بين كسي كه علم دارد و كسي كه به علم خود عمل مي‌كند، تفاوت بسيار است. اگر از كسي كه علم و معرفت ديني دارد امتحان بگيريد، ممكن است نمره بيست هم بگيرد. اما او چه‌قدر عامل به دين است؟ چه‌قدر به اين مطلب يقين دارد؟ تفاوت علم و يقين كجاست؟ تفاوت علم و يقين، تفاوتي است بين مرحله سوم و چهارم.
پدران و مادران ارجمندو مربيان عزيز!
تلاش شما نبايد تنها معرفت ديني باشد، بلكه بايد فردي تربيت كنيد كه عامل به دين باشد. فرزندي كه از زير دست شما بيرون مي‌آيد و بعد به جامعه قدم مي‌گذارد، نبايد طعمه‌ي دام‌هاي شيطان قرار گيرد و خود را ببازد اگر او تنها داراي علم ديني باشد ممكن است لغزش پيدا كند، اما اگر شكل و هيأت ديني داشته باشد مي‌تواند مقاومت كند و اگر خودجوشي ديني داشته باشد، تسخيرناپذير خواهد بود
www.morsalat.com


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.