پرسش :
صور اول و دوم و اسرافيل چيست؟
پاسخ :
آنچه از آيات نوراني قرآن كريم (همانند سوره مباركه نمل، آيه 87 و زمر، آيه 68) استفاده مىشود اين است كه دو نفخه وجود دارد، نفخه اول براى ميراندن و نفخه دوم براى زنده ساختن.
حكايت صور و دو نفخهاش حكايت همان شيپورى است كه در لشكرها براى كارزار به كار مىبردهاند. بار اول در صور دميده مىشد كه ساكت شويد و براى حركت آماده گرديد و سپس براى بار دوم در صور دميده مىشد كه برخيزيد و حركت كنيد.
بنابراين صور حقيقتى است موجود كه داراى دو گونه صيحه است؛ صيحه ميراننده و صيحه زندهكننده و حكم نفخ صور، همه موجودات آسمان و زمين از جمله ملائكه و ارواح را نيز شامل مىشود.
تنها مخلصين و اولياءالله هستند كه از جزع و فزع در نفخ صور استثناء شدهاند و اين در حالى است كه همه ساكنان زمين و آسمان با نفخه در مىگذرند، ولى آنان به حيات خود ادامه مىدهند.
بنابراين ساكنان زمين و آسمان از جمله ملائكه و ارواح در نفخ صور اول مىميرند و با اين نفخ صور كه مرگ برزخى مىباشد از نظام برزخ به نظام بالاتر و اولين عالم از عوالم حشر وارد مىگردند واز نظام برزخى رها مىشوند.
بايد توجه داشت كه «نفخ صور» نه شيپور است و نه چيزى خارج از نظام وجود بلكه آن دمى است كه به وسيله آن، كل نظام هستى متحوّل و عوض مىشود. سببش در ظاهر حضرت اسرافيل (ع) مىباشد ولى در واقع اين دم الهى است كه خداوند به وسيله اسرافيل انجام مىدهد مثل بسيارى از حقايق ديگر كه به مشيت خداوند به وسيله ملكى محقق مىگردد. اينجا هم دم الهى را ملكى از ملائك- كه داراى سعه وجودى خاصى بوده و نامش «اسرافيل» است- به اذن خداوند متعال ايجاد مىكند و در حقيقت نفخ و دم در متن وجود و در خودِ صورتها است.
براى روشنتر شدن اين حقيقت (نفخ صور)، در بازگشت هستى به سوى حضرت حق، بايد قدرى در اصل وجود تأمل كرد كه اصل هستى چگونه است كه وقتى دم را مىدمند، «كل وجود» از هر موجودى گرفته مىشود؟ حقيقت آن است كه نظام هستى- به غير از خداوند سبحان- با يك دمى از جانب حضرت حق آمده است. اين دم در اندازههاى مختلف و قالبهاى گوناگون شكل گرفته و جلوه كرده است و عالم وجود، پديدار گشته است كه همه از آثار «رحمان» مىباشد. همان اسمى كه خداوند در اين آيه بعد از اسم جلاله «اللَّه» بدان اشاره دارد:
(قُلْ ادْعُوا اللَّهَ أَوْ ادْعُوا الرَّحْمَنِ أَيّاً مَا تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى)(1) «بگو خدا را بخوانيد يا رحمان را بخوانيد، هر كدام را بخوانيد، براى او نامهاى نيكوتر است».
خداوند رحمان، با رحمانيتش دمى دارد كه اين، يك دم هم بيشتر نيست ولى صورتها و شكلها دارد. به بيان ديگر، اين دمى كه از آثار رحمانيت خداوند بوده، آغاز گشته و اكنون هم هست و ادامه دارد. يك دم است كه در شكلهاى مختلف، اندازههاى گوناگون و دورههاى مختلف پياده مىگردد.
دم سازنده كه هم اكنون تداوم دارد، به نقطهاى مىرسد كه باز مىگردد، چنان كه از نقطهاى شروع شد، به جايى مىرسد كه دم پس گرفته مىشود. مرحوم فيض براى بيان اين دو دم به دم انسان كه با يك دم آتش را روشن مىكند و با دم ديگر آتش را خاموش مىكند، مثال مىزند.
گاهى دم مىدهيم روشن كنيم و زمانى دم مىدهيم كه خاموش كنيم. در اينجا نيز دمى داريم كه وجود مىدهد و دمى داريم كه معكوس آن بوده و در واقع گرفتن دم اوّل است يعنى، دم دوم مىآيد و آنچه دم اول به موجودات داده، پس مىگيرد. اين دم دوم همان «نفخ صور» است كه در مقدمات اول قيامت پيش خواهد آمد. دم دوم كه با توجه به نظام علل و اسباب به وسيله صور اسرافيل متحقق مىگردد، موجوديت موجود را مىگيرد و همه چيز فانى مىشود و چنانكه دم اول از نقطهاى آغاز و به تدريج نظام وجود را به وجود آورد، دم دوم همه چيز را نابود مىسازد مگر خدا و وجه او را: (كُلُّ شَيْءٍ هالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ)(2) «جز ذات [و وجه او همه چيز نابود شونده است».
بعد از اين دم دوم، دوباره نفخ ديگرى داريم كه مانند دم اول به موجودات وجود مىدهد البته نه به آن صورتى كه نخست بودند و در مرحله اول ايجاد، موجود شدند.
با توضيحى كه بيان شد، در مجموع سه دم داريم: دم اول كه از نقطه شروع عالم هستى بوده و ادامه دارد تا به نقطهاى مىرسد كه اين دم بر مىگردد و دم دوم محقق مىشود، دمِ دوم، دمى است كه وجود را از موجودات باز پس مىگيرد تا جايى كه همه چيز از ميان برود و تنها وجود خدا باقى بماند. دم سوم، از نو به وجود آورنده موجودات خواهد بود البته نه به شكل وجود دنيايى كه در دم اول بود بلكه با قالب و صورتى مقتضى و متناسب با عالم قيامت.
از دم دوم به عنوان «نفخ اول» يا «نفخ قابض» ياد مىكنند و از دم سوم يا نفخ دوم، به «نفخ احياء» يا «نفخ باسط» نام مىبرند. نفخ اول دم قبض كننده است آن لحظه كه اسرافيل بدمد، خداوند با اسم «قابض» خود وجود را از موجودات مىستاند و مىگيرد (نفخ صور اول). نفخ دوم، دم حيات و وجود دهنده است كه از لوازمش به پا خاستن موجودات مىباشد (نفخ صور دوم).(3)
براى آگاهى بيشتر ر.ك:
1- انسان از آغاز تا انجام، علامه طباطبايى، ترجمه و تعليقات: صادق لاريجانى
2- معاد يا بازگشت به سوى خدا، محمد شجاعى
3- پيام قرآن، ناصر مكارم شيرازى، ج 6
4- الالهيات، جعفر سبحانى، ج 4، ص 239
پىنوشت
(1) اسراء (17)، آيه 011.
(2) قصص (28)، آيه 88.
(3) ر. ك: قيام قيامت، صص 02- 82.
www.morsalat.com
آنچه از آيات نوراني قرآن كريم (همانند سوره مباركه نمل، آيه 87 و زمر، آيه 68) استفاده مىشود اين است كه دو نفخه وجود دارد، نفخه اول براى ميراندن و نفخه دوم براى زنده ساختن.
حكايت صور و دو نفخهاش حكايت همان شيپورى است كه در لشكرها براى كارزار به كار مىبردهاند. بار اول در صور دميده مىشد كه ساكت شويد و براى حركت آماده گرديد و سپس براى بار دوم در صور دميده مىشد كه برخيزيد و حركت كنيد.
بنابراين صور حقيقتى است موجود كه داراى دو گونه صيحه است؛ صيحه ميراننده و صيحه زندهكننده و حكم نفخ صور، همه موجودات آسمان و زمين از جمله ملائكه و ارواح را نيز شامل مىشود.
تنها مخلصين و اولياءالله هستند كه از جزع و فزع در نفخ صور استثناء شدهاند و اين در حالى است كه همه ساكنان زمين و آسمان با نفخه در مىگذرند، ولى آنان به حيات خود ادامه مىدهند.
بنابراين ساكنان زمين و آسمان از جمله ملائكه و ارواح در نفخ صور اول مىميرند و با اين نفخ صور كه مرگ برزخى مىباشد از نظام برزخ به نظام بالاتر و اولين عالم از عوالم حشر وارد مىگردند واز نظام برزخى رها مىشوند.
بايد توجه داشت كه «نفخ صور» نه شيپور است و نه چيزى خارج از نظام وجود بلكه آن دمى است كه به وسيله آن، كل نظام هستى متحوّل و عوض مىشود. سببش در ظاهر حضرت اسرافيل (ع) مىباشد ولى در واقع اين دم الهى است كه خداوند به وسيله اسرافيل انجام مىدهد مثل بسيارى از حقايق ديگر كه به مشيت خداوند به وسيله ملكى محقق مىگردد. اينجا هم دم الهى را ملكى از ملائك- كه داراى سعه وجودى خاصى بوده و نامش «اسرافيل» است- به اذن خداوند متعال ايجاد مىكند و در حقيقت نفخ و دم در متن وجود و در خودِ صورتها است.
براى روشنتر شدن اين حقيقت (نفخ صور)، در بازگشت هستى به سوى حضرت حق، بايد قدرى در اصل وجود تأمل كرد كه اصل هستى چگونه است كه وقتى دم را مىدمند، «كل وجود» از هر موجودى گرفته مىشود؟ حقيقت آن است كه نظام هستى- به غير از خداوند سبحان- با يك دمى از جانب حضرت حق آمده است. اين دم در اندازههاى مختلف و قالبهاى گوناگون شكل گرفته و جلوه كرده است و عالم وجود، پديدار گشته است كه همه از آثار «رحمان» مىباشد. همان اسمى كه خداوند در اين آيه بعد از اسم جلاله «اللَّه» بدان اشاره دارد:
(قُلْ ادْعُوا اللَّهَ أَوْ ادْعُوا الرَّحْمَنِ أَيّاً مَا تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى)(1) «بگو خدا را بخوانيد يا رحمان را بخوانيد، هر كدام را بخوانيد، براى او نامهاى نيكوتر است».
خداوند رحمان، با رحمانيتش دمى دارد كه اين، يك دم هم بيشتر نيست ولى صورتها و شكلها دارد. به بيان ديگر، اين دمى كه از آثار رحمانيت خداوند بوده، آغاز گشته و اكنون هم هست و ادامه دارد. يك دم است كه در شكلهاى مختلف، اندازههاى گوناگون و دورههاى مختلف پياده مىگردد.
دم سازنده كه هم اكنون تداوم دارد، به نقطهاى مىرسد كه باز مىگردد، چنان كه از نقطهاى شروع شد، به جايى مىرسد كه دم پس گرفته مىشود. مرحوم فيض براى بيان اين دو دم به دم انسان كه با يك دم آتش را روشن مىكند و با دم ديگر آتش را خاموش مىكند، مثال مىزند.
گاهى دم مىدهيم روشن كنيم و زمانى دم مىدهيم كه خاموش كنيم. در اينجا نيز دمى داريم كه وجود مىدهد و دمى داريم كه معكوس آن بوده و در واقع گرفتن دم اوّل است يعنى، دم دوم مىآيد و آنچه دم اول به موجودات داده، پس مىگيرد. اين دم دوم همان «نفخ صور» است كه در مقدمات اول قيامت پيش خواهد آمد. دم دوم كه با توجه به نظام علل و اسباب به وسيله صور اسرافيل متحقق مىگردد، موجوديت موجود را مىگيرد و همه چيز فانى مىشود و چنانكه دم اول از نقطهاى آغاز و به تدريج نظام وجود را به وجود آورد، دم دوم همه چيز را نابود مىسازد مگر خدا و وجه او را: (كُلُّ شَيْءٍ هالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ)(2) «جز ذات [و وجه او همه چيز نابود شونده است».
بعد از اين دم دوم، دوباره نفخ ديگرى داريم كه مانند دم اول به موجودات وجود مىدهد البته نه به آن صورتى كه نخست بودند و در مرحله اول ايجاد، موجود شدند.
با توضيحى كه بيان شد، در مجموع سه دم داريم: دم اول كه از نقطه شروع عالم هستى بوده و ادامه دارد تا به نقطهاى مىرسد كه اين دم بر مىگردد و دم دوم محقق مىشود، دمِ دوم، دمى است كه وجود را از موجودات باز پس مىگيرد تا جايى كه همه چيز از ميان برود و تنها وجود خدا باقى بماند. دم سوم، از نو به وجود آورنده موجودات خواهد بود البته نه به شكل وجود دنيايى كه در دم اول بود بلكه با قالب و صورتى مقتضى و متناسب با عالم قيامت.
از دم دوم به عنوان «نفخ اول» يا «نفخ قابض» ياد مىكنند و از دم سوم يا نفخ دوم، به «نفخ احياء» يا «نفخ باسط» نام مىبرند. نفخ اول دم قبض كننده است آن لحظه كه اسرافيل بدمد، خداوند با اسم «قابض» خود وجود را از موجودات مىستاند و مىگيرد (نفخ صور اول). نفخ دوم، دم حيات و وجود دهنده است كه از لوازمش به پا خاستن موجودات مىباشد (نفخ صور دوم).(3)
براى آگاهى بيشتر ر.ك:
1- انسان از آغاز تا انجام، علامه طباطبايى، ترجمه و تعليقات: صادق لاريجانى
2- معاد يا بازگشت به سوى خدا، محمد شجاعى
3- پيام قرآن، ناصر مكارم شيرازى، ج 6
4- الالهيات، جعفر سبحانى، ج 4، ص 239
پىنوشت
(1) اسراء (17)، آيه 011.
(2) قصص (28)، آيه 88.
(3) ر. ك: قيام قيامت، صص 02- 82.
www.morsalat.com