چهارشنبه، 29 آذر 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

آیا آیه‎ی تطهیر درباره‎ی اهل بیت خاص پیامبر و از جمله امام حسین ـ علیه السّلام ـ است و این آیه چه ارتباطی با عصمت آنان دارد؟


پاسخ :
در پاسخ به بخش نخست پرسش مقدمتاً باید گفت: در این‎باره ما روایات بسیار داریم که مراد و منظور از «اهل بیت» را مشخص کرده‎اند. در کتاب‎های معتبر اهل سنت و شیعه روایات متعددی وجود دارد که درباره‎ی این موضوع به صراحت بیان داشته‎اند که مراد «از اهل بیت» چه کسانی هستند.
در روایات اهل سنت در حدود چهل طریق یافت می‎شود که بر این نکته صحه گذارده‎اند و از کسانی چون ام سلمه، عایشه، ابن سعید حذری، ابن عباس و عبداللّه بن جعفر ـ که از روایات موثق و معتبرند ـ این روایات را نقل کرده‎اند.
در روایات شیعه هم از طریق ائمة‌ هدی ـ علیهم السّلام ـ به بیش از سی طریق این روایات نقل شده است و در مجموع باید گفت جای هیچ شک و تردیدی باقی نمی‎ماند که مراد و منظور از «اهل بیت»، رسول مکرم اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ و علی بن ابی‎طالب ـ علیه السّلام ـ ، فاطمة‌ زهرا (س) و امام مجتبی ـ علیه السّلام ـ و امام حسین ـ علیه السّلام ـ می‎باشند.
علامه طباطبایی می‎فرماید: در این‎باره آنچه که از اهل سنت نقل شده است بیش از آن است که از شیعه نقل شده است.[1]
دکتر تیجانی در کتاب «فسئلوا اهل الذکر» سی منبع از منابع معتبر اهل سنت را نقل می‎کند که نزول آیه‎ی تطهیر را درباره‎ی اهل بیت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ می‎دانند و در پایان اضافه می‎کند که علمایی از اهل سنت که این آیه را مربوط به اهل بیت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ می‎دانند، زیادند و ما به همین مقدار اکتفا می‎کنیم.[2]
تفسیر البرهان، ذیل این آیة‌ شریفه، 64 روایت نقل کرده است که 58 روایت آن مربوط به تعیین شأن نزول و مصداق «اهل بیت» می‎باشد و جالب این است که روایات نقل شده از طرق مختلف اهل سنت در این رابطه بیش از روایات رسیده از شیعه است و صاحب این تفسیر 30 روایت را به طرق مختلف اهل سنت نقل می‎کند و 28 روایت را به طرق شیعه. و مطلب دیگر که در این‎باره جلب توجه می‎کند این است که در برخی از این روایات، بعضی از اصحاب کساء خود برای اثبات حقانیت خویش به این آیه استدلال نموده و تمسک جسته‎اند، از این جمله است روایت شمارة‌ 24 که امیرالمؤمنین علی ـ علیه السّلام ـ در قضیة‌ جانشینی عمر و در جلسة‌ شورای تعیین خلیفه برای اثبات حقانیت و فضیلت خویش به این آیه استدلال فرموده و خطاب به آنان می‎فرماید: آیا این آیه دربارة کسی جز من و همسرم و فرزندانم نازل شده است؟ که آنان در جواب می‎گویند: خیر.[3]
در تفسیر الکاشف روایتی را در شأن نزول آیة‌ تطهیر از صحیح مسلم (القسم الثانی من الجزء الثانی) ص 116، چاپ 1348 هـ. نقل می‎کند و پس از نقل حدیث از صحیح مسلم می‎گوید: همین روایت با همین سند را ترمذی در صحیح خود و احمد بن حنبل در مسندش و دیگران از علمای اهل سنت نقل کرده‎اند.[4] در کتاب‎های حدیث و تفسیر به چهار دسته روایت در این‎باره برخورد می‎کنیم:
1. روایاتی که برخی از همسران پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نقل کرده‎اند و مفاد آن این است که پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ آنان را از شمول آیة‌ تطهیر خارج کرده است.[5]
2. روایاتی که مربوط به حدیث کساء است.[6]
3. روایاتی که می‎گویند: پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ تا مدتی (شش ماه یا ببیشتر) پس از نزول آیة‌ تطهیر به در خانة‌علی ـ علیه السّلام ـ و فاطمه (س) و فرزندانش می‎رفت و می‎فرمود: «الصلوة! یا اهل البیت! إنما یرید اللّة لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یُطهّرکم تطهیرا»[7]
4. روایاتی که از ابو سعید خدری رسیده است که می‎گوید: این آیه دربارة رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ و علی و فاطمه و حسن و حسین ـ علیهم السّلام ـ نازل شده است. «نزلت فی خمسة؛ فی رسول اللّه ـ صلّی الله علیه و آله ـ و علیٌ و فاطمه و الحسن و الحسین ـ علیهم السّلام ـ »[8]
در این بخش به روایتی از عایشه اشاره می‎کنیم که ضمن تصریح به این مطلب که مراد از اهل بیت، اهل بیت خاص پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ هستند، زنان پیامبر ـ از جمله عایشه ـ را از شمول آیة‌ تطهیر خارج می‎داند.
ثعلبی در تفسیرش می‎گوید: هنگامی که از عایشه دربارة‌ جنگ جمل و دخالتش در آن جنگ ویران‎گر سؤال کردند (با تأسف) گفت: این یک تقدیر الهی بود! و هنگامی که درباره‎ی علی ـ علیه السّلام ـ سؤال کردند چنین گفت: «تسألنی عن أحبّ الناس کان الی رسول اللّه و زوج احبّ الناس کان الی رسول اللّه، لقد رأیت علیاً‌ و فاطمه و حسناً و حسیناً و جمعَ‌ رسول اللّه بثوب علیهم ثم قال: اللّهم هؤلاء اهل بیتی و حامتی فأذهب عنهم الرجس و طهّرکم تطهیر. قالت: فقلتُ یا رسول اللّه أنا من أهلک؟ فقال: تنخیّ فإنکِ إلی خیرٍ»[9] یعنی از من درباره‎ی کسی سؤال می‎کنید که محبوب‎ترین مردم نزد پیامبر بود و همسر محبوب‎ترین مردم نزد رسول خدا بود. من با چشم خود دیدم علی و فاطمه و حسن و حسین را که پیامبر آنها را در زیر پارچه‎ای جمع کرده و فرمود: خداوندا! اینان خاندان و اطرافیان من هستند، رجس و پلیدی را از آنها دور کن و از آلودگی‎ها پاکشان فرما!
من گفتم: ای رسول خدا! آیا من نیز از آنها هستم؟
فرمود: تو فاصله بگیر! تو بر خیر و نیکی هستی (اما جزء این جمع نمی‎باشی)
البته برای تکمیل پاسخ لازم است به دو شبهه پاسخ داده شود:
1. با توجه به این‎که آیة تطهیر در ضمن آیاتی است که درباره‎ی زنان پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ است چگونه می‎توان خصوص این آیه را مخصوص اهل بیت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ دانست و همسران آن حضرت را خارج دانست؟
در پاسخ باید گفت از روایاتی که در شأن نزول این آیه وارد شده است به‎دست می‎آید که این آیه مفرداً‌ و به تنهایی نازل شده است و در ضمن آیات زوجات پیغمبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نیامده و حتی یک روایت هم وجود ندارد که دلالت کند این آیه در ضمن آیات زنان پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نازل شده است پس آیه بر حسب نزول جزء آیات زنان پیغمبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نیست و به آنها اتصالی نداشته و فقط در مقام تنظیم و ترتیب آیات و یا به دستور پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ یا بعد از رحلت آن حضرت در میان آن آیات گذاشته شده است. لذا اگر آیه‎ی تطهیر را از میان آیات زنان پیغمبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ برداریم، هیچ‎گونه نقص معنایی در آیات زنان نخواهد بود؛ لذا مراد از «اهل بیت» زنان پیغمبر نخواهند بود و این احتمال و احتمالات دیگر در این‎باره با معنای «تطهیر» سازگاری ندارد، و تطهیر را چه به معنای اجتناب از محرمات و امتثال به واجبات بدانیم و چه معنای آن‎را تقوای شدید در ضمن تکلیف شدید بدانیم، درباره‎ی افراد دیگر غیر از اهل بیت صادق نیست.[10]
ناگفته نماند که علامه طباطبایی (قدس سره) در این‎باره نظرات خاصی دارند که در ذیل آیه‌‎ی 3 سوره‎ی مائده به صورت مستوفی بحث کرده است و در آنجا می‎فرماید بخشی از این آیه که «الیوم اکملت لکم دینکم... می‎باشد به عنوان جمله‎ی معترضه در این آیه آمده است و هیچ‎گونه ارتباطی با صدر و ذیل آیه ندارد و می‎توان گفت که وقوع آیه در این‎جا یا به دستور پیامبر بوده است یا این‎که کسانی که پس از پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ قرآن را جمع‎آوری کرده‎اند، این آیه را این‎گونه قرار داده‎اند. و الاً هیچ اتصالی با مطالب پیش و پس از خود ندارد و نزول این بخش‎ها با همدیگر متفاوت است.[11] در تفسیر المیزان پس از نقل یک روایت که از یزید بن حیان نقل می‎کند که ما نزد زید بن ارقم بودیم که او گفت: روزی رسول‌خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ این‎گونه فرمود: من دو چیز گرانبها پس از خودم نزد شما باقی می‎گذارم، کتاب الهی که هرکس از آن پیروی نماید هدایت یافته است و هرکس آن‎را رها کند بی‎شک گمراه می‎شود و اهل بیتم را که من شما را توصیه می‎کنم که خدای را درباره‎ی اهل بیتم بیاد داشته باشید (این جمله را سه مرتبه تکرار فرمود). سپس راوی می‎گوید: ما از زید بن ارقم سؤال کردیم که زنان پیامبر هم جزء اهل بیت اویند؟ زید بن ارقم گفت: نه اهل بیت به گروهی می‎گویند که صدقه بر آنان حرام است مانند آل علی و آل عباس و آل جعفر و آل عقیل.
علامه طباطبایی (قدس سره) پس از نقل این روایت، در ردّ آن چنین می‎فرماید: در این روایت «بیت» به معنای «نسب» تفسیر شده است همان‎گونه که در عرف عرب این‎گونه بوده است و می‎گفتند: «بیوتات العرب بمعنی الانساب» ولی باید دانست که روایات در این‎باره از ام سلمه و غیر او، این معنا را ردّ می‎کند و از نظر روایات، مصداق «اهل بیت»، علی و فاطمه و امام حسن و امام حسین ـ علیهم السّلام ـ است.[12]
طبرسی در مجمع البیان پس از این‎که می‎گوید: امت به تمامه بر این‎که مراد از اهل بیت، اهل بیت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ هستند می‎گوید: ابن سعید خدری، انس بن مالک، واثلة بن اسقع، عایشه و ام سلمه گفته‎اند که این آیه مخصوص رسول‌خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ و علی و فاطمه و حسن و حسین ـ علیهم السّلام ـ است.[13] و نیز همو تصریح کرده است که بودن ابتدای آیه درباره‎ی زنان پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ دلیل بر این موضوع نخواهد بود که تمام آیه درباره آنان است چه این‎که فصحای عرب نیز عادتشان بر این بوده است که در یک کلام از مطلبی به مطلب دیگر منتقل می‎شدند و دوباره به موضوع پیشین بر می‎گشتند و در قرآن از این‎گونه خطابات بسیار به چشم می‎خورد.[14]
در این‎باره می‎توان به تفسیرنمونه، ج 17 (چاپ دار الکتب الاسلامیه)، چاپ سیزدهم، 1375، صفحه‎ی 297 به بعد مراجعه کرد.
در این‎جا به ذکر چند روایت به منظور تکمیل بحث و نیز تبرک و تیمن می‎پردازیم:
در تفسیر المیزان به نقل از «الدر المنثور» آورده است که طبرانی از ام سلمه نقل می‎کند که رسول‌خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ به فاطمه زهرا (س) فرمود: همسر و فرزندانت را خبر کن تا نزد من بیایند، پس از آمدن امیرالمؤمنین و حسنین ـ علیهم السّلام ـ ، رسول‌خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ پارچه‎ای را بر آنان انداخت و سپس دست خود را بر سر آنان قرار داد و فرمود: «اللّهم إن هؤلاء اهل محمد ـ و فی لفظٍ آل محمد ـ فأجعل صلواتک و برکاتک علی آل محمد کما جعلتها علی آل ابراهیم إنک حمید مجید» خداوندا! اینان خاندان محمد هستند ـ و در یک روایت به جای اهل، آل آمده است ـ بر آنها درود فرست همان‎گونه که بر خاندان ابراهیم درود فرستادی همانا تو ستوده و بزرگ مرتبه‎ای.
و نیز در کتاب غایة‌ المرام از عبداللّه بن احمد بن حنبل از پدرش به اسناد خود از ام سلمه نقل می‎کند که این آیه ـ آیه تطهیر ـ در خانه‎ی من نازل شد و در خانه هفت نفر بود؛ جبرئیل، میکائیل و علی و فاطمه و حسن و حسین و من هم که در نزدیک درب خانه بودم، خطاب به رسول‌خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ گفتم: آیا من هم جزء اهل بیت هستم؟ پیامبر فرمود: تو بر راه درست هدایت شده‎ای تو از زنان پیامبر هستی.
و نیز علامه طباطبایی نقل می‎کنند که در غایة‌ المرام، این حدیث از عبداللّه بن احمد بن حنبل به سه طریق از ام سلمه و نیز از تفسیر ثعلبی نقل شده است.[15]
و در تفسیر «الدر المنثور» به نقل از ابن مردویه که از ابی سعید خدری نقل کرده است، می‎گوید: پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ چهل صبحگاه به در خانه علی و فاطمه (س) می‎آمدند و می‎فرمود: «السلام علیکم اهل البیت و رحمة اللّه و برکاته. الصلاة. رحمکم اللّه إنما یرید اللّه لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیر أنا حرب لمن حاربتم أنا سلم لمن سالمتم.»[16]
و باز همین مطلب بالا را از طبرانی به نقل از ابی حمرا نقل می‎کند که پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ به مدت شش ماه این عمل را انجام داد.[17] در تفسیر مراغی از ابن عباس نقل می‎کند که پیامبر به مدت نه ماه هر روز پنج مرتبه این عمل را انجام داد.[18]
2. عصمت اهل بیت چگونه از این آیه استفاده می‎شود؟
واژه‎ی «رجس» که در این آیه آمده در قرآن دو معنا دارد:
الف: به معنای قذارت و آلودگی ظاهری، همان‎گونه که در آیه 145 سوره‎ی انعام آمده است « ألّا أن یکون میتة او دماً مسفوحاً‌ او لحم خنزیر فَإنّه رجسٌ»
ب: به معنای آلودگی معنوی مانند شرک و کفر و آثار گناه و کردارهای بد مانند آیه‎ی 125 سوره توبه « أما الذین فی قلوبهم مرض فزادتهم رجسٌ إلی رجسهم...» و نیز آیه‎ی 125 سوره‎ی انعام.
با توجه به این دو معنای رجس در قرآن و با توجه به این‎که این واژه به همراه الف و لام ـ که برای جنس و عموم و شمول است ـ آمده است معنای آن به صورتی عام و گسترده خواهد بود که به معنای همه‎ی حالات خبیثة‌ نفس و قذارت و آلودگی‎های آن می‎باشد و تطهیر از این حالت و دوری از این وضعیت روشن است که به معنای دوری از هرگونه آلودگی ظاهری و معنوی خواهد بود.
و مقابل اعتقاد به باطل، اعتقاد به حق و ادراک حقایق در مقام اعتقاد و عمل است و مجهز شدن به سلاح علم و عمل، قهراً‌ منطبق بر عصمت الهی خواهد بود و آن حالتی است که صاحب خود را از اعتقاد به باطل و یا ارتکاب هر رفتار بد نگاه می‎دارد علاوه بر این، تأکیدی که در آیه در همین راستا وجود دارد ما را در این برداشت از آیه مصمم‎تر می‎کند، پس از این‎که با اداة تأکید و حصر یعنی «إنّما» و به همراه فعل «یرید» آیه را آغاز می‎نماید، در ادامه می‎فرماید، و یطهرکم تطهیراً.
اضافه نمودن این بخش از آیه خود تأکید معنای آیه را به همراه دارد چه رسد به این‎که با مفعول مطلق آورده شود که به نحوی خاص معنا را تأکید و تأیید می‎نماید.[19]
علامه طبرسی در مجمع البیان درباره‎ی این موضوع که آیا می‎توان عصمت ائمه ـ علیهم السّلام ـ را از این آیه برداشت کرد می‎فرمایند: «کلمة إنّما که در ابتدای جمله مورد نظر از آیه‎ی 33 سوره‎ی احزاب آمده است، برای نشان دادن این موضوع مهم است که مفاد جمله‎ی بعد از إنّما، محقق است و هیچ شکی در تحقق آن نیست و هم‎چنین نفی می‎کند مفهوم مخالف با آن‎را.
و نکته ‎‌ی دیگر این‎که اراده خداوند یک اراده‎ی خاص و ویژه‎ای است نسبت به اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ و الّا اگر یک اراده‎ی مطلق و همگانی بود، این نیاز به این همه تأکید نداشت! چرا که خداوند از هر مکلفی، ترک گناه و انجام اوامر الهی را خواسته است، پس خداوند یک اراده‎ی خاص نسبت به اهل بیت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ داشته است، و این‎گونه اراده‎ای مقتضی مدح و تعظیم است و اگر ما این اراده را یک اراده همگانی و عمومی بدانیم مدحی در بر نخواهد داشت با توجه به این دو نکته می‎توان گفت: با اثبات این دو موضوع، مسئله عصمت ثابت می‎شود و آن این‎که خداوند تأکیداً و با اراده‎ای خاص، پاکی اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ از هرگونه زشتی و گناه را اراده کرده است.[20]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. المیزان، علامه طباطبایی، جلد 16.
2. البرهان، سید هاشم بحرانی، جلد 6.
3. مجمع البیان، طبرسی، جلد 7 و 8.
4. بررسی شخصیت اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ در قرآن، ولی‎اللّه نقی‎پور فرد.
پاورقی ها:
[1] . طباطبایی، مححد حسین، المیزان، چاپ جامعة‌ مدرسین قم، ج 16، ص 311.
[2] . تیجانی، محمد، فسئلو اهل الذکر، ص 71.
[3] . بحرانی، سید هاشم، البرهان، (چاپ مؤسسة‌ اعلمی للمطبوعات بیروت، سال 1999 م)، ج 6، ص 286 ـ 252.
[4] . مغنیه، محمد جواد، التفسیر الکاشف (چاپ دار العلم للملایین، بیروت)، 1990 م، ج 6، ص 217 ـ 216.
[5] . طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج 7 و 8، ص 559؛ و حسکانی، شواهد التنزیل، ج 2، ص 56.
[6] . مسلم بن حجاج، صمیع، ج 4، ص 1883.
[7] . شواهد التنزیل، ج 2، از ص 11 تا ص 15 و ص 92 که به طرق مختلف نقل می‎کند.
[8] . همان، ج 2، از ص 24 تا ص 27.
[9] . طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج 7 و 8، ص 559.
[10] . طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، (چاپ جامعة مدرسین قم)، ج 16، ص 330 ـ 328 (با تلخیص)
[11] . طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، (چاپ جامعه مدرسین قم)، ج 3، ص 168 ـ 167.
[12] . طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، (چاپ جامعه مدرسین قم)، ج 16، ص 319.
[13] . طبرسی، ابو علی، مجمع البیان، ج 5، (چاپ مؤسسة‌ اعلمی للمطبوعات بیروت)، 1995 م، ص 156.
[14] . همان، ص 158.
[15] . طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج 16 (چاپ جامعه مدرسین قم)، ص 318 ـ 316.
[16] . همان، ص 318.
[17] . همان، ص 319 ـ 318.
[18] . مراغی، احمد مصطفی، تفسیر المراغی، (چاپ دار الفکر)، ج 8، ص 7.
[19] . طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج 16 (چاپ جامعه مدرسین قم)، ص 312.
[20] . طبرسی، ابو علی، مجمع البیان، (چاپ دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1406)، ج 7 و 8، ص 463.
منبع: اندیشه قم


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.