پرسش :
فلسفه قیام در نماز چیست؟
پاسخ :
قیام و ایستادن برای خواندن حمد و سوره، یکی از مراحل اقامه نماز است. نمازگزار هنگام خواندن نماز از جای برمی خیزد و با فروتنی، وقار و آرامش، در محضر الهی حاضر می شود.
قیام، آمادگی برای تحرک، فعالیت و رشد و بالندگی است.
قیام، بر پای خاستن و دوری از سکون و خموشی است.
قیام، جهاد علیه هواهای نفسانی و آماده شدن برای توبه و استغفار است.
درباره اسرار و حکمت های «قیام» می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1. قیام، یعنی ایستادن جسم و روح در مقابل خدا. در این حالت، سر، که بالاترین عضو بدن است، افتاده و افکنده می شود. پایین آمدن سر، نشانه فروتنی در مقابل خدا و دوری از تکبر و ریاست طلبی است.1
2. همان گونه که می دانیم، همه موجودات به عبادت و تسبیح خداوند مشغولند: «یُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ.» قیام انسان و خواندن نماز، نوعی هم آوایی است. بنده نیز با این کار، آمادگی خود را برای عبادت الهی نشان می دهد.
3. قیام نشانه تلاش و فعالیت همیشگی انسان در جبهه رشد و تکامل است. نمازگزار سستی، رخوت، سکون و بی تحرکی را کنار می گذارد و با شادابی، طراوت و امید بر پای می خیزد و آماده تلاشی نو می گردد؛ حرکتی برای رسیدن به خدا و کسب فضایل انسانی.
4. معنای دیگر قیام، آمادگی نمازگزار برای مبارزه با شیطان و هواهای نفسانی و مفسدان و ستمگران است. قیام نماد جهاد اکبر و جهاد اصغر است.
5. قیام تجلی مساوات، برابری و همگونگی است. در نماز، همه یکسان در محضر الهی قیام می کنند: سیاه و سفید، فقیر و غنی، پیر و جوان، رئیس و مرئوس و بزرگ و کوچک هیچ یک تفاوتی ندارند.
قیام بیانگر این است که هیچ کس بر دیگری برتری ندارد؛ همه بنده ناتوان درگاه الهی اند. در قیام، دیوار تکبرها، منیت ها و خودخواهی ها فرو می ریزد و افراد فقیر و عالی مرتبه، در کنار افراد معمولی حاضر می شوند و به ادای تکلیف می پردازند.
6. قیام رعایت احترام، ادب و متانت در پیشگاه آفریدگار تواناست. نمازگزار، به احترام نام و یاد خدا برمی خیزد و با ادب و فروتنی تمام می ایستد و با متانت و آرامش به عبادت می پردازد.
7. قیام در حال نماز برای این است که انسان در پیشگاه خدای متعال بایستد و حق بندگی او را ادا کند و از خیرات پروردگار بهره مند شود و بداند که در قیامت نیز در پیشگاه او قیامی خواهد داشت.
حاج میرزا جواد ملکی تبریزی در کتاب گران سنگ خود به نام اسرار الصلاة می فرماید:
و اما قیام، حقیقت قیام عبارت از ایستادن در پیشگاه پروردگار برای ادای حق عبودیت و بندگی او و جلب خیرات پروردگاری، و انس گرفتن با او و لذت بردن به مخاطبات و گفت وگوی با او در کلام، و به مناجات با او در دعا است ... و می بایست که انسان از اینکه در نماز می بایست بر هر دو پا بایستد، به این حقیقت پی ببرد که مسلمان باید در مقام خوف و رجا باشد و از پایین افکندن سر در هنگام نماز، الزام قلب را بر تذلل و خشوع و تواضع و دوری از ریاست طلبی و خودبزرگ بینی فهم نماید و بداند که در فردای قیامت، او را در پیشگاه ذات اقدس خود ایستادنی است که چگونگی آن را این ایستادن تعیین می کند، و لذا سزاوار است که انسان آنچه در توان دارد، در تصحیح قیام نماز خود به کار گیرد و بداند که تمام پنهانی ها و خاطرات و ضمایرش، نزد حضرت حق مکشوف و آشکار است، و پروردگار حتی به چیزهایی که خود از آن بی خبر است و در باطن اوست، آگاه است. و لذا خیلی مراقب باشد که مبادا باطنش مخالف با رضای پروردگار باشد. به ناچار در چنین مقام خطیری تواضع و فروتنی او، لااقل همچون تواضع در محضر سلطانی از سلاطین دنیا خواهد بود. چگونه کسی که در مقابل حاکمی قرار می گیرد، مراقب تمام حرکات و گفته های خود می باشد، که مبادا سخنی بر خلاف رضای او بر زبان آورد و یا از معنای آنچه می گوید، غافل باشد و یا اشارات مخاطبات سلطان را درنیابد، و خدایی که ملک الملوک و جبارالجبابره است، هرگز نزد مسلمان از بشری مثل خود بی مقدارتر خواهد بود.2
پی نوشتها:
1. الاخلاق، ص 70.
2. میرزا جواد ملکی تبریزی، اسرار الصلوة، ج 1، ص 323.
www.irc.ir
قیام و ایستادن برای خواندن حمد و سوره، یکی از مراحل اقامه نماز است. نمازگزار هنگام خواندن نماز از جای برمی خیزد و با فروتنی، وقار و آرامش، در محضر الهی حاضر می شود.
قیام، آمادگی برای تحرک، فعالیت و رشد و بالندگی است.
قیام، بر پای خاستن و دوری از سکون و خموشی است.
قیام، جهاد علیه هواهای نفسانی و آماده شدن برای توبه و استغفار است.
درباره اسرار و حکمت های «قیام» می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1. قیام، یعنی ایستادن جسم و روح در مقابل خدا. در این حالت، سر، که بالاترین عضو بدن است، افتاده و افکنده می شود. پایین آمدن سر، نشانه فروتنی در مقابل خدا و دوری از تکبر و ریاست طلبی است.1
2. همان گونه که می دانیم، همه موجودات به عبادت و تسبیح خداوند مشغولند: «یُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ.» قیام انسان و خواندن نماز، نوعی هم آوایی است. بنده نیز با این کار، آمادگی خود را برای عبادت الهی نشان می دهد.
3. قیام نشانه تلاش و فعالیت همیشگی انسان در جبهه رشد و تکامل است. نمازگزار سستی، رخوت، سکون و بی تحرکی را کنار می گذارد و با شادابی، طراوت و امید بر پای می خیزد و آماده تلاشی نو می گردد؛ حرکتی برای رسیدن به خدا و کسب فضایل انسانی.
4. معنای دیگر قیام، آمادگی نمازگزار برای مبارزه با شیطان و هواهای نفسانی و مفسدان و ستمگران است. قیام نماد جهاد اکبر و جهاد اصغر است.
5. قیام تجلی مساوات، برابری و همگونگی است. در نماز، همه یکسان در محضر الهی قیام می کنند: سیاه و سفید، فقیر و غنی، پیر و جوان، رئیس و مرئوس و بزرگ و کوچک هیچ یک تفاوتی ندارند.
قیام بیانگر این است که هیچ کس بر دیگری برتری ندارد؛ همه بنده ناتوان درگاه الهی اند. در قیام، دیوار تکبرها، منیت ها و خودخواهی ها فرو می ریزد و افراد فقیر و عالی مرتبه، در کنار افراد معمولی حاضر می شوند و به ادای تکلیف می پردازند.
6. قیام رعایت احترام، ادب و متانت در پیشگاه آفریدگار تواناست. نمازگزار، به احترام نام و یاد خدا برمی خیزد و با ادب و فروتنی تمام می ایستد و با متانت و آرامش به عبادت می پردازد.
7. قیام در حال نماز برای این است که انسان در پیشگاه خدای متعال بایستد و حق بندگی او را ادا کند و از خیرات پروردگار بهره مند شود و بداند که در قیامت نیز در پیشگاه او قیامی خواهد داشت.
حاج میرزا جواد ملکی تبریزی در کتاب گران سنگ خود به نام اسرار الصلاة می فرماید:
و اما قیام، حقیقت قیام عبارت از ایستادن در پیشگاه پروردگار برای ادای حق عبودیت و بندگی او و جلب خیرات پروردگاری، و انس گرفتن با او و لذت بردن به مخاطبات و گفت وگوی با او در کلام، و به مناجات با او در دعا است ... و می بایست که انسان از اینکه در نماز می بایست بر هر دو پا بایستد، به این حقیقت پی ببرد که مسلمان باید در مقام خوف و رجا باشد و از پایین افکندن سر در هنگام نماز، الزام قلب را بر تذلل و خشوع و تواضع و دوری از ریاست طلبی و خودبزرگ بینی فهم نماید و بداند که در فردای قیامت، او را در پیشگاه ذات اقدس خود ایستادنی است که چگونگی آن را این ایستادن تعیین می کند، و لذا سزاوار است که انسان آنچه در توان دارد، در تصحیح قیام نماز خود به کار گیرد و بداند که تمام پنهانی ها و خاطرات و ضمایرش، نزد حضرت حق مکشوف و آشکار است، و پروردگار حتی به چیزهایی که خود از آن بی خبر است و در باطن اوست، آگاه است. و لذا خیلی مراقب باشد که مبادا باطنش مخالف با رضای پروردگار باشد. به ناچار در چنین مقام خطیری تواضع و فروتنی او، لااقل همچون تواضع در محضر سلطانی از سلاطین دنیا خواهد بود. چگونه کسی که در مقابل حاکمی قرار می گیرد، مراقب تمام حرکات و گفته های خود می باشد، که مبادا سخنی بر خلاف رضای او بر زبان آورد و یا از معنای آنچه می گوید، غافل باشد و یا اشارات مخاطبات سلطان را درنیابد، و خدایی که ملک الملوک و جبارالجبابره است، هرگز نزد مسلمان از بشری مثل خود بی مقدارتر خواهد بود.2
پی نوشتها:
1. الاخلاق، ص 70.
2. میرزا جواد ملکی تبریزی، اسرار الصلوة، ج 1، ص 323.
www.irc.ir