پرسش :
نظر قرآن درباره استقلال اقتصادى زن چیست؟
پاسخ :
اسلام در هزار و چهارصد سال پیش، این قانون [استقلال مالى زن] را گذراند و گفت:
«لِلرِّجالِ نَصیبٌ مِمَّا اکْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصیبٌ مِمَّا اکْتَسَبْنَ»؛ مردان را از آنچه کسب مى کنند و به دست مى آورند، بهره اى است و زنان را از آنچه کسب مى کنند و به دست مى آورند، بهره اى است. قرآن مجید در [این] آیه [همان گونه] که مردان را در نتایج کار و فعالیتشان ذى حق [مى داند،] زنان را نیز ذى حق [مى شمارد.]
در آیه دیگر فرمود: «لِلرِّجالِ نَصیبٌ مِمّا تَرَکَ الْوالِدانِ وَ اْلأَقْرَبُونَ وَ لِلنِّساءِ نَصیبٌ مِمّا تَرَکَ الْوالِدانِ وَ اْلأَقْرَبُونَ»؛ یعنى مردان را از مالى که پدر و مادر و یا خویشاوندان بعد از مردن خود باقى مى گذارند، بهره اى است و زنان را هم از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان از خود باقى مى گذارند، بهره اى است. عرب جاهلیت حاضر نبود به زن ارث بدهد، ولى قرآن کریم این حق را براى زن تثبیت کرد. پس قرآن کریم سیزده قرن [پیش،] در اروپا به زن استقلال اقتصادى داد، با این تفاوت که:
[1.] انگیزه اى که سبب شد اسلام به زن استقلال اقتصادى بدهد، جز جنبه هاى انسانى و عدالت دوستى و الهى اسلام نبوده است. در آنجا مطالبى از قبیل مطامع کارخانه داران انگلستان وجود نداشت که به خاطر پرکردن شکم خود این قانون را گذراندند بعد با بوق و کرنا دنیا را پرکردند که ما حق زن را به رسمیت شناختیم و حقوق زن و مرد را مساوى دانستیم.
[2.] اسلام به زن استقلال اقتصادى داد، ولى به قول ویل دورانت خانه براندازى نکرد و اساس خانواده ها را متزلزل [نساخت]. زنان را علیه شوهران و دختران را علیه پدران به [سرپیچى] و عصیان وادار نکرد و با این دو آیه، انقلاب عظیم اجتماعى به وجود آورد، ولى آرام، بى ضرر و بى خطر.
[3.] دنیاى غرب به [گفته] ویل دورانت، زن را از بندگى و جان کندن در خانه رهانید و گرفتار بندگى و جان کندن در مغازه و کارخانه کرد؛ یعنى اروپا غل وزنجیرى از دست و پاى زن باز کرد و غل و زنجیر دیگرى که کمتر از اولى نبود، به دست و پاى او بست. اسلام، زن را از بندگى و بردگى مرد در خانه و مزارع و غیره رهانید و با الزام مرد به تأمین [هزینه] خانواده، هر نوع اجبار و الزامى را از دوش زن براى تأمین مخارج خود و خانواده برداشت. از نظر اسلام[، زن] حق دارد طبق غریزه انسانى، به [کسب] ثروت و حفظ و افزایش آن بپردازد، ولى جبر زندگى نباید او را تحت فشار قرار دهد و غرور و جمال و زیبایى را از او بگیرد.
www.irc.ir
اسلام در هزار و چهارصد سال پیش، این قانون [استقلال مالى زن] را گذراند و گفت:
«لِلرِّجالِ نَصیبٌ مِمَّا اکْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصیبٌ مِمَّا اکْتَسَبْنَ»؛ مردان را از آنچه کسب مى کنند و به دست مى آورند، بهره اى است و زنان را از آنچه کسب مى کنند و به دست مى آورند، بهره اى است. قرآن مجید در [این] آیه [همان گونه] که مردان را در نتایج کار و فعالیتشان ذى حق [مى داند،] زنان را نیز ذى حق [مى شمارد.]
در آیه دیگر فرمود: «لِلرِّجالِ نَصیبٌ مِمّا تَرَکَ الْوالِدانِ وَ اْلأَقْرَبُونَ وَ لِلنِّساءِ نَصیبٌ مِمّا تَرَکَ الْوالِدانِ وَ اْلأَقْرَبُونَ»؛ یعنى مردان را از مالى که پدر و مادر و یا خویشاوندان بعد از مردن خود باقى مى گذارند، بهره اى است و زنان را هم از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان از خود باقى مى گذارند، بهره اى است. عرب جاهلیت حاضر نبود به زن ارث بدهد، ولى قرآن کریم این حق را براى زن تثبیت کرد. پس قرآن کریم سیزده قرن [پیش،] در اروپا به زن استقلال اقتصادى داد، با این تفاوت که:
[1.] انگیزه اى که سبب شد اسلام به زن استقلال اقتصادى بدهد، جز جنبه هاى انسانى و عدالت دوستى و الهى اسلام نبوده است. در آنجا مطالبى از قبیل مطامع کارخانه داران انگلستان وجود نداشت که به خاطر پرکردن شکم خود این قانون را گذراندند بعد با بوق و کرنا دنیا را پرکردند که ما حق زن را به رسمیت شناختیم و حقوق زن و مرد را مساوى دانستیم.
[2.] اسلام به زن استقلال اقتصادى داد، ولى به قول ویل دورانت خانه براندازى نکرد و اساس خانواده ها را متزلزل [نساخت]. زنان را علیه شوهران و دختران را علیه پدران به [سرپیچى] و عصیان وادار نکرد و با این دو آیه، انقلاب عظیم اجتماعى به وجود آورد، ولى آرام، بى ضرر و بى خطر.
[3.] دنیاى غرب به [گفته] ویل دورانت، زن را از بندگى و جان کندن در خانه رهانید و گرفتار بندگى و جان کندن در مغازه و کارخانه کرد؛ یعنى اروپا غل وزنجیرى از دست و پاى زن باز کرد و غل و زنجیر دیگرى که کمتر از اولى نبود، به دست و پاى او بست. اسلام، زن را از بندگى و بردگى مرد در خانه و مزارع و غیره رهانید و با الزام مرد به تأمین [هزینه] خانواده، هر نوع اجبار و الزامى را از دوش زن براى تأمین مخارج خود و خانواده برداشت. از نظر اسلام[، زن] حق دارد طبق غریزه انسانى، به [کسب] ثروت و حفظ و افزایش آن بپردازد، ولى جبر زندگى نباید او را تحت فشار قرار دهد و غرور و جمال و زیبایى را از او بگیرد.
www.irc.ir