پرسش :
چرا جنگ ایران و عراق طولانى شد و به مدت هشت سال ادامه پیدا کرد؟
پاسخ :
اگر جنگ را کاربرد ابزار نظامى براى رسیدن به خواستههاى طرفهاى درگیر تعریف کنیم، باید بگوییم که علت طولانى شدن جنگ ایران و عراق و تداوم هشت سالهى آن، عدم رضایت طرفهاى درگیر و کشورهاى ذى نفع از وضعیت موجود و تلاش براى تغییر وضع موجود و رسیدن به وضع مطلوب از راه نظامى بوده است. براى توضیح مسئله، آن را از سه بعد بررسى مىکنیم:
تداوم خواستههاى تجاوزکارانه ى عراق
عراق به رغم اینکه در هفتمین روز جنگ خواستار آتش بس در جنگ شد و بعدها هم به ظاهر از قطعنامهها و بیانیههاى شوراى امنیت سازمان ملل که براى آتش بس صادر شده بود حمایت مىکرد، ولى واقعا خواستار پایان جنگ نبود و همچنان بر مواضع تجاوزکارانهى خود پافشارى مىنمود. در این باره وزیر دفاع رژیم بعث عراق عدنان خیر الله گفته است:
«عراق خواستار بازپس گیرى اراضى مرزى و کنترل بر شط العرب است و تا ایران به خواستههاى بر حق ما پاسخ ندهد به جنگ ادامه خواهیم داد. »
واضح است که عراق هیچ حقى بر کنترل شط العرب به طور کامل نداشته و رژیم حقوقى اروندرود طبق معاهده 1975 الجزایر که بین دو کشور امضا گردیده بود، مشخص شده است که براساس آن خط تالوگ مرز میان دو کشور بوده و این ادعاى عراق نه تنها به حق نبوده بلکه خلاف مقررات بین المللى و معاهدهاى است که خود آن را امضا کرده بود. صدام بارها اعلام نمود که قرار داد 1975 الجزایر را به رسمیت نمىشناسد و براى ایران حقى در اروندرود قائل نیست.
با این اوصاف یک طرف جنگ که عراق باشد در طول هشت سال و حتى پس از اینکه ایران قطعنامه 598 را پذیرفت بر تداوم جنگ و تکیه بر مسائل بحران زا براى رسیدن به مقاصد شوم و تجاوزکارانهاش اصرار داشته است.
تلاش ایران براى دستیابى به خواستههاى مشروعش
جمهورى اسلامى ایران نیز که عراق بخشى از سرزمینش را اشغال کرده و خسارات مادى و معنوى بسیارى را از تجاوز عراق متحمل شده بود، بالطبع تلاش مىنمود - در شرایطى که مجامع بین المللى هیچ اقدامى براى جلوگیرى از تجاوز نکردند - براى رسیدن به خواستههاى مشروعش، یعنى خروج بدون قید و شرط عراق از سرزمینهاى اشغالى، شناسایى متجاوز از طرف مجامع بین المللى و پرداخت خسارت از طرف عراق، جنگ را ادامه بدهد، زیرا با وضعیتى که در آن زمان در نظام بینالملل و بین قدرتهاى بزرگ حاکم بود، ایران چارهاى جز ادامه جنگ و کسب حقوقش از این راه نداشت.
جمهورى اسلامى ایران اعلام نمود تا زمانى که عراق بدون هیچ قید و شرطى از سرزمینهاى اشغالى خارج نشده، تجاوزگر شناسایى نشود و خسارات جنگى را به ایران پرداخت ننماید، حاضر به پذیرش آتش بس نمىباشد. به همین دلیل هم با قطعنامهها و بیانیههایى که شوراى امنیت سازمان ملل متحد و پیشنهادهایى که دیگر سازمانها و کشورهاى جهان ارائه مىکردند - که آشکارا در جهت منافع عراق و به رسمیت شناختن تجاوز عراق بود - مخالفت مىکرد.
عامل نظام بینالملل و تداوم جنگ
اگر با دیدى سیستماتیک به مسائل بین المللى توجه شود، باید گفت که در جریان جنگ ایران و عراق عملکرد نظام بینالملل از عوامل اصلى تداوم جنگ ایران و عراق بوده است. در آن زمان با وجود جنگ سرد میان ابر قدرتها، آنها خواستار تداوم جنگ و تضعیف هر دو کشور ایران و عراق بودهاند. به عنوان مثال آمریکا به رغم دفاع ظاهرى از پایان جنگ، خواهان ادامه جنگ و تضعیف عراق و ایران بود. آمریکا مایل بود تا زمانى که منافعش به خطر نیفتاده است، جنگ همچنان تداوم داشته باشد. کیسینجر در این باره گفته است که جنگ ایران و عراق نه یک برنده، بلکه باید دو بازنده داشته باشد.
از طرفى سازمان ملل متحد نیز که تنها سازمان حافظ صلح بین المللى محسوب مىگردید تلاش مناسبى در این باره نکرد. حتى قطعنامهها و بیانیههاى این سازمان به علت نفوذ قدرتهاى بزرگ در شوراى امنیت، مشوق و تداومبخش جنگ نیز بوده است. قدرتهاى بزرگ تا زمانى که ادامهى جنگ را به نفع خود مىدیدند سعى مىنمودند که توازن قوا بین ایران و عراق حفظ شود و هر وقت هم که ایران در جبهههاى جنگ برترى مىیافت بیش از پیش به کمک عراق مىشتافتند که این امر نیز خود سبب تداوم جنگ مىشد.
خلاصه اینکه به نظر مىرسد اصرار رژیم بعث عراق بر تداوم خواستههاى تجاوزکارانهى خود، تلاش جمهورى اسلامى ایران براى رسیدن به حقوق مشروعش و سیاست قدرتهاى بزرگ براى کسب منافع بیشتر در جنگ و تضعیف ایران و عراق، همه و همه دست به دست هم داد و سبب تداوم و طولانى شدن جنگ شد.
منبع: جنگ ایران و عراق، پرسشها و پاسخها، فرهاد درویشی، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ
اگر جنگ را کاربرد ابزار نظامى براى رسیدن به خواستههاى طرفهاى درگیر تعریف کنیم، باید بگوییم که علت طولانى شدن جنگ ایران و عراق و تداوم هشت سالهى آن، عدم رضایت طرفهاى درگیر و کشورهاى ذى نفع از وضعیت موجود و تلاش براى تغییر وضع موجود و رسیدن به وضع مطلوب از راه نظامى بوده است. براى توضیح مسئله، آن را از سه بعد بررسى مىکنیم:
تداوم خواستههاى تجاوزکارانه ى عراق
عراق به رغم اینکه در هفتمین روز جنگ خواستار آتش بس در جنگ شد و بعدها هم به ظاهر از قطعنامهها و بیانیههاى شوراى امنیت سازمان ملل که براى آتش بس صادر شده بود حمایت مىکرد، ولى واقعا خواستار پایان جنگ نبود و همچنان بر مواضع تجاوزکارانهى خود پافشارى مىنمود. در این باره وزیر دفاع رژیم بعث عراق عدنان خیر الله گفته است:
«عراق خواستار بازپس گیرى اراضى مرزى و کنترل بر شط العرب است و تا ایران به خواستههاى بر حق ما پاسخ ندهد به جنگ ادامه خواهیم داد. »
واضح است که عراق هیچ حقى بر کنترل شط العرب به طور کامل نداشته و رژیم حقوقى اروندرود طبق معاهده 1975 الجزایر که بین دو کشور امضا گردیده بود، مشخص شده است که براساس آن خط تالوگ مرز میان دو کشور بوده و این ادعاى عراق نه تنها به حق نبوده بلکه خلاف مقررات بین المللى و معاهدهاى است که خود آن را امضا کرده بود. صدام بارها اعلام نمود که قرار داد 1975 الجزایر را به رسمیت نمىشناسد و براى ایران حقى در اروندرود قائل نیست.
با این اوصاف یک طرف جنگ که عراق باشد در طول هشت سال و حتى پس از اینکه ایران قطعنامه 598 را پذیرفت بر تداوم جنگ و تکیه بر مسائل بحران زا براى رسیدن به مقاصد شوم و تجاوزکارانهاش اصرار داشته است.
تلاش ایران براى دستیابى به خواستههاى مشروعش
جمهورى اسلامى ایران نیز که عراق بخشى از سرزمینش را اشغال کرده و خسارات مادى و معنوى بسیارى را از تجاوز عراق متحمل شده بود، بالطبع تلاش مىنمود - در شرایطى که مجامع بین المللى هیچ اقدامى براى جلوگیرى از تجاوز نکردند - براى رسیدن به خواستههاى مشروعش، یعنى خروج بدون قید و شرط عراق از سرزمینهاى اشغالى، شناسایى متجاوز از طرف مجامع بین المللى و پرداخت خسارت از طرف عراق، جنگ را ادامه بدهد، زیرا با وضعیتى که در آن زمان در نظام بینالملل و بین قدرتهاى بزرگ حاکم بود، ایران چارهاى جز ادامه جنگ و کسب حقوقش از این راه نداشت.
جمهورى اسلامى ایران اعلام نمود تا زمانى که عراق بدون هیچ قید و شرطى از سرزمینهاى اشغالى خارج نشده، تجاوزگر شناسایى نشود و خسارات جنگى را به ایران پرداخت ننماید، حاضر به پذیرش آتش بس نمىباشد. به همین دلیل هم با قطعنامهها و بیانیههایى که شوراى امنیت سازمان ملل متحد و پیشنهادهایى که دیگر سازمانها و کشورهاى جهان ارائه مىکردند - که آشکارا در جهت منافع عراق و به رسمیت شناختن تجاوز عراق بود - مخالفت مىکرد.
عامل نظام بینالملل و تداوم جنگ
اگر با دیدى سیستماتیک به مسائل بین المللى توجه شود، باید گفت که در جریان جنگ ایران و عراق عملکرد نظام بینالملل از عوامل اصلى تداوم جنگ ایران و عراق بوده است. در آن زمان با وجود جنگ سرد میان ابر قدرتها، آنها خواستار تداوم جنگ و تضعیف هر دو کشور ایران و عراق بودهاند. به عنوان مثال آمریکا به رغم دفاع ظاهرى از پایان جنگ، خواهان ادامه جنگ و تضعیف عراق و ایران بود. آمریکا مایل بود تا زمانى که منافعش به خطر نیفتاده است، جنگ همچنان تداوم داشته باشد. کیسینجر در این باره گفته است که جنگ ایران و عراق نه یک برنده، بلکه باید دو بازنده داشته باشد.
از طرفى سازمان ملل متحد نیز که تنها سازمان حافظ صلح بین المللى محسوب مىگردید تلاش مناسبى در این باره نکرد. حتى قطعنامهها و بیانیههاى این سازمان به علت نفوذ قدرتهاى بزرگ در شوراى امنیت، مشوق و تداومبخش جنگ نیز بوده است. قدرتهاى بزرگ تا زمانى که ادامهى جنگ را به نفع خود مىدیدند سعى مىنمودند که توازن قوا بین ایران و عراق حفظ شود و هر وقت هم که ایران در جبهههاى جنگ برترى مىیافت بیش از پیش به کمک عراق مىشتافتند که این امر نیز خود سبب تداوم جنگ مىشد.
خلاصه اینکه به نظر مىرسد اصرار رژیم بعث عراق بر تداوم خواستههاى تجاوزکارانهى خود، تلاش جمهورى اسلامى ایران براى رسیدن به حقوق مشروعش و سیاست قدرتهاى بزرگ براى کسب منافع بیشتر در جنگ و تضعیف ایران و عراق، همه و همه دست به دست هم داد و سبب تداوم و طولانى شدن جنگ شد.
منبع: جنگ ایران و عراق، پرسشها و پاسخها، فرهاد درویشی، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ