پرسش :
ترکیه درباره جنگ ایران و عراق چه موضعى داشت؟
پاسخ :
در مجموع خط مشى آنکارا درباره جنگ تحمیلى و طرفهاى درگیر در آن را مىتوان بازتاب اصولى دانست که پایههاى سیاست خاورمیانهاى ترکیه را از دههى 70 میلادى به بعد تشکیل مىدهند. خلاصهى این اصول چنین است:
1- عدم مداخله در امور داخلى دولتهاى خاورمیانه.
2- عدم مداخله در منازعات میان دولتهاى منطقه.
3- توسعه روابط دو جانبه با همه دولتهاى منطقه.
4- حمایت از استمرار جدایى و تفرق سیستم دولتهاى عرب و ممانعت از تشکیل یک ابر دولت منسجم متشکل از دولتهاى عربى.
5- افزایش عایدات تجارى و به حداکثر رساندن مناسبات و پیوندهاى اقتصادى.
6- تفکیک روابط خاورمیانهاى ترکیه از نقش آن در درون ائتلاف غرب.
7- حفظ یک موازنه دقیق و ظریف در برخورد با مسئله اسرائیل - فلسطین.
تعقیب اصول فوق در سیاست خارجى ترکیه سبب شد تا این کشور در جنگ ایران و عراق سیاست بىطرفى فعال یا مثبت را اتخاذ کند. این سیاست ترکیه مشتمل بر دو عنصر اساسى بود: نخست، عدم مداخله در مناقشه ایران و عراق و توسعه همکارى با طرفین متخاصم در زمینههاى اقتصادى. دوم، میانجىگرى و ارائهى راهحلهایى جهت خاتمه بخشیدن به جنگ.
با توجه به نیاز شدید اقتصاد ترکیه به منابع مالى جدید، اتخاذ یک خط مشى بىطرفانه به آن کشور فرصت مىداد تا بتواند از طریق صادرات کالا به ایران و عراق درآمدهاى ارزى قابل توجهى نصیب خود سازد. بنابراین تداوم و گسترش همکارىهاى میان ترکیه و هر دو طرف درگیر در جنگ براى ترکیه ضرورتى اجتنابناپذیر بود. مجلهى میدل ایست ضمن مقالهاى در سال 1984 در این باره نوشت که بىطرفى ترکیه در جنگ ایران و عراق پاداش اقتصادى عظیمى را براى آن کشور به ارمغان آورده است.
بنابراین عدم مداخله در مسائل جنگ و تداوم همکارى با طرفین درگیر، منافع بسیارى براى ترکیه داشت و ترکیه در مقابل هر حرکتى که ممکن بود سیاست بىطرفانهاش را نسبت به جنگ ایران و عراق مختلف سازد، واکنش نشان مىداد. به عنوان مثال، هنگامى که برخى از مطبوعات و محافل سیاسى ترکیه که مخالف نزدیکى تهران و آنکارا بودند، لب به انتقاد علیه انقلاب اسلامى گشودند و به سفر مقامات ایران از جمله میرحسین موسوى نخست وزیر وقت اعتراض کردند، تورگوت اوزال نخست وزیر ترکیه بر آشفته شد و اقدامات آنها را سرزنش کرد.
به هر حال، سیاست ترکیه در قبال جنگ ایران و عراق سیاست بىطرفى مثبت بوده است که پیروى از این سیاست خود ناشى از الزامات اقتصادى ترکیه، نگرانى از گسترش جنگ، فشار غرب بر ترکیه، کسب پرستیژ و اعتبار بینالمللى و همچنین اصولى بوده است که ابتدا به آن اشاره شد و ترکیه تا اواخر جنگ همچنان از آن تبعیت مىنمود.
منبع: جنگ ایران و عراق، پرسشها و پاسخها، فرهاد درویشی، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ
در مجموع خط مشى آنکارا درباره جنگ تحمیلى و طرفهاى درگیر در آن را مىتوان بازتاب اصولى دانست که پایههاى سیاست خاورمیانهاى ترکیه را از دههى 70 میلادى به بعد تشکیل مىدهند. خلاصهى این اصول چنین است:
1- عدم مداخله در امور داخلى دولتهاى خاورمیانه.
2- عدم مداخله در منازعات میان دولتهاى منطقه.
3- توسعه روابط دو جانبه با همه دولتهاى منطقه.
4- حمایت از استمرار جدایى و تفرق سیستم دولتهاى عرب و ممانعت از تشکیل یک ابر دولت منسجم متشکل از دولتهاى عربى.
5- افزایش عایدات تجارى و به حداکثر رساندن مناسبات و پیوندهاى اقتصادى.
6- تفکیک روابط خاورمیانهاى ترکیه از نقش آن در درون ائتلاف غرب.
7- حفظ یک موازنه دقیق و ظریف در برخورد با مسئله اسرائیل - فلسطین.
تعقیب اصول فوق در سیاست خارجى ترکیه سبب شد تا این کشور در جنگ ایران و عراق سیاست بىطرفى فعال یا مثبت را اتخاذ کند. این سیاست ترکیه مشتمل بر دو عنصر اساسى بود: نخست، عدم مداخله در مناقشه ایران و عراق و توسعه همکارى با طرفین متخاصم در زمینههاى اقتصادى. دوم، میانجىگرى و ارائهى راهحلهایى جهت خاتمه بخشیدن به جنگ.
با توجه به نیاز شدید اقتصاد ترکیه به منابع مالى جدید، اتخاذ یک خط مشى بىطرفانه به آن کشور فرصت مىداد تا بتواند از طریق صادرات کالا به ایران و عراق درآمدهاى ارزى قابل توجهى نصیب خود سازد. بنابراین تداوم و گسترش همکارىهاى میان ترکیه و هر دو طرف درگیر در جنگ براى ترکیه ضرورتى اجتنابناپذیر بود. مجلهى میدل ایست ضمن مقالهاى در سال 1984 در این باره نوشت که بىطرفى ترکیه در جنگ ایران و عراق پاداش اقتصادى عظیمى را براى آن کشور به ارمغان آورده است.
بنابراین عدم مداخله در مسائل جنگ و تداوم همکارى با طرفین درگیر، منافع بسیارى براى ترکیه داشت و ترکیه در مقابل هر حرکتى که ممکن بود سیاست بىطرفانهاش را نسبت به جنگ ایران و عراق مختلف سازد، واکنش نشان مىداد. به عنوان مثال، هنگامى که برخى از مطبوعات و محافل سیاسى ترکیه که مخالف نزدیکى تهران و آنکارا بودند، لب به انتقاد علیه انقلاب اسلامى گشودند و به سفر مقامات ایران از جمله میرحسین موسوى نخست وزیر وقت اعتراض کردند، تورگوت اوزال نخست وزیر ترکیه بر آشفته شد و اقدامات آنها را سرزنش کرد.
به هر حال، سیاست ترکیه در قبال جنگ ایران و عراق سیاست بىطرفى مثبت بوده است که پیروى از این سیاست خود ناشى از الزامات اقتصادى ترکیه، نگرانى از گسترش جنگ، فشار غرب بر ترکیه، کسب پرستیژ و اعتبار بینالمللى و همچنین اصولى بوده است که ابتدا به آن اشاره شد و ترکیه تا اواخر جنگ همچنان از آن تبعیت مىنمود.
منبع: جنگ ایران و عراق، پرسشها و پاسخها، فرهاد درویشی، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ