پرسش :
کدام یک از کشورهاى اروپایى در طول جنگ از عراق حمایت کردند؟ اهداف و منافعى که از این حمایتها دنبال مىکردند چه بود؟
پاسخ :
اکثر کشورهاى اروپایى چه آنهایى که به طور آشکار یا ضمنى به نفع عراق موضعگیرى کردند و چه کشورهایى که به صورت ظاهرى اعلام بىطرفى نمودند، از کمک اقتصادى، سیاسى و نظامى به دولت عراق دریغ نورزیدند. کشور فرانسه از همان آغاز جنگ تسلیحات و تجهیزات نظامى بسیارى در اختیار این کشور قرار داد و حتى در موقعیتى که عراق در جبههى جنگ با مشکلاتى مواجه شده بود، با اجاره دادن هواپیماهاى پیشرفتهى جنگى به نام سوپراتا ندارد، بنیهى نظامى عراق را تقویت کرد. دولت انگلیس نیز همچون فرانسه کمکهاى مهم اقتصادى و بعضا نظامى در اختیار این کشور قرار داد.
آلمان نیز ضمن اعلام بىطرفى، تلاش مىنمود تا از طریق فروش تسلیحات نظامى خود به عراق سود سرشارى را کسب کند، به ویژه اینکه بعد از جنگ ایران و عراق معلوم گردید که شرکتهاى آلمانى با تصویب دولت آلمان در تأمین مواد اولیهى مورد نیاز سلاحهاى شیمیایى، کمکهاى بسیارى به عراق کردهاند.
قبل از اینکه به این امر بپردازیم که این کشورها چه منافعى را تعقیب مىکردند بهتر است به صورت واضحتر اقلام کمکهاى اصلى این کشورها به عراق را برشماریم.
فرانسه در بین کشورهاى اروپایى بیشترین کمک را از لحاظ تسلیحاتى به عراق نموده است. به طور مثال، این کشور بعد از عملیات موفقیتآمیز والفجر 8، ارسال حدود 60 فروند میراژ 2000 به عراق را با تضمین مالى عربستان، به عهده گرفت. در سال 1364 نیز عراق با استفاده از سلاحهاى پیشرفتهى لیزرى ساخت فرانسه توانست سیستم دفاع ضد هوایى پیچیدهى خارک را از کار بیندازد. به این صورت که تکنولوژى پیشرفتهى موشک آ. اس . 350 ال را یک شرکت آمریکایى به سفارشتامپسون فرانسه تولید و سپس برنامهى آن را به فرانسه واگذار کرد. تامپسون بعدا تکنولوژى این سلاح را به عراق فروخت. منافعى که فرانسه آن را تعقیب منمود گذشته از سود سرشار اقتصادى ناشى از ارسال سلاح، به سیاستهاى جهانى و منطقهاى این کشور بر مىگردد. فرانسه در طول جنگ سیاست خود را حول سه محور قرار داد: اول، آنکه هیچ یک از طرفین نباید شکست خورده (عراق) و یا پیروز(ایران) شوند. این موضعگیرى موجب گردید که پس از خروج عراق از خاک ایران، گرایش فرانسه به طرف عراق تشدید شود. دوم، اینکه اکثر قرار دادهاى موجود را حفظ کند که این امر سبب تداوم ارسال تسلیحات به عراق شده بود. سوم، فرانسه در شوراى امنیت همسو با اکثریتى عمل مىکرد که باعث تصویب قطعنامههایى به ضرر ایران مىشدند. در مجموع فرانسه گذشته از کسب سود سرشار اقتصادى از کمک به عراق، امیدوار بود در جنگى که احتمال داده مىشد ایران در آن به پیروزى برسد، موازنهاى به نفع عراق ایجاد کرده و از این طریق منافع کوتاه مدت و طولانى مدت خود را در عراق حفظ نماید و در عین حال از گسترش انقلاب اسلامى نیز جلوگیرى به عمل آورد.
انگلستان نیز با مشاهدهى نقاط ضعف عراق تصمیم گرفت که به همراه آمریکا به کمک صدام بشتابد. در آذر 1362، وقتى که معاون وزیر دفاع آمریکا اعلام مىکند که شکست عراق در جنگ با ایران مخالف منافع آمریکا است و آمریکا براى جلوگیرى از آن اقدامات متعددى انجام خواهد داد، مارگارت تاچر نخست وزیر انگلستان نیز اعلام نمود که کشتىهاى جنگى بریتانیا براى کمک به ایالات متحده به خلیج فارس اعزام مىشوند. این اقدام در واقع براى کمک به عراق بوده است تا دست او را براى تحمیل جنگ اقتصادى به ایران باز گذارد. علاوه بر این، انگلستان به همراه فرانسه و ایتالیا و به تشویق آمریکا، قرار دادى با دولت عراق امضا کردند تا بازپرداخت وامهاى خود را به تعویق اندازند. این کار به دولت عراق فرصت داد تا بودجه بیشترى را صرف مقاصد نظامى کند. انگلستان همچنین طبق قرار دادى، تجهیزات الکترونیکى و رادارى به عراق واگذار کرد که این کشور را در جنگ علیه ایران کمک مىنمود . در مجموع انگلستان در سالهاى 1980 تا 1987 حدود 350 میلیون دلار سلاح به عراق فروخته است.
براى اینکه درک نماییم انگلستان در حمایت از عراق چه منافعى داشته است باید سیاست خارجى آن در سطح جهانى و منطقهاى بیان گردد.
سیاست انگلستان در قبال منطقهى خلیج فارس همانند فرانسه متأثر از روابط این کشور با آمریکا بود. انگلستان براى دسترسى به منابع حیاتى نفت منطقه به قدرت نظامى آمریکا وابسته بود و این کشور همچون آمریکا نمىخواسته است که پیروزى ایران در جنگ باعث تقویت ایران در کل منطقه و گسترش نهضتهاى اسلامى شود و یا اینکه فرصتى را براى شوروى فراهم آورد تا در منطقه حضور یابد. بنابراین تلاش مىنمود که حداقل عراق در جنگ بازنده نباشد.
دیگر کشورهاى اروپایى مثل آلمان و ایتالیا نیز تا حدودى و به شیوههاى مختلف به کمک عراق شتافتند. آلمان با فروش تجهیزات سلاح شیمیایى و ایتالیا با انعقاد قرار دادى براى تعویق بازپرداخت وام عراق به کشورش، در راه کمک به عراق گام برداشتند. این دو کشور هر چند که موضع سختى علیه ایران نداشتند ولى در عمل آنها نیز به لحاظ اقتصادى و نظامى و سیاسى از عراق حمایت مىکردند. طورى که شرکتهاى آلمانى با تصویب دولت آلمان، مواد اولیهى مورد نیاز سلاحهاى شیمیایى را در اختیار دولت عراق قرار دادند و ارتش عراق نیز آنها را علیه نیروهاى ایرانى و با استفاده از هلىکوپترهاى ساخت آلمان، فرانسه و شوروى به کار مىگرفت. ایتالیا نیز قرار دادى را براى ساخت تعدادى ناوچهى جنگى با رژیم عراق منعقد کرد و تعدادى از پرسنل نیروى دریایى عراق را نیز در ایتالیا آموزش داد و بازپرداخت بدهىهاى عراق را به تعویق انداخت. بدیهى است که این اقدامات کمک فراوانى به تقویت نظامى و و اقتصادى عراق کرده است.
دلیل دیگر حمایت آلمان و ایتالیا از عراق علاوه بر کسب منافع اقتصادى از طریق فروش تسلیحات به این کشور ، این بود که آنها نیز همچون انگلستان، فرانسه و آمریکا نگران تهدید منافع اقتصادى خود در خلیج فارس بودند. این دو کشور، اکثر نفت وارداتى خود را از منطقه خلیج فارس وارد مىکنند و ا حتمال مىرفت که پیروزى ایران در جنگ با عراق، به از دست رفتن کنترل آنها بر جریان طبیعى دریافت نفت بینجامد. نکته حائز اهمیت در مواضع کشورهاى اروپایى درباره جنگ این بود که کشورهاى اروپاى غربى در دوران نظام دو قطبى، هماهنگ و همسو با کشور آمریکا بودند، از سیاستهاى این کشور در جهان حمایت مىکردند و دنبالهرو آن بودند.
منبع: جنگ ایران و عراق، پرسشها و پاسخها، فرهاد درویشی، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ
اکثر کشورهاى اروپایى چه آنهایى که به طور آشکار یا ضمنى به نفع عراق موضعگیرى کردند و چه کشورهایى که به صورت ظاهرى اعلام بىطرفى نمودند، از کمک اقتصادى، سیاسى و نظامى به دولت عراق دریغ نورزیدند. کشور فرانسه از همان آغاز جنگ تسلیحات و تجهیزات نظامى بسیارى در اختیار این کشور قرار داد و حتى در موقعیتى که عراق در جبههى جنگ با مشکلاتى مواجه شده بود، با اجاره دادن هواپیماهاى پیشرفتهى جنگى به نام سوپراتا ندارد، بنیهى نظامى عراق را تقویت کرد. دولت انگلیس نیز همچون فرانسه کمکهاى مهم اقتصادى و بعضا نظامى در اختیار این کشور قرار داد.
آلمان نیز ضمن اعلام بىطرفى، تلاش مىنمود تا از طریق فروش تسلیحات نظامى خود به عراق سود سرشارى را کسب کند، به ویژه اینکه بعد از جنگ ایران و عراق معلوم گردید که شرکتهاى آلمانى با تصویب دولت آلمان در تأمین مواد اولیهى مورد نیاز سلاحهاى شیمیایى، کمکهاى بسیارى به عراق کردهاند.
قبل از اینکه به این امر بپردازیم که این کشورها چه منافعى را تعقیب مىکردند بهتر است به صورت واضحتر اقلام کمکهاى اصلى این کشورها به عراق را برشماریم.
فرانسه در بین کشورهاى اروپایى بیشترین کمک را از لحاظ تسلیحاتى به عراق نموده است. به طور مثال، این کشور بعد از عملیات موفقیتآمیز والفجر 8، ارسال حدود 60 فروند میراژ 2000 به عراق را با تضمین مالى عربستان، به عهده گرفت. در سال 1364 نیز عراق با استفاده از سلاحهاى پیشرفتهى لیزرى ساخت فرانسه توانست سیستم دفاع ضد هوایى پیچیدهى خارک را از کار بیندازد. به این صورت که تکنولوژى پیشرفتهى موشک آ. اس . 350 ال را یک شرکت آمریکایى به سفارشتامپسون فرانسه تولید و سپس برنامهى آن را به فرانسه واگذار کرد. تامپسون بعدا تکنولوژى این سلاح را به عراق فروخت. منافعى که فرانسه آن را تعقیب منمود گذشته از سود سرشار اقتصادى ناشى از ارسال سلاح، به سیاستهاى جهانى و منطقهاى این کشور بر مىگردد. فرانسه در طول جنگ سیاست خود را حول سه محور قرار داد: اول، آنکه هیچ یک از طرفین نباید شکست خورده (عراق) و یا پیروز(ایران) شوند. این موضعگیرى موجب گردید که پس از خروج عراق از خاک ایران، گرایش فرانسه به طرف عراق تشدید شود. دوم، اینکه اکثر قرار دادهاى موجود را حفظ کند که این امر سبب تداوم ارسال تسلیحات به عراق شده بود. سوم، فرانسه در شوراى امنیت همسو با اکثریتى عمل مىکرد که باعث تصویب قطعنامههایى به ضرر ایران مىشدند. در مجموع فرانسه گذشته از کسب سود سرشار اقتصادى از کمک به عراق، امیدوار بود در جنگى که احتمال داده مىشد ایران در آن به پیروزى برسد، موازنهاى به نفع عراق ایجاد کرده و از این طریق منافع کوتاه مدت و طولانى مدت خود را در عراق حفظ نماید و در عین حال از گسترش انقلاب اسلامى نیز جلوگیرى به عمل آورد.
انگلستان نیز با مشاهدهى نقاط ضعف عراق تصمیم گرفت که به همراه آمریکا به کمک صدام بشتابد. در آذر 1362، وقتى که معاون وزیر دفاع آمریکا اعلام مىکند که شکست عراق در جنگ با ایران مخالف منافع آمریکا است و آمریکا براى جلوگیرى از آن اقدامات متعددى انجام خواهد داد، مارگارت تاچر نخست وزیر انگلستان نیز اعلام نمود که کشتىهاى جنگى بریتانیا براى کمک به ایالات متحده به خلیج فارس اعزام مىشوند. این اقدام در واقع براى کمک به عراق بوده است تا دست او را براى تحمیل جنگ اقتصادى به ایران باز گذارد. علاوه بر این، انگلستان به همراه فرانسه و ایتالیا و به تشویق آمریکا، قرار دادى با دولت عراق امضا کردند تا بازپرداخت وامهاى خود را به تعویق اندازند. این کار به دولت عراق فرصت داد تا بودجه بیشترى را صرف مقاصد نظامى کند. انگلستان همچنین طبق قرار دادى، تجهیزات الکترونیکى و رادارى به عراق واگذار کرد که این کشور را در جنگ علیه ایران کمک مىنمود . در مجموع انگلستان در سالهاى 1980 تا 1987 حدود 350 میلیون دلار سلاح به عراق فروخته است.
براى اینکه درک نماییم انگلستان در حمایت از عراق چه منافعى داشته است باید سیاست خارجى آن در سطح جهانى و منطقهاى بیان گردد.
سیاست انگلستان در قبال منطقهى خلیج فارس همانند فرانسه متأثر از روابط این کشور با آمریکا بود. انگلستان براى دسترسى به منابع حیاتى نفت منطقه به قدرت نظامى آمریکا وابسته بود و این کشور همچون آمریکا نمىخواسته است که پیروزى ایران در جنگ باعث تقویت ایران در کل منطقه و گسترش نهضتهاى اسلامى شود و یا اینکه فرصتى را براى شوروى فراهم آورد تا در منطقه حضور یابد. بنابراین تلاش مىنمود که حداقل عراق در جنگ بازنده نباشد.
دیگر کشورهاى اروپایى مثل آلمان و ایتالیا نیز تا حدودى و به شیوههاى مختلف به کمک عراق شتافتند. آلمان با فروش تجهیزات سلاح شیمیایى و ایتالیا با انعقاد قرار دادى براى تعویق بازپرداخت وام عراق به کشورش، در راه کمک به عراق گام برداشتند. این دو کشور هر چند که موضع سختى علیه ایران نداشتند ولى در عمل آنها نیز به لحاظ اقتصادى و نظامى و سیاسى از عراق حمایت مىکردند. طورى که شرکتهاى آلمانى با تصویب دولت آلمان، مواد اولیهى مورد نیاز سلاحهاى شیمیایى را در اختیار دولت عراق قرار دادند و ارتش عراق نیز آنها را علیه نیروهاى ایرانى و با استفاده از هلىکوپترهاى ساخت آلمان، فرانسه و شوروى به کار مىگرفت. ایتالیا نیز قرار دادى را براى ساخت تعدادى ناوچهى جنگى با رژیم عراق منعقد کرد و تعدادى از پرسنل نیروى دریایى عراق را نیز در ایتالیا آموزش داد و بازپرداخت بدهىهاى عراق را به تعویق انداخت. بدیهى است که این اقدامات کمک فراوانى به تقویت نظامى و و اقتصادى عراق کرده است.
دلیل دیگر حمایت آلمان و ایتالیا از عراق علاوه بر کسب منافع اقتصادى از طریق فروش تسلیحات به این کشور ، این بود که آنها نیز همچون انگلستان، فرانسه و آمریکا نگران تهدید منافع اقتصادى خود در خلیج فارس بودند. این دو کشور، اکثر نفت وارداتى خود را از منطقه خلیج فارس وارد مىکنند و ا حتمال مىرفت که پیروزى ایران در جنگ با عراق، به از دست رفتن کنترل آنها بر جریان طبیعى دریافت نفت بینجامد. نکته حائز اهمیت در مواضع کشورهاى اروپایى درباره جنگ این بود که کشورهاى اروپاى غربى در دوران نظام دو قطبى، هماهنگ و همسو با کشور آمریکا بودند، از سیاستهاى این کشور در جهان حمایت مىکردند و دنبالهرو آن بودند.
منبع: جنگ ایران و عراق، پرسشها و پاسخها، فرهاد درویشی، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ