پرسش :
در طول جنگ تحمیلی، شیوه ها و ابزارهاى تبلیغاتى ایران قوى تر بود یا عراق؟ چرا؟
پاسخ :
در مقایسه با عراق، ایران از نظر کمى و کیفى تبلیغاتش براى رزمندگان در جبههها بیشتر بود . اما باید در نظر داشت، عراق در طول جنگ تنها نبود و عرصهى تبلیغات آن، تنها عرصهى داخل کشور عراق نبود. مشکل کشور ایران از نظر شیوه و ابزارهاى تبلیغى در داخل نبود، بلکه از جنبهى تبلیغاتى و اطلاع رسانى بیشترین مشکل در خارج از کشور و در سطح بینالمللى بود؛ یعنى نقطه ضعف ما در جنگ، در خارج از کشور بود. زیرا ابزارهایى که در اختیار داشتیم فقط خبر گزارى جمهورى اسلامى بود که مىتوانست خبرهاى مربوط به جنگ را به خبر گزارىهاى متعدد خارجى گزارش کند. اما خبر گزارى جمهورى اسلامى و میزان خبرى که مخابره مىکرد در مقایسه با خبر گزارىهاى بزرگ و متعدد در جهان و میزان خبرى که آنها در دقیقه تولید مىکردند و عمدتا به نفع عراق موضعگیرى مىکردند، قابل رقابت نبود و پوشش خبرى ما در مقایسه با دشمن بسیار محدود بود. لیکن در داخل کشور، چون اکثر مردم ایران جنگ را فهمیده بودند و آن را یک وظیفه و تکلیف براى خود مىدانستند، از نظر حضور و پشتیبانى معنوى و مادى از جبهههاى جنگ مشکل اساسى بروز نمىکرد.
عراق این موضوع را به شیوهاى دیگر مدیریت مىکرد. رژیم عراق این مشکل را در داخل به وسیلهى سیستم پلیسى و نظامى خشن حل کرده بود و با خفقان حاکم بر کشور و اعزامهاى اجبارى و سایر ترفندها، این ضعف را پوشش داده بود. یعنى ادامهى جنگ در عراق، حاصل تبلیغات و تأثیر آن در داخل عراق نبود بلکه آنها بدون تکیه بر امکانات نظامى خویش در این زمینه ضعف داشتند، لیکن به جبر نظامى و جبر بستهى پلیسى و خفقان شدید، این مسئله را حل کرده بودند. اما از نظر بینالمللى، موقعیت عراق بهتر بود، زیرا رسانههاى بینالمللى عمدتا متأثر از کشورها و قدرتهاى بزرگى بودند که در آن موقعیت بیشترین حمایت را از عراق مىکردند.
اوضاع ایران در داخل بهتر از خارج بود، البته نه به این مفهوم که در داخل نیز شرایط مطلوب را داشت. یقینا در داخل نیز ضعفهاى زیادى از نظر تبلیغى وجود داشت. کما اینکه اگر مسئله تبلیغات در طول جنگ و به عنوان مثال روند اعزام به جبههها بررسى شود، مشاهده مىگردد که هر چه ایران به اواخر جنگ نزدیک مىشد، از تعداد داوطلبان اعزام به جبههها کاسته مىشد که یکى از علل آن ضعف سیستم و شیوه هاى تبلیغى کشور و همچنین آثار تبلیغات گستردهى بیگانگان بود و قطعا علل متعدد دیگرى نیز در آن نقش داشتند. لذا در داخل نیز تا رسیدن به وضع مطلوب، فاصلهى زیادى داشتیم.
در سطح بینالمللى، عراق قوىتر بود، چرا که سیستم تبلیغاتى دشمن به وسیله سیستمهاى تبلیغاتى دولتهاى بزرگ حامى از او مثل آمریکا حمایت مىشد.
به هر حال، در نظام دو قطبى آن زمان - که شوروى و به ویژه آمریکا بر رسانههاى عمدهى بینالمللى چون سازمانهاى خبر گزارى تاس، آسوشتیتدپرس و یونایتدپرس اشراف داشتند - اکثر این خبر گزارىها به این دو بلوک وصل بودند و از آنها خط مىگرفتند ؛ در آن موقعیت، چون ایران با نظام غیر عادلانه بینالملل مشکل داشت و آنها اساس مىکردند که اصرار ایران بر تداوم جنگ به نوعى مقابله با آن نظام بینالمللى است، لذا اخبار عراقىها را بیشتر پوشش مىدادند و در مقایسه با ایران، مسائل عراق را از زاویهى مثبتترى نگاه مىکردند.
منبع: جنگ ایران و عراق، پرسشها و پاسخها، فرهاد درویشی، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ
در مقایسه با عراق، ایران از نظر کمى و کیفى تبلیغاتش براى رزمندگان در جبههها بیشتر بود . اما باید در نظر داشت، عراق در طول جنگ تنها نبود و عرصهى تبلیغات آن، تنها عرصهى داخل کشور عراق نبود. مشکل کشور ایران از نظر شیوه و ابزارهاى تبلیغى در داخل نبود، بلکه از جنبهى تبلیغاتى و اطلاع رسانى بیشترین مشکل در خارج از کشور و در سطح بینالمللى بود؛ یعنى نقطه ضعف ما در جنگ، در خارج از کشور بود. زیرا ابزارهایى که در اختیار داشتیم فقط خبر گزارى جمهورى اسلامى بود که مىتوانست خبرهاى مربوط به جنگ را به خبر گزارىهاى متعدد خارجى گزارش کند. اما خبر گزارى جمهورى اسلامى و میزان خبرى که مخابره مىکرد در مقایسه با خبر گزارىهاى بزرگ و متعدد در جهان و میزان خبرى که آنها در دقیقه تولید مىکردند و عمدتا به نفع عراق موضعگیرى مىکردند، قابل رقابت نبود و پوشش خبرى ما در مقایسه با دشمن بسیار محدود بود. لیکن در داخل کشور، چون اکثر مردم ایران جنگ را فهمیده بودند و آن را یک وظیفه و تکلیف براى خود مىدانستند، از نظر حضور و پشتیبانى معنوى و مادى از جبهههاى جنگ مشکل اساسى بروز نمىکرد.
عراق این موضوع را به شیوهاى دیگر مدیریت مىکرد. رژیم عراق این مشکل را در داخل به وسیلهى سیستم پلیسى و نظامى خشن حل کرده بود و با خفقان حاکم بر کشور و اعزامهاى اجبارى و سایر ترفندها، این ضعف را پوشش داده بود. یعنى ادامهى جنگ در عراق، حاصل تبلیغات و تأثیر آن در داخل عراق نبود بلکه آنها بدون تکیه بر امکانات نظامى خویش در این زمینه ضعف داشتند، لیکن به جبر نظامى و جبر بستهى پلیسى و خفقان شدید، این مسئله را حل کرده بودند. اما از نظر بینالمللى، موقعیت عراق بهتر بود، زیرا رسانههاى بینالمللى عمدتا متأثر از کشورها و قدرتهاى بزرگى بودند که در آن موقعیت بیشترین حمایت را از عراق مىکردند.
اوضاع ایران در داخل بهتر از خارج بود، البته نه به این مفهوم که در داخل نیز شرایط مطلوب را داشت. یقینا در داخل نیز ضعفهاى زیادى از نظر تبلیغى وجود داشت. کما اینکه اگر مسئله تبلیغات در طول جنگ و به عنوان مثال روند اعزام به جبههها بررسى شود، مشاهده مىگردد که هر چه ایران به اواخر جنگ نزدیک مىشد، از تعداد داوطلبان اعزام به جبههها کاسته مىشد که یکى از علل آن ضعف سیستم و شیوه هاى تبلیغى کشور و همچنین آثار تبلیغات گستردهى بیگانگان بود و قطعا علل متعدد دیگرى نیز در آن نقش داشتند. لذا در داخل نیز تا رسیدن به وضع مطلوب، فاصلهى زیادى داشتیم.
در سطح بینالمللى، عراق قوىتر بود، چرا که سیستم تبلیغاتى دشمن به وسیله سیستمهاى تبلیغاتى دولتهاى بزرگ حامى از او مثل آمریکا حمایت مىشد.
به هر حال، در نظام دو قطبى آن زمان - که شوروى و به ویژه آمریکا بر رسانههاى عمدهى بینالمللى چون سازمانهاى خبر گزارى تاس، آسوشتیتدپرس و یونایتدپرس اشراف داشتند - اکثر این خبر گزارىها به این دو بلوک وصل بودند و از آنها خط مىگرفتند ؛ در آن موقعیت، چون ایران با نظام غیر عادلانه بینالملل مشکل داشت و آنها اساس مىکردند که اصرار ایران بر تداوم جنگ به نوعى مقابله با آن نظام بینالمللى است، لذا اخبار عراقىها را بیشتر پوشش مىدادند و در مقایسه با ایران، مسائل عراق را از زاویهى مثبتترى نگاه مىکردند.
منبع: جنگ ایران و عراق، پرسشها و پاسخها، فرهاد درویشی، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ